نقش نواب اربعه در گسترش تشیع

نقش نواب اربعه در گسترش تشیع

حکمت غیبت

باید بدانیم غیبت حضرت ولی عصر حجة بن الحسن (عج) طبق تقدیری است که ازجانب خدای سبحان مقدرشده وحکمت هایی نیز دارد ،‌شاید یکی ازعلتها مساعدنبودن موقعیت زمانی باشد،‌همان طور که پیامبران برای ارشاد امت خود قیام کرده ولی به علت جهالت آنان، با خطرات جدی مواجه شدند وبالاجبار تامدتی از امت خویش دوری میگزیدند مانند:«حضرت رسول اکرم(ص) که ازترس جان خود مدتی را درشعب ابوطالب عموی بزرگوارشان گذراندند.»۱
«حضرت ادریس(ع) مدت بیست سال از ترس امت گمراه خود که دعوت او را ردکرده بودند غیبت کردند.»«حضرت موسی بن عمران(ع) هم مدتی را دورازامت خویش سپری کردند به امید آن که فرصتی پیش آید تاایشان بتوانند حق را احقاق کرده وباطل را ریشه کن نمایند.»اصولاً حضرات انبیاء واولیا(ع) هدفشان به اجراگذاشتن قانون الهی بوده است به همین دلیل برای حفظ جان خود سعی می کردند تادرزمان مناسب به اهداف خود دست پیداکرده سپس تسلیم سرنوشت شوند. خداوند متعال نیز حضرت مهدی را برای نابود کردن هرنوع ظلم وستم حاکم درجهان ذخیره کرده وآن حضرت را تا فرارسیدن اجل حتمی از بلا محفوظ خواهندداشت وبرخلاف گذشته، ستمگران کوچک وبزرگ فرصتی نخواهندیافت تاخدشه ای به وجود نازنین آن یگانه حجت عالم وارد سازند.دلیل دیگری که میتوان برای غیبت آن حضرت قائل شدکثرت گناه،‌عدم اتحاد وانسجام درمیان مسلمانان جهان است ودیگر عدم شناخت ونداشتن اطلاعات لازم درمورد آن سرور است که سبب تاخیر درظهور می شود وعلت دیگری که می توان درمورد غیبت درنظر گرفت ،‌عدم شایستگی وتوبه عده ای از افراد وطلب نکردن آن حضرت از جانب خدای منان است.درواقع هرحرکت سوئی سبب تاخیر درظهور می شود وهرچه غیبت به تاخیر افتد مصیبت وگرفتاری های مردم جهان هم بیشتر خواهدشد.علت دیگر برای غیبت حضرت مهدی(ع) آزمایش همگان است که خداوند برای دوست ودشمن قرارداده است وبدون شک غیبت آن حضرت تا پایان آزمایشات الهی ورسیدن به نتایج لازم باقی خواهدماند.1

تاریخ و علت غیبت امام زمان (ع):

پنج سال نخست عمر شریف امام زمان(ع) بازندگانی امام حسن عسگری(ع) همراه بود وپس ازشهادت ایشان در سال ۲۶۰ هـ .ق آن حضرت نیز ازنظرها پنهان ودوره غیبت وی آغازشد.این دوره شامل دوبخش است: غیبت صغری وغیبت کبری . غیبت صغری ازسال ۲۶۰ هـ.ق تا ۳۲۹ هـ.ق به مدت ۶۹ سال ادامه داشته است .دراین مدت ،‌شیعیان بیشتر به وسیله نایبان خاص امام زمان (ع) با ایشان ارتباط داشته اند.شیعیان برای غیبت امام زمان(ع) علتهای مختلفی برشمرده اند که برخی ازآنها عبارتنداز:

 حفظ جان امام زمان(ع)

ادامه زندگی امام زمان(ع) ودرامان بودن از ستم عباسیان، اصلی ترین علت غیبت آن حضرت به شمار آمده است.ستمهای بی شماری که عباسیان برخاندان پیامبر(ص) به ویژه امامان معصوم رواداشتند برهیچ کس پوشیده نیست.ازآزارهای روحی وروانی گرفته تا دستگیری وحبس برخی از امامان (ع) که بدترین شکل آن درمورد امام موسی بن جعفر(ع) انجام شد.روایات متعددی دردست است مبنی براینکه پیش ازتولد آن حضرت، سخت گیری ها ومراقبتهای ویژه ای از سوی دستگاه حاکم صورت گرفت تا ازتولد ایشان جلوگیری نمایند اما چون مقدر نبود به فضل پروردگار آنها موفق به این کار نشدند.بنابراین پنهان شدن امام زمان(ع) از دیدگان مردم ، بهترین تدبیر برای حفظ جان آن حضرت بود که ازسوی خداوند متعال صورت گرفت چنانکه درروایات بسیاری نیز این مطلب بیان شده است.۱

 آزمایش مردم: 

درروایات بسیاری ، آزمایش مردم علت غیبت امام عصر(ع) قلمدادشده است . البته دربرخی از این روایات ،‌خود غیبت عامل آزمایش مطرح و در برخی دیگر، غیبت آن حضرت زمینه ساز آزمایش مردم معرفی شده است.

بیعت نکردن امام عصر(ع) با طاغوت های زمان: 

درپاره ای از روایات، علت غیبت امام زمان (ع) این است که آن حضرت ناچار نشوند با طاغوت های زمان خود بیعت کنند.به دیگر سخن اگر آن حضرت حضور داشته باشد باید با حاکم زمان خود بیعت نماید. وچون بیعت تعهدآور است پس غیبت ایشان راهی است برای عدم تحقق بیعتشان با طاغوت وازاین رو آن حضرت درهنگام ظهور ازآزادی عمل بیشتری برخوردارند بدون آنکه به کسی تعهد داشته باشند.2

حضرت مهدی (ع) ونواب خاصه

پس ازرحلت امام عسگری(ع) به سال ۲۶۰ هـ بلافاصله غیبت صغری شروع شد وتارحلت آخرین نایب امام زمان(ع) درسال ۳۲۹ هـ ادامه داشت. پس ازآن غیبت کبری آغازگردید.دردوره غیبت صغری ، امام زمان ‍(ع) ازطریق چهارنفر از نایبان خاص خودش با شیعیان دررابطه بود وامور آنان را حل وفصل میکرد.این امور افزون برمسائل مالی ، شامل مسائل عقیدتی وفقهی نیز می شد.رابطین میان آن حضرت وشیعیان چهارنفر از اصحاب با سابقه ومورد اعتماد امامان پیشین بودندکه یکی پس از دیگری این وظیفه خطیر را برعهده داشتندوبه عنوان نواب خاص آن حضرت معروفند.این افراد از طرف امام(ع) با وکلاءی او دردورترین نقاط بلاد اسلامی درتماس بوده ونامه ها و خواسته های شیعیان را به محضر مقدس ایشان می رساندند و درجواب، توقیعاتی از طرف آن حضرت صادر می شد.نکته قابل توجه آن که دراین دوره نه تنها شخص حضرت بقیة الله (ع) از دیده ها پنهان بود بلکه سفرای او نیز به طور ناشناخته وبدون آن که جلب توجه کنند عمل می کردند.افزون برآن دوری شیعیان امامی ازبرنامه های انقلابی وبراندازی ، سبب شد تا با تهدیدهای کمتری مواجه شده وبتوانند به اوضاع خویش سروسامانی بدهند.نتیجه این موضعگیری آن بود که شیعیان امامی درمرکز خلافت عباسی ،‌حضور قاطع خویش را حفظ نمودند وبه عنوان یک اقلیت رسمی وشناخته شده خود را برحکومت عباسی وسنیان افراطی ذی نفوذ دربغداد ، تحمیل کردند. دراین زمان مرکزیت شیعه دربغداد ،‌با نظارت خود برشیعیان دیگر بلاد، زندگی مذهبی آنها را نیز تحت سازمان وتشکیلات خود درآورد.سیاستهای  خاصی که درآن دوره ، از سوی شیعیان به کارگرفته شد وازپشتیبانی امامان معصوم(ع) نیز برخوردار بود نفوذ برخی از بزرگان شیعه دردستگاه خلافت عباسی وحتی تصدی مقام وزارت آنها بود.3

ملاک درنصب نواب اربعه:

ائمه اهل بیت (ع)افراد متعددی را به عنوان وکیل خود برگزیده بودند.درزمان امام یازدهم (ع) ده ها نفر دزسازمان وکالت فعالیت میکردند.ازآن همه افرادخوب ومورد اعتماد چگونه شد که تنها ۴ نفر به مقام نیابت خاصه دردوره غیبت صغری نایل شدند؟ درپاسخ سوال فوق باید گفته شود که:سفیران خاص امام زمان(ع) علاوه برشرایط عام:۱- ایمان ۲- تقوی۳- درایت ۴- بندگی خداوند سبحان،‌ازجمله چندملاک ویژه به شرح زیربهره مند بودند: 

تقیه ورازداری درحداعلی:  

حسین بن روح نوبختی درحدبسیار بالایی ازتقیه ورازداری درآن شرایط سخت ودشوار استفاده میکرد. به گونه ای که علمای مذاهب اسلامی هریک حسین بن روح را به خود منتسب میکردند.اودرجهت رعایت وحفظ تقیه یکی ازخدمتگزاران خود را تنها به این دلیل که معاویه را لعن نمود عزل واخراج کرد.حسین بن روح درمجلسی به جهت تقیه، نسبت به خلفای راشدین به نیکی یادمیکرد .این سخن موجب شگفتی یکی ازدوستانش شد وناخواسته ازاین سخن تبسمی کرد،‌حسین بن روح به این دوست اخطارکرد که چرا در مجلس خندید که چه بسا اینگونه برخورد کردن روش کامل تقیه را به خطر اندازد.سفیراول امام مهدی(عج) عثمان بن سعید، به جهت رعایت تقیه می کوشید تا خود را ازبازرسیهای رژیم عباسی دورنگدارد.اوبدین منظور درهیچ بحث و مجادله مذهبی ویا سیاسی به صورت آشکار درگیر نمی شد.

 صبرومقاومت درحد عالی و ممتاز: 

چون که کاربسیار مهم بود ودشمن درجهت دستیابی به امام مهدی(عج) موجب می شد که این حرکت واکنشی با بن بست روبه رو شود.بنابراین باید سفیران امام(ع) ازدیگران مقاومتر وبردبارترباشند.عده ای از ابوسهل نوبختی پرسیدند که چرا تو نایب خاص حضرت نشدی وبه جای تو حسین بن روح ازناحیه مقدسه متصدی منصب سفارت شد،‌او درپاسخ گفت: آنان(امامان(ع)) بهتر ازهمه می دانند که چه کسی لایق این مقام است.من آدمی هستم که با دشمنان رفت وآمد دارم وباآنان مناظره می کنم.اگرآن چه را که ابوالقاسم حسین بن روح درباره امام مهدی(عج) میداند من می دانستم شاید دربحث هایم با دشمنان، آن گاه که جدال ولجاجت آنان را می دیدم،‌می کوشیدم تادلایل بنیادی را بروجودامام ارائه دهم ودرنتیجه محل اقامت او را برملا سازم.اما اگر ابوالقاسم حسین بن روح امام را زیرعبای خود پنهان داشته باشد اگر بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا امام مهدی (عج) را نشان بدهد، هرگز عبای خود را کنار نمیزند وامام را نشان نخواهدداد.این جمله ابوسهل نوبختی به خوبی نشان می دهد که حسین بن روح تا چه حد صابر و مقام بود.

 باید نسبت به دیگران فهمیده تر، عاقل تر و بادرایت تر باشد. 

شیخ طوسی درکتاب گرانسنگش « الغیبه» روایتی را نقل می کند که درباره « عقل» بودن سفیران ونائبان خاص حضرت حجت(ع) دلالت دارد.4

 امام مهدی(عج) درانتخاب نائبان خاص خود ازافرادی استفاده می کرد که دردستگاه ظلمه عباسیان نسبت به آنها حساسیتی نباشد.

 چون که کاری است بسیارمخفی ومهم ، به تعبیر امروزی بالاترازمحرمانه ،‌سری ویا فوق سری. مثلا اولین سفیر حضرت ابوعمر وعثمان بن سعید عمری معروف به «زیات» و «سمّان» بود.ابوعمرو با روغن فروشی کارهای امام مهدی(عج) را انجام می داد واصلاً حکومت به خیالش نمی آمد که وی سفیرخاص حضرت باشد ودومین سفیر، ابوجعفر محمدبن عثمان هم به مانند پدرش«سمّان» وروغن فروش بود ونایب سوم که ازخاندان نوبخت بود وبا دربار ارتباط داشت وازنفوذ خوبی برخوردار بود آنان هرگز چنین تصوری نمی کردند که وی با امام مهدی(عج) درارتباط باشد.5

نواب خاص امام مهدی(عج):

پس ازشهادت امام عسکری(ع) درسال ۲۶۰ هـ. ق غیبت صغری آغازشد وتارحت آخرین نایب خاص امام زمان(عج) درسال ۳۲۹ هـ.ق ادامه یافت وازآن پس غیبت کبری شکل گرفت.دردوره غیبت صغری، حضرت ولی عصر(عج) ازطریق چهارتن ازنایبان خاص با شیعیان ارتباط داشت و به امور آنان رسیدگی می کرد.نایبان خاص چهارتن از اصحاب باسابقه ومورد اعتماد امامان پیشین بودند که یکی پس ازدیگری این وظیفه ی خطیر را برعهده داشتند.این فراد ازسوی امام(ع) با وکلاءی وی، دردورترین نقاط سرزمین اسلامی ارتباط داشتند.نامه ها وخواسته های شیعیان را به محضر مقدس آن حضرت(ع) می رساندند وجواب می آوردند.دراین دوره نه تنها شخص حضرت ولی عصر(عج) ازدیده ها پنهان بود بلکه سفرای اونیز ناشناخته بودند وبی آنکه جلب توجه کنند عمل می کردند.6

عثمان  بن سعید عمری سمّان: 

 عثمان اولین نایب خاص حضرت بقیةالله درمحافل شیعه بانام «سمّان» یاد می شد.او به منظور استتار و پنهان داشتن فعالیتهای سیاسی ومذهبی ،‌این شغل را برگزیده بود. اموال متعلق به امام(ع) را که شیعیان به وی تحویل می دادند درظرفهای روغن قرارمیداد ونزد حضرت می برد.عثمان بن سعید قبلاً‌نیز ازوکلاء ویاران مورد اعتماد حضرت هادی وحضرت عسکری(ع) بود.البته پیش ازاین هم برخی ازوکلاءی امامان این سیاست را به کار میگرفتندچنانکه محمدقطان درپوشش پارچه فروش وجوه شرعی را به امام(ع) میرساند.

محمدبن عثمان بن سعیدعمری 

پس ازدرگذشت عثمان،حضرت(عج) ضمن نامه ای به فرزندش محمد، به وی تسلیت گفت وبعدازدعای خیر،امور را به او واگذار کرد.ابوجعفرمحمدبن عثمان، حدود۴۰ سال عهده دارسفارت و وکالت امام(ع) بود.اودرطول این مدت، وکلاءی محلی ومنطقه ای را سازمان دهی می کرد.فعالیت آنان را زیرنظر داشت وفرمانها و پاسخ های امام را که « توقیع» خوانده میشد به مردم می رساند.7

 حسین بن روح نوبختی:

 نایب سوم حضرت بقیة الله (عج) ابوالقاسم حسین بن روح بود.محمدبن عثمان دردوران زندگی اش با ارجاع دادن مراجعان به حسین زمینه جانشینی وی را فراهم آورد ودرواپسین روزهای زندگی به فرمان حضرت (عج) او را جانشین خود معرفی کرد.او دردوران حکومت مقتدر عباسی، پنج سال زندانی شد و درسال ۳۱۷ آزادگردید به تصدیق موافق ومخالف حسین بن روح درشمار عاقل ترین مردم روزگار خود جای داشت.

علی بن محمد سمری : 

به فرمان امام عصر(عج) پس ازحسین، ابوالحسن علی بن محمد منصب نیابت خاص و اداره امورشیعیان را به عهده گرفت.تحول مهمی که دراین دوره رخ داد توقیعی بود که ازناحیه امام زمان(عج) صادرشد.این نامه رحلت قریب الوقوع علی بن محمد را پیشگویی می کرد وغیبت کبری را وعده می داد.
امام مهدی (عج) درپیامی به آخرین نماینده خود به آغاز غیبت کبری اشاره میکند آن حضرت به علی بن محمد می فرماید : تو تا شش روزدیگر رحلت خواهی کرد.کارهایت را مرتب کن وهیچ کس را جانشین خود مساز.اکنون دوره غیبت کامل فرارسیده است ومن جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم کرد.ظهور من پس ازگذشت مدتی طولانی وقساوت دلها وپرشدن زمین از ستم و بیداد خواهدبود.افرادی نزد شیعیانم مدعی مشاهده من، به عنوان نایب خاص، خواهندشد هرکس پیش ازخروج سفیانی وصیحه آسمانی چنین ادعایی کند دروغگو است.ولاحول ولا قوة الابالله العلی العظیم.8

کیفیت ارتباط نواب با حضرت مهدی(عج):

ازنکاتی که مناسب است مورد بررسی قرارگیرد کیفیت ارتباط نواب اربعه و وکلاء درعصر غیبت صغری با حضرت ولی عصر (عج) میباشدکه دراین زمینه باید به موارد ذیل توجه داشت:
۱-ارتباط وملاقات وکلاء و نواب با امام عصر(ع) دریک زمان مخصوص ودرشرایط خاص صورت میگرفته است مثلاً ملاقات محدود به چندمرتبه درسال وآن هم دروقت خاصی بوده است نه اینکه به صورت دائم ودراختیار نواب باشد تاهروقت بخواهندملاقات کنند وهرزمان اراده نمایند بتوانند باآن حضرت تماس داشته باشند.
۲-ملاقات حضوری وزیارت آن حضرت برای نواب فقط درمکان های خاصی بوده است نه درهرجایی مثل این که نواب درموسم حج باآن حضرت ملاقات داشتند آن هم درمکه ودربیت الله الحرام کنارکعبه ویادرمشاعر مثل عرفات ومشعر ومنی نه درغیر ازایام حج ونه درجای دیگر واینگونه ملاقات ها مضمون و مستنادازبعضی ازروایات است.9
۳-این ملاقات ها فقط درشرایطی انجام می شد که لازم وضروری بود مثل اینکه  حادثه ای مهم رخ داده باشد و یا مردم درامر مهمی نیاز به راهنمایی وهدایت شخص امام(ع) را دانسته باشند ویا مسئله مهم شرعی پیش آمده باشد که نواب قادر به پاسخ گویی نباشند به هرحال درهر شرایط وطبق خواست نواب صورت نمیگرفت.   
4-آنگونه که ازبرخی ازروایات به دست می آید اکثر ارتباطات به صورت سمعی بوده ونواب فقط صدای مبارک ایشان را می شنیدند بدون آنکه وجود مبارک ایشان را روایت کنند.البته چون نواب با صدای مبارک حضرت آشنا بودند تردیدی دراینکه صدا مربوط به حضرت میباشد نداشتند به علاوه دراکثر اوقات که پاسخ سئوال وارتباط به گونه ای بود که جزحضرت ازآن مطلع نبودند.
۵-نوع دیگری از ارتباط نواب خاص با حضرت ازطریق مکاتبه بوده است که امام پاسخ ها و اوامر ونواهی خود را به صورت مکتوب برای نواب می فرستادند وایشان براساس دستور حضرت آن را ابلاغ می فرمودند.10
البته ارتباط ها منحصر به آنچه ذکرشد نیست، زیرا ممکن است ارتباط نواب ووکلاء ازطرق دیگری هم بوده باشد چنانچه دربرخی ازروایات به آن اشاره شده است ودرزمان عسکریین(ع) این گونه ارتباط اتفاق می افتاد مثل اینکه نقل شده است از محمد بن فرج که او گفت: حضرت علی بن محمد(ع) به من فرمود: هرگاه خواستی مسئله ای را سئوال کنی، آن را بنویس وآن نامه را زیرمصلای خود بگذار وپس از ساعتی آن را بیرون بیاور ودرآن نگاه کن.محمدبن فرج میگوید: من همین کار را انجام دادم دیدم که جواب سئوال من درزیرهمان نامه به صورت توقیع نوشته شده است.بنابراین ارتباط نواب خاص ووکلاء با وجودمقدس صاحب الامر(عج) درعصر غیبت صغری از این طرقی که ذکر شد بوده است وبدیهی است که اینگونه ارتباطات برای توده مردم امکان پذیر نبوده است لذا مردم با مراجعه به این نواب میتوانستند با طرح مسائل و مشکلات خود اینگونه با حضرت ارتباط داشته باشند.البته درعصر غیبت کبری اینگونه ارتباط خاص وجود ندارد ومردم می توانند با مراجعه به فقهای جامع الشرایط که درغیبت کبری از طرف حضرت به صورت عام منسوب شده اند پاسخ سوالات خود را دریافت کنند .

اهداف اساسی نیابت:

نمایندگی و نیابت امام زمان(ع) دوهدف اساسی داشت:۱-آماده کردن اذهان عمومی برای غیبت کبری وعادت دادن تدریجی مردم به پنهان زیستی امام(ع) وجلوگیری از غافلگیرشدن درموضوع غیبت.۲-رهبری دوستداران وطرفداران امام زمان (ع)  وحفظ مصالح اجتماعی شیعیان.11
خلاء وکمبودی که ازناحیه عدم حضور وفقدان امام(ع) دراجتماع شیعیان پیداشده بود پرکردند وامام زمان(ع) توانست به وسیله ی آنان رهبری خویش را درجامعه اعمال کند وخسارتهای ناشی ازعدم حضور مستقیم خود را جبران نموده ومصالح اجتماع آن زمان ودوستداران را درسخت ترین شرایط اجتماعی وسیاسی که بی اندازه پیچیده و دشوار بود،حفظ کرده ونگذاشت شیعیان منحرف شده ومتلاشی گردند.

وظایف وفعالیتهای نواب خاص:

وظایف این بزرگواران جدای اززندگانیشان نمی باشد بلکه زندگی اینان سراسر فعالیت وانجام وظایفی بود که ازطرف امام مهدی(ع)برعهده آنها گذاشته می شد:12

پنهان نگه داشتن نام ، مکان ورفع شک وتردید درباره آن حضرت. 

ازاحادیث نقل شده توسط نواب خاص وتوقیعات صادرشده از طرف امام زمان(ع) به دست آنها معلوم میشود که نواب یک وظیفه دوجانبه داشته اند: ازیک طرف نام ومحل زندگی امام را نه تنها از دشمنان، بلکه ازشیعیان مخفی نگه می داشتند وبه وکلاءی خود آموزش میدادندکه مبادا اسمی از حضرت به میان آید ولذا توانستند شیعیان را ازخطر عباسیان مصون دارند.ازسوی دیگربرآنها لازم بود که وجود مبارک امام را برای هواداران مورداعتماد به اثبات رسانند تا خط انحراف نتوانند شک وتردید درمیان آنها ایجاد کننددرموقعیت های مختلف برای افراد مورد اطمینان بیان می کردند که حضرت را دیده اند ومکانهای حضوراو را یادآوری میشدندتاغبارشک ازقلوب آنها زدوده شود.

جلوگیری ازفرقه گرایی وانشعابات شیعیان: 

فعالیتهای نایبان خاص امام زمان(ع) این هدف را دنبال می کردکه جماعت امامیه را ازانشعابات بیشتر با اثبات امامت پسر امام عسکری(ع) مصون دارد.نواب دراین مرحله به موفقیت چشمگیری دست یافتند وتوانستند انشعاباتی که درمکتب تشیع به وجودآمده بود تقلیل داده و نهایت به صفر برسانند.

 پاسخگویی به سوالات فقهی ومشکلات علمی وعقیدتی            

نواب خاص، سوالات فقهی وشرعی شیعیان را به خدمت امام (ع) می رساندند وپاسخ آنها را می گرفتندوبه مردم ابلاغ میکردند.فعالیتهای نواب به مسائل فقهی محدودنمیشد بلکه وظیفه دیگری که نواب برعهده داشتند حل مشکلات علمی وشرکت دربحثها ومناظرات عقیدتی بود که برای راهنمایی عموم مردم با برای اعتراض به شبهه ها ودفاع از اسلام به عمل آمد.13

 مبارزه با مدعیان دروغین نیابت. 

سرچشمه ادعای دروغین مدعیان نیابت درسه چیز خلاصه می شود:
  • ضعف ایمان وزمینه انحراف 
  • طمع کردن به اموالی که ازسراسر بلاداسلامی به سوی نواب سرازیرمیشد.
  • ‌رسیدن به شهرت وریاست درجامعه

اخذ وتوزیع اموال متعلق به امام.                         


نواب خاص امام(ع) هرکدام دردوران سفارت خود، وجوه واموال متعلق به آن حضرت را  که شیعیان یا توسط وکلاءی محلی می پرداختند تحویل می گرفتند وبه هرطریقی که ممکن بود به امام میرساندند ودرمواردی که امام دستور میداد مصرف میکردند.14

 سازمان دهی وکلاء. 

سیاست تعیین وکیل برای اداره امورنواحی گوناگون وایجادبرقراری ارتباط میان شیعیان وامامان، ازدورانهای ائمه پیشین وجودداشت.دردوران غیبت این تماس با امام زمان(ع) قطع گردید ومحورارتباط وکیلان با امام(ع) همان نایبی بود که امام زمان(ع) تعیین می کرد.

کیفیت ارتباط نواب اربعه با شیعیان:

شیعیان با « نواب اربعه» دونوع ارتباط داشتند .یکی با واسطه وبه شکل هرمی ودیگر ارتباط بی واسطه ومستقیم.15

 ارتباط با واسطه وغیرمستقیم:                      

این یک اصل درسازمان وکالت بود.چون که این سازمان به جهت ظلم عباسیان نمیتوانست آشکار وآزادانه فعالیت کندبنابراین باید درارتباط با مردم ازراههای استتاری بهره میگرفت واین درشکل ارتباط غیرمستقیم سازگاری دارد.دراین ارتباط وکلا نقش خود را به آنان میپرداختند ووکلا آنها را  به سفیر ونائب امام منتقل میکردندوباواسطه سفیراز ناحیه ی مقدسه پاسخ آن را دریافت میداشتند.دراین ارتباط سفیربه منزله رأس هرم، وکلا وخواس وسط وبدنه هرم ومردم به منزله قاعده هرم با هم درارتباط بودند.این ارتباط هرمی درآغاز تقریباً دربین شیعیان بغداد برقراربودوسپس فراگیر شد.ابی جعفرمحمدبن عثمان دربغداد ده وکیل داشت وازجمله آنان حسین بن روح بوداین عده به ظاهر وکیل شخصی ابوجفعرمحمدبن عثمان درامورتجارتی بودند ولی درواقع وکیل دراموال امام مهدی(عج)بودند و برای سازمان وکالت شیعی فعالیت میکردند.درآغاز حتی عالمان برجسته شهرستانها ازجانشینی ابومحمد(ع) اطلاعی نداشتندمثلاً بنابه نقل مجلسی درمجار وشیخ طوسی درکتاب الغیبه محمدبن ابراهیم مهزیاراهوازی بعدازرحلت امام عسکری(ع) امام زمان حضرت حجت(ع) را نمی شناخت.اوبعدازچندسال که ازرحلت امام یازدهم (ع)گذشته بود به منظورشناخت جانشین آن حضرت به عراق مسافرت نمود.16
دردینور مردم بعداز یکی دوسال از رحلت امام عسکری(ع) متحیر بودندکه وجوهات شرعی را به چه کسی بدهند به نزد احمدبن محمددینوری رفتند واو گفت: ای مردم، الان وضع معلوم نیست نمیدانم سفیرونایب خاص حضرت دراین وقت چه کسی است.

ارتباط مستقیم وبی واسطه

این ارتباط درآغازفعالیت «نواب اربعه» دردوره غیبت صغری وجودنداشت چون که بنابودمسله نیابت خاصه مخفی بماندواصلاً فلسفه وجودی این جریان معلول ظلم حکام است ویا بازتاب وواکنش آن فعالیتهای استتاری سازمان وکالت است.کم کم شیعیان به صورت پنهانی نام ونشانی سفیر را ازوکلا وخواص گرفتند وتوانستندباآنان مستقیماً تماس برقرارکنند.این کار عمدتاً درزمان سفارت دومین سفیربه بعدشروع شد.شیخ طوسی دراین نوع ارتباط می نویسد که عده ای از افراد مورد اعتماد پیش سفرای امام مهدی(عج) می رفتندوبادادن نامه ویابیان داشتن خواسته های خود پاسخ آن را ازناحیه مقدسه وبه توسط سفرا دریافت می کردند.دراین ارتباط مستقیم گاهی پاسخهایی که دریافت می کردند به صورت کتبی بودنامه میدادند وبعدازچندروزپاسخ آن را دریافت میکردند.وگاهی هم به صورت شفاهی پاسخ داده میشد.ماننداین که حسین بن روح به برخی ازسائلین گفت که شما ماموریت دارید که به حائربروید.17

زندگی سیاسی وفرهنگی شیعیان درعصرغیبت صغری:

این دوره ، ازشهادت امام حسن عسکری(ع) (۲۶۰ق) شروع میشود وبادرگذشت
سفیرچهارم(ابوالحسن علی بن محمد سمری ۳۲۹ق) پایان می پذیرد.این دوره هفتادساله ،‌تاریخ اسلام پرازحوادث وتحولات است.درهمین عصر است که وکالت یا به عبارت دیگر سفارش امام مهدی(عج) به چهارنفرازخواص آن حضرت : عثمان بن سعید، محمدبن عثمان، حسین بن روح وعلی بن محمد سمری تفویض میگردد.خلفای عصر غیبت نیز شش نفر بوده اند: معتمد ،‌مقارن وفات امام حسن عسکری(ع) وآغاز غیبت صغری تا ۲۷۹،‌معتضد تا۲۸۹، مکتفی تا ۲۹۵، مقتدرتا۳۲۰، قاهر تا ۳۲۲ ،‌راضی تا ۳۲۹، یعنی سال وفات نایب چهارم وپایان غیبت.خط مشی عمومی جامعه دراین دوره با دوران پیش از عصر غیبت یکسان بود.
ضعف وناتوانی دستگاه خلافت، سال به سال فزونی میگرفت.تسلط موالی وترکان دردستگاه خلافت ونقش آنان درعزل ونصب خلفا بارزترشده بود.آنان با وجوداین که چون استخوانی درگلوی خلیفگان بودند اما دراداره مملکت ،‌دست راست وبازوی توانمند آنان به شمار می آمدند.ازمشخصه های دیگر دوره غیبت صغری(۲۶۰-۳۲۹ ق) کمرنگ شدن انقلاب علویان است.تاپیش ازاین دوره ،‌بالغ بربیست انقلاب ونهضت برضد خلفای عباسی برپاشده بود درحالیکه دردوران هفتادساله غیبت صغری تنها حرکتهای انقلابی چندی به وقوع می پیوندند.18

وضعیت فکری ، سیاسی واجتماعی شیعه:

 وضعیت فکری.

درعصرغیبت صغری ازنظر پایگاه فکری ، شیعه دروضعیت بهتری قرارداشت.شیعیان توانستند دراین دوره علمای بزرگی دررشه های مختلف فکری وعلمی اسلامی به جهان اسلام تحویل دهند.چون که شیعیان با غیبت امام مهدی(عج) مواجه شدند ودریافتند که بیش از   دوره های گذشته به حفظ وحراست ازمیراث فرهنگی روایات پیامبر(ص) واهل بیت آن حضرت نیازمندند.به همین جهت دراین دوره هفتادساله غیبت صغری کتابهای پرارزشی را به نگارش درآوردند.دراین عصر قم وکوفه دومرکز مهم علم وحدیث شیعی بود .عالمان بزرگ شیعی مانند اشعریها، حمیریها ، ابن بابویه ها، فرات بن ابراهیم واحمد بن محمد خالد برقی، دراین دوشهر دانش اندوختندو کتابهای باارزش متعددی نوشتند.

 وضعیت سیاسی

دربغداد مرکز خلافت عباسی، درعصر غیبت صغری شیعه ازپایگاه سیاسی محروم بود. حکومت دردست عباسیان قرارداشت وآنان نسبت به آل ابوطالب به ویژه «آل علی(ع)» وشیعیان آن حضرت حساسیت خاصی داشتند.19
این حساسیت وضدیت با شیعیان دربرخی ازموارد به اوج خود میرسیدوگاهی نیز
فروکش میکرد.درزمان خلافت «معتضد» عباسی(۲۷۹-۲۸۹ هـ.ق) دشمنی او نسبت به شیعیان بیش از دیگر خلفای این دوره بود.اودراین دوره ده ساله خلافت خود را با ایجادجواختناق برضدشیعیان به نحوگسترده ای اقدام نمود وبه تعبیر«شیخ طوسی» درزمان اوازشمشیرها خون میچکید.اما این وضع درزمان خلافت «مقتدر» عباسی(۲۹۵-۳۲۰ هـ.ق) تاحدودی دگرگون شد ودربرخی موارد چرخش سیاست به نفع شیعه شد وشیعیان توانستند درمرکز خلافت درتشکیلات سیاسی نفوذ ونقشی داشته باشند.
این دگرگونی با نفوذ خاندان«بنوفرات» شیعی دردستگاه خلافت آغازشد.«ابوالحسن علی بن محمد» ، ابن فرات ، سه بار به مقام وزارت رسید: ۱- ازسال ۲۹۶-۲۹۹ ق         2-ازسال ۳۰۴-۳۰۶ق  3-ازسال ۳۱۱-۳۱۲ ق
درخلافت سال های وزارت « علی بن فرات» شیعی، برای شیعیان آزادی نسبی به وجودآمد وآنان ازاین فرصت پیش آمده درجهت احیای مرام شیعی بهره بردند.این دوره که با سفارت« حسین بن روح نوبختی» همزمان بود فرصت خوبی شد تا او بتواند بهتر سازمان مخفی سفارت ووکالت را رهبری کند.«حسین بن روح» درزمان « ابن فرات» درمیان رجال سیاسی از موقعیت خوبی بهره مندشد وازاین فرصت برای بهبود وضع شیعیان استفاده کرد.20

 وضعیت اجتماعی

درمرکز خلافت عباسیان ونیز درمناطقی که حکومت های عباسی نفوذ وحضور اجتماعی گسترده ای داشت شیعه ازنظر پایگاه اجتماعی دراین دوره واین مناطق موثربود:
۱-سیاست ضدشیعی حاکمان عباسی
۲-پیروزی وغلبه مکتب اشعری برعدلیه(معتزله وشیعه)
۳-جنایات وحشیانه قرامطه وزنگیان که با تبلیغات گسترده ،مسئولیت این ها را متوجه شیعیان نمودند وجوی زهرآگین برضد شیعیان به وجودآوردند.
به همین جهت وقتی که قرمطیان درسال ۳۱۱ هـ . ق به کاروان زائران خانه خدا حمله کردند و جنایات وحشتناکی مرتکب شدند وبا تبلیغات کوشیدند تا شیعیان را مسبب این جنایات قراردهند.مردم بغداد برضد وزیرشیعی،علی بن فرات شعار دادند.به دنبال این ، این فرات وزیروپسرش ازوزارت ومقام اداری خلع شدندوسپس آنان را دستگیر ومحاکمه واعدام کردند.درهمین رابطه حسین بن روح نوبختی، سومین نایب خاص امام مهدی(عج) نیز دستگیروروانه زندان شد.اما درخارج ازقلمرو حکومت عباسیان، درمناطق خود مختار ویا مستقل، به ویژه درمناطقی که حکومتهای انقلابی شیعی برقراربود،‌شیعیان دروضعیت بهتری قرارداشتند.21

جریان روبه رشد تشیع دردوران غیبت صغری:

شاید نخستین مرحله ازنفوذ شیعه دردستگاه عباسی به صورت یک جریان قوی، ماجرای ولایتعهدی امام رضا(ع) باشد.اما میدانیم که پیش از آن نیز علی بن یقطین ازسوی امام کاظم(ع) دستور یافت تادردستگاه عباسی بماندودرآنجا به شیعیان کمک کند. درجریان ولایتعهدی امام رضا(ع) برای مدتی درظاهر نیز تشیع رنگ حکومت به خود گرفت،‌مأمون همواره اظهار تشیع می کرد وگرچه تشیع وی، تشیع امامی نبود اما توانست صبغه ای از تشیع به حساب آیدوهواداری کسانی را نسبت به تشیع جلب کند.درنقلی آمده است که مأمون پس ازآمدن به عراق سعی کرد امور مملکتی را به کسانی که تمایلات شیعی داشتند واگذارکندبعدازآن که راضی شد تا ازعامه نیز کسانی را به کارگمارد تصمیم گرفت تادرکنارهرنفر ازعامه ، یک نفر شیعه نیز بگذارد.22
بعدازمأمون ومعتصم ،‌متوکل این شیوه را دگرگون کرد وبه دفاع از اهل حدیث که به شدت ضد معتزله وشیعه بودند، پرداخت وی دردشمنی خود با علویان تا آنجا پیش رفت که حتی دستور خرابی مشهد امام حسین(ع) را صادر کرد وگفت تا زمینهای گرداگرد آن را شخم زده و کشت کردند.این حرکت هم دوامی نیاورد وپس ازروی کارآمدن خلفایی که با شدت وضعف این سیاست را دنبال میکردندبا روی کارآمدن مقتدر عباسی ازسال ۲۹۵ به بعد، زمینه رشد شیعه دربغداد ونقاط دیگر فراهم شد.دراین دوره شاهد آن هستیم که بسیاری از شیعیان برجسته دارای مشاغل حکومتی واداری بوده اند.شیخ طوسی نقل کرده است که حکم بن علیا گفت: من فرمانروایی بحرین را داشتم ودرآنجا به مال زیادی دست یافتم که مقداری را انفاق کرده وبا مقدار دیگر آن زمین    و ……. را خریدم. پس ازمدتی خمس آن  را نزد امام جواد(ع) آوردم .امام فرمود: همه اموالی که داری ازآن ماست.اما من همان مقدار را که آورده ای قبول می کنم وباقی را به تو می بخشم.23
جریان مشارکت شیعیان امامی دردستگاه حکومتی دردوران آخرین امامان (ع) روبه گسترش گذاشت.دردوران امام یازدهم وپس ازآن درغیبت صغری ،‌شمارفراوانی ازشیعیان دردستگاه عباسی شغلهای مهمی به دست آوردند.نکته مهم دراین دوران این بود که شیعیان با وجوددشواریهای فراوان ، توانستند این قبیل موقعیت ها را به دست آوردند وجایگاه خویش را دربغدادمستحکم سازند.دراین زمان، افزون بردشمنی عباسیان نسبت به شیعیان، شورشهای شیعیان زیدی ، جنبش قرامطه ونیزحرکت اسماعیلیه خطرات فراوانی را برای شیعیان امامی به دنبال داشت چراکه به هرحال نام شیعه میان آنها مشترک بود.بااین حال شیعیان امامی کوشیدند تاخود راازاین جریانات بدورداشته وسلطه خویش را دربغداد استوار سازند.آنچه قابل تأمل است این است که شیعه از یک سو امامت عباسیان را نامشروع میدانست وازسوی دیگر درحکومت آنها تا حد وزارت به کار می پرداخت.این مسله ای است که ازدیرباز درفقه سیاسی شیعه مورد توجه بوده وافزون برعبارات فراوانی که درکتابهای فقها دراین باره آمده، سیدمرتضی رساله ای خاص دراین باره تألیف کرده است.24

1.۱-رسالت جهانی حضرت مهدی (عج) ،فریده گل محمدی آرمان ، ص۲۰۱
2.1-تاریخ تشیع (۱) : دوره حضور امامان معصوم (ع) گروه مولفان ،ص ۳۱۶
3.حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام ،رسول جعفریان ،صفحه ۵۸۰
4.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص ۱۶۸
5.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص ۱۶۹
6.تحلیلی از تاریخ تشیع و امامان علیهم السلام ،محمد نصیری ،ص ۲۴۱
7.تحلیلی از تاریخ تشیع و امامان علیهم السلام ،محمد نصیری ،ص ۲۴۱
8.تحلیلی از تاریخ تشیع و امامان علیهم السلام ،محمد نصیری ،ص ۲۴۲
9.همان منبع ،ص ۱۹۲
10.امام مهدی (عج)از تولد تا رجعت ،علی نظری منفرد ،ص ۱۹۳
11.پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (عج) ،ص۸۴
12.پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (عج) ،ص 85و86
13.پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (عج) ،ص86و85
14.پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (عج)،۸۸
15.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص ۱۶۹
16.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص ۱۷۰
17.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص ۱۷۱
18.زندگی سیاسی و فرهنگی شیعیان بغداد ،سید حسن موسوی ،ص ۹۹و100
19.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص181و182
20.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص ۱۸۳
21.تاریخ عصر غیبت ،سید مجید پور طباطبایی ،ص ۱۸۴
22.حیات فکری و سیاسی امامان شیعه ،رسول جعفریان ،ص۵۹۳
23.حیات فکری و سیاسی امامان شیعه ،رسول جعفریان ،ص۵۹۳
24.حیات فکری و سیاسی امامان شیعه ،رسول جعفریان ،ص596
منابع: 
۱-رسالت جهانی حضرت مهدی(عج) ،‌مولف : فریده گل محمدی آرمان ، قم دارالنشراسلام،۱۳۸۲
۲-تاریخ تشیع(۱): دوره حضور امامان معصوم(ع)،‌مولفان: محمودحیدری آقایی، قاسم خانجانی، حسین فلاح زاده ورمضان محمدی، زیرنظر دکتراحمدرضا خضری ، تهران، سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)،‌قم،انتشارات زیتون،۱۳۸۴
۳-حیات فکری وسیاسی امامان شیعه (ع)،تألیف:رسول جعفریان، قم،انتشارات انصاریان،۱۳۸۶
۴-تاریخ عصرغیبت،تخلیص وتنظیم:سیدمجیدپورطباطبایی،تدوین ونشر:دفترتحقیقات وتدوین کتب درسی مرکز جهانی علوم اسلامی،قم،۱۳۷۷
۵-تحلیلی ازتاریخ تشیع وامامان(ع) ، مولف: محمدنصیری، قم،دفتر نشر معارف،۱۳۸۴
۶-امام مهدی(عج) ازتولد تا رجعت، مولف:علی نظری منفرد،قم،انتشارات جلوه کمال،۱۳۸۷
۷-پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(عج) ، مولف: علی غفارزاده، تهران،انتشارات نبوغ،۱۳۷۵
۸-زندگی سیاسی وفرهنگی شیعیان بغداد،مولف: دکترسیدحسن موسوی،قم،موسسه بوستان کتاب قم(انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی)،۱۳۸۱