اهل سنت و مسئله امامت و مهدویت

اهل سنت و مسئله امامت و مهدویت

صدرالمتألهين با ذکر دو نظريه از اهل سنت درباره امامت و حضرت مهدي، هر دو را رد مي‏کند.
درباره امامت، با تعجب مي‏ گويد:
اينها امام را به پادشاهان دنيوي و قدرتمندان حمل کرده‏اند، چه عالم باشند، چه جاهل، چه عادل باشند، چه فاسق.
سپس بر آنها خرده مي‏گيرد که با توجه به‏اينکه ‏در روايات آمده ‏است:
من مات و لم يعرف إمام زمانه، مات ميتةالجاهلية
کسي که بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلي مرده است.
حال براي شناخت اين امام جاهل و فاسق چه ثمره‏اي وجود دارد که اگر کسي بميرد و آن را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است؟ 1.
اما درباره حضرت مهدي، عجّل‏ اللّه‏ تعالي ‏فرجه، نيز آنها وجود آن حضرت و بقايش را تا اين زمان بعيد مي‏ شمارند.
ايشان در جواب مي‏گويد:
اين استبعاد در نهايت سقوط است، زيرا دلايل طبي و نجومي محال بودن بقاي انسان بعد از 120 سال را درست نمي‏داند، و همچنين ما مواردي از گذشتگان را سراغ داريم که عمرهاي طولاني داشته‏اند؛ مثل آدم و نوح و امثال آن دو و همچنين دجّال لعين که عمرش از زمان رسول خدا تا وقت خروج مهدي ادامه دارد. 2 .
با توجه به مطالبي که بيان شد، اعتقاد مرحوم صدرالمتألهين به مهدي موعود، عليه‏السلام، و ظهور آن حضرت و همچنين مسأله رجعت، بر پايه آيات الهي و روايات معصومين، بنا نهاده شده و با عقل سليم نيز هماهنگ است. همچنانکه در بعضي مباحث، براي اثبات مدعاي خود از برهان عقلي استفاده کرده است.
1.تفسير القرآن الکريم، ج5، ص302
2.همان، ص301.