پيوند قرآن با امام عصر(علیه السلام) در بیانات آیت الله جوادی آملی

پيوند قرآن با امام عصر(علیه السلام) در بیانات آیت الله جوادی آملی

 ذات مقدس، وجود مبارك حضرت ولي‌عصر روحي‌فداه، در اين ماه (شعبان) به دنيا آمده است. آنچه كه منشأ نجات عالم است، وجود مبارك ولي‌عصر، ارواحنافداه، است كه ما هم در كنار سفرة آن ذات مقدسيم. جريان وجود مبارك حضرت ولي‌عصر(ع) مانند قرآن، آنقدر براي پيغمبر(ص) محترم بوده كه به هر بهانه‌اي و به هر وسيله‌اي نام مبارك حضرت حجت(ع) را مي‌برد؛ مثل اينكه به هر وسيله‌اي جريان قرآن را مطرح مي‌كرد.

وجود مبارك حضرت پيامبر اكرم(ص) به جابربن عبدالله انصاري مي‌فرمايد:
جابر، بعداز ارتحال من، سجاد فرزندي دارد به نام محمد[ع]، اسم او اسم من است و تو او را در كودكي مي‌بيني. اگر او را ديدي، سلام مرا به او برسان و چند چيز به او بگو، يكي از اين حرف‌ها اين است [كه] به او بگو، مهدي (عج) فرزند توست.

ببينيد، حضرت، از هيچ فرصتي براي مطرح كردن اين مطلب فروگذار نمي‌كردند. جابر در كوچه پس كوچه‌ها كه راه مي‌رفت، به او گفتند، اين [امام] باقر(ع) است. فهميد [كه ايشان] وجود مبارك امام باقر(ع) است. رفت دست ايشان را بوسيد و ادب و احترام كرد. گفت من نابينايم و از اصحاب پيغمبرم. جدّت سلام رساند و اسمتان را به من گفت و گفت مهدي موعود آخرالزمان(عج) فرزند توست.

اين اهميت مهدويت است؛ اين احياي اين نام است. هرجا، جاي حساسي باشد، سخن از قرآن است و از وجود مبارك حضرت ولي‌عصر(عج) است. حيف نيست اين مهدي موجود موعود منتظر(ع) با چند جشن سادة بي‌محتواي كف زني بگذرد. اين قدر شأن ايشان پايين آمده. ما الان بايد داعية جهاني شدن را داشته باشيم. در صورتي‌كه آن كسي كه چهار تا كفش دارد، يا چهار تا پوشاك دارد يا چهارتا اتومبيل و آهن دارد، او حرف جهاني را به عنوان تجارت جهاني مي‌زند. او كه داراي بَصَل و فُوم و عدس و سير است حرف جهاني را مي‌زند، ما كه داراي منّ و سلوي هستيم چرا حرف جهاني را نزنيم؟
ما داراي مهدي جهاني هستيم. ما مصلح جهاني داريم. ما عدل جهاني داريم. ما علم جهاني داريم. ما بايد حامي جهاني شدن اين تز و مكتب باشيم آيا اين را با كف‌زدن بايد پايين بياوريم.
أمن العدل، امن الأدب، أمن الإحسان؛ أمن الإيثار، أمن العقل؟
[آيا اين نوع كار برخاسته از عدل و يا ادب يا احسان يا ايثار و يا عقل مي‌باشد؟]
آيا اين مجالس بايد تا اين حد تنزل كنند؟ شما علما اگر در اين مجالس نرويد، مجالس را ديگري اداره مي‌كند. نگوييد براي ما كسر (شأن) است. اين منبر رفتن فخر ماست. ما از آن روزي كه به اين ويروس، كه منبر رفتن براي ماكسر است مبتلا شديم، منبر را ديگري اداره مي‌كند. اين چنين نيست كه مسجد و حسينيه بدون سخنراني و برنامه باشد. شما نشد، ديگري؛ شما نشد، آقازادة‌يتان؛ آقازادةيتان نشد، شاگردتان؛ اگر او نشد، مداح اداره مي‌كند. مبادا خداي ناكرده اين صحنه را خالي بگذاريد. جابر توي كوچه، نابينا، در سنّ پيري اين رسالت رسمي اوست از طرف پيغمبر اكرم، عليه آلاف التحية و الثناء؛ كه به نوه‌ام به باقر بگو كه مهدي فرزند توست. اين نشان دهندة اهميت مسأله است. خوب آنوقت بياييم شأن اين را با آن جشن‌هاي ساده پايين بياوريم. ادباي ما سهمي دارند هنرمندان ما سهمي دارند، نويسندگان ما سهمي دارند. آيا ما كه داراي ولايت، امامت و عصمتيم حرف جهاني نزنيم. حرف جهاني را بايد با فكر جهان‌شمول ارائه كرد. براي اين وجود مبارك، حضرت مهدي(ع) اين چراغاني‌ها خوب است؛ اين جشن‌ها بسيار خوب است، پخش شيريني‌ها بسيار خوب است، اما خوب‌تر از همة اينها، معارف مهدويت است.
.

وجود مبارك امام صادق(ع) به زراره فرمود:
وظيفة شيعيان ما در عصر غيبت اين است كه اين دعا را بخواننداللّهمّ عرّفني نفسك فإنّك إن لم تعرّفني نفسك لم أعرف نبيك اللّهمّ عرّفني رسولك فانّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجتّك. اللّهمّ عرّفني حجّتك فإنّك ان لم تعرّفني حجّتك ضللت عن دينى.

اين دعا «برهان لِمْ» را به ما ياد مي‌دهد. اين دعا مي‌گويد: غدير حق است و سقيفه باطل. چرا؟ (چون) مي‌گويد: خدايا، خودت را به من بشناس؛ اگر من موحد ناب نباشم، خداشناس نباشم، پيغمبر شناس هم نيستم؛ زيرا پيغمبر خليفة الله است. وقتي من مستخلفٌ عنه [كسي كه پيامبر جانشين او است] را نشناختم، خليفه را نمي‌شناسم. خدايا توفيق بده من نبوت را، رسالت را، پيغمبر و پيغمبري را عميقاً بشناسم؛ زيرا اگر من پيغمبر را نشناسم، گرفتار سقيفه مي‌شوم. امام، خليفه و والي مردم نيست، و از طرف مردم وكيل نيست. مردم سالاري محض نيست تا سقيفه، مسأله را حل كند. امام، جانشين پيغمبر است. اگر كسي مستخلفٌ عنه را نشناسد، گرفتار سقيفه مي‌شود. خليفه‌ شناس نيست. عرض مي‌كنيم، خدايا پيغمبرت را به من بشناس براي اينكه من مي‌خواهم بفهمم جانشين پيغمبر كيست؟ حجت من كسي است كه جاي پيغمبر بنشيند نه مردم به او رأي بدهند. اين مسأله، برهان لِمْ است . اين دعا نيست، اين حكمت است. گفته‌اند آنرا بعداز نماز بخوان، توي نماز بخوان و در فرصت‌هاي مناسبي كه داشتي بخوان. اگر مي‌خواهي به غدير برسي و از ويروس سقيفه برهي، اين دعا را بخوان. گاهي، شما، دعاي محض (مي‌خوانيد) اما گاهي در حكمت و كلام، برهان اقامه مي‌كنيد. اين، برهان است.
اميدواريم اين جريان نيمة شعبان، با جلال و شكوه علمي شما حوزويان و اساتيد بنام دانشگاه‌ها، كه مفاخر ما هستند، با وضع مناسبي اداره شود. آن كارهاي صوري‌اش هم ان‌شاءالله سامان بپذيرد.

پي‌نوشت

برگرفته از خطبه‌هاي نمازجمعة شهر قم، 18/6/84.نويسنده:آيت‌الله جوادي آملي ماهنامه موعود