معرفی امام زمان (ع) در کلام امام رضا (ع)

معرفی امام زمان (ع) در کلام امام رضا (ع)

ابتدا باید به این نکته توجه داشت که در بیانات و تعلیمات ائمه معصومین (علیه السلام) شناخت امام با تکیه بر خود و عقل محدود خود ناممکن است و در طی این مسیر باید دست طلب به درگاه پروردگار بلند کرده و از او خواست که حجت خود را معرفی و توصیف کند:
اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ، حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی 1
خدایا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت، خدایا رسول خود را به من معرّفی کن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدایا حجّت خود را به من معّرفی کن زیرا اگر حجّت تو را نشناسم از دین خود گمراه شده‌ام.(دعای عصر غیبت/ مفاتیح الجنان)

از این بیان پیداست که برای کسب معرفت باید به در خانة خدا رفت و از او طلب دستگیری و نجات کرد و این مطلب بسیار مهمی است. اگر کسی به خودش یا به دیگرانی که مثل او هستند متکی باشد و بخواهد روی اعمال خودش حسابی باز کند و اطمینانی – هر چند کم – به آنچه مطالعه کرده یا خدمتهایی که انجام داده و امثال اینها داشته باشد، همین اعتماد و اتکال بر غیر خدا، باعث لغزش او در وادی هلاکت می شود.
مسلماً برای شناخت امام معصوم، خود معصوم بیشترین شایستگی برای معرفی خود و بهترین و کامل ترین بیان را دارند، و باید توجه داشت که از نظر شیعه امام شخصیتی عادی و معمولی نیست و شناخت کامل وی برای هیچ کس ممکن نیست چنانکه پیامبر خطاب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: یا علی! هیچ کس به جز من و خدا تو را نشناخت!
یا شخصیتی همچون سلمان فارسی که چنان درجات ایمان را می پیماید که ائمه او را سلمان محمدی و جزئی از خود معرفی می کنند، در کمال تواضع و خشوع معترف است که من علی (علیه السلام) را نشناخته ام.
در این موضوع بیان امام رضا (علیه السلام) حجت را بر ما تمام کرده و عقل را از جستجوی بیهوده در این جایگاه رفیع و والا بازمی دارد. امام رضا (علیه السلام) بیانی مفصل و جامع در معرفی امام فرموده اند که این بیان سرشار از معارف ناب جرعه ای گوارا بر هر روح و جان عطشناک است. روز جمعه ای جمعیتی در مسجد جامع اجتماع کرده و با شور و حرارت به بحث امامت مشغولند که در آن زمان موضع اختلاف بسیاری از مردم بود (و شاید امروز نیز هست). عبدالعزیز بن مسلم اما راه را می یابد و برای یافتن پاسخ خود را به خدمت مولایش می رساند، حضرت تبسمی زیبا به لب آورده و او را از حیرانی اختلافات به در می آورند. 
امام رضا علیه السلام
فَمَن ذَا الّذی یَبلُغُ مَعرِفَهَ الإمام وَ یُمکِنُهُ اختیارُهُ؟ هَیهاتَ هَیهاتَ ضَلَّتِ العُقولُ و تاهَتِ الحُلومُ وَ حارَتِ الألبابُ و حَسَرَتِ العُیونُ وَ تَصاغَرَتِ العُظَماءُ وَ تَحَیَّرَتِ الحُکَماءُ وَ تَقاصَرَتِ الحُلَماءُ وَ حَصَرَتِ الخُطباءُ وَ جَهِلَتِ الألِبّاءُ وَ کَلَّتِ الشُّعَراءُ وَ عَجَزَتِ الاُدَباءُ وَ عَیِیتِ البُلَغاءُ عَن وَصفِ شَأنٍ مِن شَأنِهِ أو فَضیلهٍ مِن فَضائِلِهِ فَأقَرَّت بِالعَجزِ وَ التّقصیرِ.
پس کیست که به معرفت امام برسد و انتخاب او برایش ممکن باشد؟ دور است و دور باد! عقل ها گمراه شد و اندیشه ها سرگردان، خردها گیج گشت و چشم ها کم سو، بزرگان کوچک شدند و حکیمان متحیر، بردباران کوتاهی کردند و سخنوران محدود گشتند، خردمندان نادان شدند و شاعران واماندند، ادیبان ناتوان گردیدند و بلیغان به لکنت افتادند از توصیف شأنی از شؤون امام و برتریی از برتری های او. پس همگی به ناتوانی و کوتاهی اقرار کردند.
و باز در بخش دیگری از همین روایت می فرمایند:
الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَارُ امام بسان آن خورشید تابانی است که بر تمام دنیا نورافشانی می کند و نور او چشمها را چنان خیره ساخته که هیچ چشمی را توان غور در آن نمی باشد. امام آن خورشیدی است که در عین حال که روشنی بخش آسمان و زمین است اما چنان دور از دسترس و پر حرارت است که در دستهای کوچک و ناتوان ما جای نمی گیرد.(بحارالانوار 25/124، ح. 4 و نظیر آن: همان/ 171، ح38.)

با توجه به این فرمایشات می توان نتیجه گرفت که نه تنها مردم عادی و مطالعه نکرده بلکه عالمان، حکیمان و بزرگان بشری از درک کنه اوصاف امام عاجزند و کسی را توان آن نیست که این معرفت را به بند سخن کشیده و به رشتة تحریر درآورد. وصف او در نه تنها در سخنان معمول نمی گنجد بلکه هیچ شعر و خطابة بلیغ و فصیحی نیز قادر به ارائة توصیفی از مقام شامخ امام نیست.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز در معرفی خود به همین مطلب اشاره می فرمایند:
... سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دورپرواز اندیشه ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد(نهج البلاغه، خطبة 3)
شیعه معتقد است ائمه برگزیدگان پروردگار هستند و ویژگیهای برگزیدگان الهی چیزهایی نیستند که انسان بتواند با خواست و میل خود در کسی به وجود آورد و یا حتی کسانی را که چنین ویژگیهایی دارند با عقل خود بشناسد. بنابراین هم ایجاد این ویژگیها و هم شناخت آنها فقط باید به خود خداوند انجام شود. یعنی هم خدا این خصوصیات را به هر کس که بخواهد عطا می کند، و هم معرفی این افراد به وسیلة خداوند انجام می پذیرد.