آیات مهدوی: آیه 57 سوره اعراف

آیات مهدوی: آیه 57 سوره اعراف


آیه 53 سوره اعراف مشاهده آیه

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ۚ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ۚ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ
آیا جز این انتظار دارند که تأویل آن (آیات و مآل اعمال آنها هنگام مرگ یا ظهور قیامت) به آنان برسد؟ آن روز که تأویل آن فرا رسد کسانی که آن را پیش از این فراموش کرده بودند خواهند گفت: همانا رسولان پروردگارمان حق را برای ما آوردند (کاش مخالفت نمی‌کردیم) آیا کسی به شفاعت ما بر خواهد خاست یا بار دیگر به دنیا باز می‌گردیم تا غیر از این اعمال زشت به اعمال صالحی بپردازیم؟ راستی که آن کافران خود را در زیان سخت افکنده‌اند و آنچه به دروغ می‌بافتند همه نابود شده و از دستشان رفته است.


نام تفسیر شرح تفسیر
تفسير روان جاوید تاويل چيزى است كه مئال امر منجرّ بآن ميشود و مراد ظهور صدق مواعيد الهيّه است براى كفار و روز ظهور آن قيامت كبرى است و قمى ره فرموده روز قيام قائم (ع) و روز قيامت است در هر حال در آنروز كفاريكه احكام الهى را در حكم فراموش شده قرار داده بودند چون عمل بآنها نمى‏نمودند و مصدّق انبيا نبودند تصديق مينمايند ايشانرا و پى شفيع و واسطه ميگردند كه با خدا اصلاح كنند باين نحو كه يا خدا از سر تقصير آنها بگذرد يا آنها را بدنيا برگرداند و عمل باحكام اسلام نمايند و اين دلالت دارد بر آنكه كفار معاقبند بر فروع چنانچه معاقبند بر اصول چون عمل ظاهر در فعل خارجى است نه قلبى و محقق ميشود كه آنها ضرر بخودشان رسانده بودند كه عمرشان را در باطل صرف نموده و عذاب ابدى را براى خود ذخيره كرده بودند و بى‏نتيجه ميشود براى آنها افتراشان بخدا در بدعت‏هايى كه ميگذاردند و افتراشان بر بتان در اينكه مى‏گفتند اينها شفعاء ما هستند در روز قيامت و بنابر آنچه ذكر شد استفهام در بدو آيه انكارى است و ضمير در تاويله بكتاب راجع است باعتبار اشتمال آن بر مواعيد و همچنين ضمير در نسوه و مراد از نسيان ترك عمل بآنست و او نردّ عطف است بر مدخول هل كه جمله يكون لنا من شفعاء باشد ولى يكون حذف شده است براى وضوحش و مراد از كم شدن بى‏ثمر شدن است كه در بى‏نتيجه بودن با آن شريك است .
تفسير شريف لاهيجي هَلْ يَنْظُرُونَ اى هل ينتظرون، يعنى آيا انتظار ميكشند اين كافران؟ استفهام براى انكار است به اين معنى كه انتظار نميكشند ايشان إِلَّا تَأْوِيلَهُ أى الا ما يؤول اليه أمره من ظهور صدقه او كذبه، يعنى مگر آنچه را كه برميگردد بسوى آن امر آن كتاب از ظهور صدق آن يا كذب آن، و حاصل معنى اينست كه انتظار نميكشند مگر آنچه را كه خداى تعالى درين كتاب وعده داده از ثواب و عقاب تا به بينند كه راست ميشود يا نه يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ روزى كه بيايد تأويل آن يعنى ظاهر شود صدق آن بقيام قيامت يا ظاهر شود قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و اله كه ظهور آن حضرت نيز مانند ظهور قيامت باعث ظهور صدق آن كتابست چنانچه على بن ابراهيم روايت كرده يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ گويند آنان كه ترك كردند عمل بآن كتاب را مِنْ قَبْلُ پيش ازين در دنيا قَدْ جاءَتْ بتحقيق آمده بود رُسُلُ رَبِّنا فرستادگان و پيغمبران پروردگار ما بِالْحَقِّ براستى و ما تكذيب ايشان كرديم و اعتقاد باين روز نياورديم فَهَلْ لَنا پس آيا باشد ما را درين روز مِنْ شُفَعاءَ از شفيعان فَيَشْفَعُوا لَنا تا شفاعت كنند درين روز براى ما و رفع عذاب ما كنند أَوْ نُرَدُّ بضم دال عطف است بر «مِنْ شُفَعاءَ» أى فهل لنا نرد، يعنى آيا باشد ما را كه بازگردانيده شويم بدنيا فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ تا بكنيم غير آنچه كه بجا مى‏آورديم و بعضى بنصب «دال» خوانده‏اند كه تا عطف بر «فيشفعوا» باشد يعنى آيا ما را شفيعان باشند كه يكى از دو چيز براى ما سؤال كنند رفع عذاب يا رد بدنيا را و بنا بر نصب ميتواند كه كلمه «او» بمعنى الى أن باشد اى «فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا الى أن نرد فى الدنيا» بنا برين شفاعت بر يك چيز خواهد بود قَدْ خَسِرُوا بتحقيق زيان كردند أَنْفُسَهُمْ بر نفسهاى خود و عمر خود را صرف عبادت اصنام نمودند وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ و باطل شد از ايشان آنچه بودند كه افترا ميكردند و دروغ ميگفتند كه اصنام شفعاء ما خواهند بود.