ولادت امام مهدی(عج) در دیدگاه شیعه و اهل سنّت

ولادت امام مهدی(عج) در دیدگاه شیعه و اهل سنّت

شیعه و تولّد امام مهدی(عج)

در جامعه شیعه دوازده امامی، هم در بین عالمان و صاحبنظران و هم در میان مردم عادی، تولد امام مهدی(عج) مورد اجماع بوده، از ضروریات مذهب قلمداد می شود و در این میان کسی را نمی توان سراغ گرفت که کوچک ترین تردیدی در این باره داشته باشد. این باور در جای جای آثار شیعه از کهن ترین آنها تا دوره های کنونی انعکاس یافته است. مرحوم کلینی در الکافی با صراحت می نویسد:
«ولد علیه السلام للنصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین»(1).
مسعودی در احادیث زیادی همین را گزارش کرده(2)و مرحوم صدوق نیز در ضمن روایات متعددی، آن را بیان کرده است(3). شیخ مفید در الارشاد نیز همین باور را منعکس نموده(4)و سید مرتضی در تنزیه الانبیاء آن را مستدل ساخته(5)و شیخ طوسی در کتاب الغیبه، همانند عالمان پیشین، این واقعه را ذکر کرده(6)؛ و به همین سان، دانشمندان شیعه تا دوره های معاصر، بر این مسئله تأکید ورزیده اند. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام می نویسد:
«حضرت مهدی موعود، فرزند امام یازدهم که اسمش مطابق اسم پیامبر صلی الله علیه و آله بوده در سال دویست و پنجاه و شش و یا دویست و پنجاه و پنج در سامراء متولد شدند»(7).
مرحوم مظفر در عقاید الامامیه به هنگام معرفی عقاید شیعه، یکی از آن باورها را ولادت امام مهدی(عج) معرفی می کند(8)و بدین سان می توان گفت یکی از مشخصات شیعه نزد سنیان، اعتقاد به متولد شدن امام مهدی است.
ابن قیم جوزیه در المنار المنیف می نویسد:
«و امّا الرافضة الامامیة فلهم قول رابع و هو انّ المهدی هو محمّد بن الحسن العسکری من ولد الحسین بن علی»(9).

اهل سنت و ولادت امام علیه السلام

برعکس شیعه، بیشتر اهل سنت متولد شدن حضرت مهدی(عج) را نپذیرفته اند و بر این باورند که مهدی موعودی که در احادیث اسلامی به آن نوید داده شده هنوز متولد نگردیده و وی در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد؛ از جمله شمس الدین ذهبی(10)، ابن قیم جوزیه(11)، ابن حجر هیتمی(12)و نیز ابن خلکان(13)به این موضوع تصریح دارند.
آقای محسن العباد، استاد دانشگاه مدینه در این باره می نویسد:
«احادیث فراوان درباره مهدی... بدون شک بر یک حقیقت ثابت دلالت دارند و آن اینکه مضمون این احادیث در آخرالزمان تحقق می یابد و این فکر، هیچ ارتباطی با عقیده شیعه درباره مهدی منتظر که او را محمّد بن الحسن می نامند، ندارد...»(14).
وی در جای دیگر، با اشاره به این مطلب می نویسد:
«مهدی نزد اهل سنت... در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد و حاکمیت اسلامی را به دست خواهد گرفت»(15).

عالمان اهل سنت و اعتراف به ولادت

محمّد بن الحسن العسکری
با اینکه بیشتر اهل سنت به تولد مهدی موعود اعتقادی ندارند، ولی بسیاری از آنان به دنیا آمدن فرزند امام عسکری علیه السلام را به گونه ای پذیرفته اند، و یا آن را به شکل گزارش تاریخی ذکر کرده اند.
یکی از نویسندگان معاصر در این باره از 66 نفر از عالمان اهل سنت یاد کرده(16)، یکی دیگر از 68 نفر(17)نام برده و دیگری این رقم را به 128 رسانده است(18)و بالاخره، برخی دیگر از 135 نفر نام برده اند(19).
در این قسمت به یادکرد گفته های چند نفر از برجسته ترین عالمان اهل سنّت که برای اهل دانش شناخته شده اند، می پردازیم:
1. ابن اثیر جزری (م 630ق) در الکامل فی التاریخ می نویسد:
«و فیها (سنة 260ق) توفی الحسن بن علی بن محمّد و هو والد محمّد الذی یعتقدونه المنتظر بسرداب سامراء»(20).
2. محمّد بن طلحه شافعی (م 652ق):
«ابوالقاسم محمّد بن الحسن الخالص بن علی... هو المهدی الحجة الخلف الصالح...»(21).
3. سبط ابن جوزی (م 654ق):
«فصل فی ذکر الحجة المهدی. هو محمّد بن الحسن علی... و هو الخلف الحجة صاحب الزمان، القائم المنتظر و التالی، و هو آخر الائمة...»(22).
4. گنجی شافعی (م قرن هفتم قمری):
وی فصل آخر کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان را با عنوان «فی الدلالة علی جواز بقاء المهدی حیّا» تنظیم کرده و در این بخش، دلیلهای متعددی برای امکان زنده بودن و ادامه حیات امام مهدی علیه السلام بیان داشته است. وی می گوید همان گونه که عیسی و خضر و الیاس صدها سال است که زنده هستند، امکان زنده بودن امام مهدی نیز وجود دارد(23).
5. ابن خلکان (م 681ق):
«ابوالقاسم محمّد بن الحسن العسکری بن علی الهادی... ثانی عشر الائمة الاثنی عشر علی اعتقاد الامامیة المعروف بالحجة... کانت ولادته یوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین...»(24).
6. علی بن محمّد بن صباغ مالکی (م 855ق):
وی باب دوازدهم کتاب الفصول المهمه را با این عنوان ذکر کرده:
«فی ذکر ابی القاسم محمّد الحجة الخلف الصالح ابن ابی محمّد الحسن الخالص».
نویسنده در این فصل، دلایلی را در اثبات حیات و زنده بودن امام مهدی(عج) ذکر کرده است(25).
7. شمس الدین ذهبی (م 748ق):
وی در چهار کتابش تولد محمّد بن الحسن العسکری علیه السلام را یاد کرده است؛ از جمله در العبر فی خبر من غبر می نویسد:
الحسن بن علی الجواد بن محمّد... احد الائمّة الاثنی عشر الذین تعتقد الرافضة فیهم العصمة و هو والد المنتظر محمّد، صاحب السرداب»(26).
8. سید مؤمن شبلنجی (م 290ق) در نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار می نویسد:
«فصل فی ذکر مناقب محمّد بن الحسن الخالص بن علی... امّه امّ ولد... و کنیته ابوالقاسم...»(27).
9. سلیمان بن ابراهیم القندوزی (م 1294ق):
«فالخبر المعلوم المحقّق عند الثقاة انّ ولادة القائم علیه السلام کانت لیلة الخامس عشر من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین فی بلدة سامراء...»(28).
10. خیر الدین زرکلی (م 1396ق):
«محمّد بن الحسن العسکری (الخالص) بن علی الهادی، ابوالقاسم: آخر الائمّة الاثنی عشر عند الامامیّة و هو المعروف عندهم بالمهدی، و صاحب الزمان، و المنتظر، والحجة و صاحب السرداب، ولد فی سامرّاء و مات ابوه و له من العمر نحو خمس سنین...»(29).

پذیرش ولادت یا اقرار به مهدی موعود بودن؟

نکته ای که باید بدان اشاره کرد، این است که هر چند در عبارتهای ذکر شده و مشابه آنها، بسیاری از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت ولادت محمّد بن الحسن العسکری علیه السلام را قبول دارند، ولی باید این افراد را به دو دسته تقسیم کرد:
دسته اول: کسانی که هم ولادت ایشان را پذیرفته اند و هم مهدی بودن وی را باور دارند؛ از جمله می توان از محیی الدین ابن عربی نام برد که وی با صراحت محمّد بن الحسن العسکری علیه السلام را همان مهدی موعودی می داند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به ظهور وی وعده داده است(30). محمّد بن طلحه شافعی نیز به روشنی بر این باور است و از آن نیز به دفاع برخاسته، به برخی از اشکالاتی که وارد شده پاسخ می دهد(31). همچنین از این گروه، علی بن محمّد بن احمد مالکی معروف به ابن صباغ می باشد. وی نیز با صراحت این دیدگاه را می پذیرد و در مورد امام مهدی(عج) همانند شیعه می اندیشد(32).
سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص، مهدی موعود علیه السلام را همان محمّد بن الحسن بن علی بن محمّد می داند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به ظهورش نوید داده است(33). از این افراد گنجی شافعی نویسنده کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان است که آخرین باب کتابش را به همین موضوع اختصاص داده و از حیات و زنده بودن امام مهدی با دلایل مختلف به دفاع برخاسته است(34).
دسته دوم: افرادی هستند که به رغم اینکه ولادت محمّد بن الحسن العسکری را گزارش کرده و آن را پذیرفته اند، ولی به صراحت مهدی موعود بودن ایشان را انکار کرده اند؛ مثلاً ذهبی که در چهار کتاب خود ولادت محمّد بن الحسن را گزارش کرده، و در جاهای مختلفی بدان اشاره دارد، مهدی بودن وی را نمی پذیرد و به سبب این اعتقاد، بر شیعیان خرده می گیرد(35).
ابن حجر هیتمی نیز می نویسد:
«ابی القاسم محمّد الحجة و عمره عند وفاة ابیه خمس سنین...».
وی با این عبارت ولادت فرزند امام عسکری یعنی حضرت حجت را می پذیرد، امّا از سوی دیگر، باور شیعه را درباره مهدی موعود بودن ایشان مورد انتقاد قرار می دهد و آن را رد می کند(36).
به همین سان ابن خلکان که ولادت محمّد بن الحسن را گزارش می کند، مهدی موعود بودن ایشان را یک باور شیعی می داند و با لحنی خاص آن را مورد تأمل می داند(37).
بدین سان آشکار گردید که در منابع اهل سنّت هرگونه گزارش یا قبول ولادت حجة بن الحسن علیه السلام معادل باورمندی صاحب اثر به مهدی موعود بودن آن حضرت نمی باشد، مگر آنکه به صراحت بدان پرداخته باشد.

تحریف سخن محیی الدین ابن عربی

از جمله افرادی که به ولادت امام مهدی به صراحت اذعان کرده، محیی الدین ابن عربی می باشد که در الفتوحات المکیه آن را آورده است و افرادی همانند شعرانی در الیواقیت و الجواهر(38)و محمّد الصبان در اسعاف الراغبین(39)و حمزاوی در مشارق الانوار(40)این اعتراف را از وی نقل کرده اند، ولی با کمال تعجب در چاپهای جدید الفتوحات المکیه، بخشی از متن نقل شده از جمله اینکه امام مهدی(عج) فرزند امام عسکری علیه السلام است حذف شده است. برای داوری در این زمینه، متن نقل شده از الفتوحات در الیواقیت و الجواهر و دیگر کتابها ذکر می شود و آن گاه عبارت موجود فعلی الفتوحات به دنبال آن خواهد آمد:
«و عبارة الشیخ محیی الدین فی الباب السادس و الستین و ثلاث مائة من الفتوحات: و اعلموا انّه لا بدّ من خروج المهدی، لکن لا یخرج حتی تمتلی الارض جورا و ظلما فیملؤها قسطا و عدلاً... و هو من عتر¨ه رسول اللّه صلی الله علیه و آله من ولد فاطمة رضی اللّه عنها جدّه الحسین بن علی بن ابی طالب و والده حسن العسکری ابن الامام علی النقی بالنون ابن محمّد التقی بالتاء ... یواطی اسمه اسم رسول اللّه ...»(41).
در این عبارت که شعرانی، محمّد الصبان و حمزاوی از ابن عربی نقل کرده اند، به صراحت، امام مهدی(عج) را فرزند امام حسن عسکری معرفی کرده و او را از فرزندان امام حسین علیه السلام برشمرده است.
اکنون بنگرید به عبارت الفتوحات کنونی:
«اعلم ایّدنا اللّه انّ للّه خلیفة یخرج و قد امتلات الارض جورا و ظلما، فیملؤها قسطا و عدلاً... من عترة رسول اللّه صلی الله علیه و آله من ولد فاطمة یواطی اسمه اسم رسول اللّه ، جدّه الحسین بن علی بن ابی طالب، یبایع بین الرکن و المقام...»(42).
بدین سان ملاحظه می شود که در عبارت یاد شده، اینکه امام مهدی فرزند امام عسکری باشد، وجود ندارد، در حالی که در متن نقل شده از همان منبع که توسط چند نفر گزارش شده، چنین مطلبی به صراحت دیده می شود.
همین اختلاف در عبارتها، این پرسش جدّی را در اذهان ایجاد کرده که به چه دلیل در یک منبع اصلی که امروزه در دسترس می باشد با نقلهایی که از آن شده، چنین تفاوتی وجود دارد؟
مرحوم استاد سید جلال الدین آشتیانی در تأیید ادعای نگارنده مبنی بر تحریف در کتاب الفتوحات المکیه می نویسد:
«حقیر، چند نسخه از فتوحات خطی قدیمی را دیده ام که یکی از آنها حدود چهارصد سال قبل و دیگری پانصد سال قبل در مصر و سوریه و نسخه ای در ترکیه نوشته شده است، نسب حضرت مهدی به این نحو نوشته است: هو من عترة رسول اللّه من ولد فاطمة رضی اللّه عنها وجدّه الحسین بن علی و والده الحسن العسکری...»(43).

دلایل شیعه بر تولد امام مهدی علیه السلام

هر چند باور به ولادت امام مهدی به شیعه اختصاص ندارد و همان گونه که پیشتر آورده شد، بسیاری از دانشمندان اهل سنت نیز بر همین باور هستند، ولی چون خاستگاه اصلی این اعتقاد در شیعه است و در میان اهل سنت به عنوان دیدگاه غالب مورد پذیرش قرار نگرفته است، بدین سبب، در ادامه، به دلایل ولادت امام مهدی علیه السلام از منظر شیعه می پردازیم.
تفاوت دیدگاه بر اساس تفاوت مبنا
پیش از پرداختن به بیان دلایل ولادت امام مهدی علیه السلام توضیح این نکته ضرور می نماید که موضوع پذیرش ولادت آن حضرت یا نپذیرفتن آن، همانند بسیاری از مسائل اختلافی دیگر میان شیعه و اهل سنّت، بیش از هر چیز دیگر، به اختلاف در مبانی برگشت می کند و با توجّه به نگرشهای گونه گونی که نسبت به منابع مورد اعتماد هر یک وجود دارد، در نتیجه مقبولات آنان نیز متفاوت و ناهمگون خواهد بود. بر همین اساس نباید توقع داشت با چنین وضعیتی وحدت نظر در بسیاری از مسائل به وجود آید و انتظار پذیرفتن برخی از دلایل یک طرف از سوی طرف دیگر، انتظار بجایی نمی تواند باشد. تلقی اعتبار منابع و مآخذ مورد استناد هر یک، راه و افقهای متفاوت از دیگری را پدید می آورد؛ مثلاً وقتی اهل سنت، حجیت احادیث شیعه را نپذیرند، و در مقابل شیعه نیز چنین حجیتی برای احادیث آنان قائل نباشد، معنی ندارد که در اثبات ادعای شیعه برای اهل سنت، به احادیث شیعه استناد نمود، یا برعکس، در تثبیت دیدگاه اهل سنت برای شیعه، به حدیثهای سنّیان تمسک کرد. در موضوع ولادت امام مهدی(عج)، شیعه دلایل فراوانی دارد که بر اساس همین توضیحی که داده شد، و با توجّه به نگرش اهل سنت به منابع مورد استناد شیعه، پذیرش آن دلایل هم نمی تواند کار آسانی باشد.
البته در همین جا نیز برخی استدلالها وجود دارد که به گونه ای می تواند برای طرف مقابل قانع کننده باشد، ولی بدیهی است بسیاری از آنها نیز چنین نیستند؛ اکنون با توجّه به این مقدمه، مهم ترین دلیلهایی که شیعه در این باره دارد یاد می شود:
الف اِخبار پیشاپیش رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه
معصومین علیهم السلام به ولادت مهدی موعود
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:
«ان اللّه اختار من الایام یوم الجمعة و من اللیالی لیلة القدر و من الشهور شهر رمضان و اختارنی من الرسل، و اختار منّی علیّا و اختار من علیّ الحسن و الحسین، و اختار من الحسین الاوصیاء تاسعهم قائمهم...»(44).
خداوند از میان روزها، روز جمعه را برگزید و از شبها، شب قدر و از ماهها ماه رمضان را انتخاب کرد و مرا از میان رسولان برگزید و علی را از من و حسن و حسین را از علی برگزید و اوصیای بعدی را از امام حسین انتخاب کرده که نهمین آنان قائم است... .
و نیز از حضرت علی علیه السلام نقل شده:
«التاسع من ولدک یا حسین، هو القائم بالحقّ المظهر للدین و الباسط للعدل...»(45).
نهمین فرزند تو ای حسین، همان قائم به حقی است که دین خدا را غالب می گرداند و عدل را می گستراند... .
از امام حسن علیه السلام چنین روایت شده:
«... القائم الذی یصلّی روح اللّه عیسی بن مریم علیه السلام خلفه، ... ذلک التاسع من ولد اخی الحسین»(46).
... قائمی که عیسی مسیح پشت سر وی به نماز خواهد ایستاد، نهمین فرزند از نسل برادرم حسین می باشد... .
امام حسین علیه السلام نیز فرموده است:
«فی التاسع من ولدی سنّة من یوسف و سنّة من موسی بن عمران و هو قائمنا اهل البیت، یصلح اللّه تبارک و تعالی امره فی لیلة واحدة»(47).
نهمین فرزند من سنتی از یوسف و سنتی از موسی بن عمران داراست. او قائم اهل البیت است و خدای متعال کارهای او را در یک شب سامان می بخشد.
مانند این روایت، احادیثی از دیگر ائمه معصومین وارد شده که می رساند مهدی موعود، نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است و این خبر، با الفاظ و عبارات گونه گونی از سوی آن حضرت منعکس گردیده، بیشتر این احادیث، در منتخب الاثر گردآوری شده و می توان برای اطلاع بیشتر بدان جا مراجعه کرد(48).
ب تصریح امام عسکری به ولادت فرزندش مهدی(عج)
در خبر صحیحی ابی هاشم جعفری می گوید به ابو محمّد (امام عسکری) عرض کردم: عظمت و بزرگی شما، مرا از پرسش کردن باز می دارد، آیا اجازه می فرمایید که از شما سؤال کنم؟
فرمود: بپرس.
عرض کردم: آیا شما فرزندی دارید؟
فرمود: آری.
عرض کردم: اگر برای شما حادثه ای رخ دهد کجا سراغ او را بگیریم؟
فرمود: در مدینه(49).
در حدیث دیگری که یکی از یاران امام عسکری روایات کرده چنین آمده است:
«خرج الی من ابی محمّد قبل مضیه بسنتین یخبرنی بالخلف من بعده ثم خرج الی قبل مضیه بثلاثة ایام یخبرنی بالخلف من بعده»(50).
دو سال قبل از شهادت امام عسکری از سوی ایشان به من پیغام رسید با مضمون معرفی جانشین بعد از خودش، و دیگر بار سه روز پیش از شهادتش، با همان مضمون، پیغام دیگری به من رسید.
ج گواهی قابله امام مهدی(عج)
قابله امام مهدی(عج) حکیمه خاتون، دختر امام جواد علیه السلام می باشد که به هنگام ولادت آن حضرت به نرجس خاتون، مادر ارجمند امام زمان رسیدگی می کرده است. وی پس از متولد شدن امام مهدی، جریان ولادت و برخی از کرامات رخ داده را نقل کرده است. مرحوم شیخ صدوق، حضور حکیمه خاتون و دعوت امام عسکری علیه السلام از وی برای حضور در منزل و چگونگی ولادت امام مهدی را از زبان آن بانو به تفصیل یاد کرده است(51).
بجز وی، از زنان دیگری که هنگام زایمان به او کمک کرده اند نام برده شده؛ از جمله نسیم و ماریه خادمه امام عسکری(52)و نیز کنیز ابوعلی خیزرانی که او را به امام عسکری علیه السلام هدیه کرده بود و بعد از شهادت آن حضرت، موضوع تولد را برای صاحب قبلی اش گزارش کرده است(53).
د دیدارکنندگان با امام مهدی علیه السلام در خردسالی
در بسیاری از کتابهای حدیثی شیعه که برخی از آنها کتب مرجع و منبع در زمینه آشنایی با حضرت مهدی به شمار می روند، بخشی به گزارش دیدارهایی اختصاص یافته که برخی از یاران ائمه در زمان کودکی امام مهدی با ایشان داشته اند. این دیدارها در دوره حضور امام عسکری علیه السلام صورت گرفته است؛ هر چند بعد از شهادت ایشان نیز چنین ملاقاتهایی وجود داشته است.
مرحوم کلینی در کتاب الکافی بابی را با عنوان «فی تسمیة من رآه علیه السلام » آورده، پانزده حدیث نقل می کند که تعدادی از آنها از جمله احادیث 1، 2، 3، 5، 10، 12 و 14، گزارش دیده شدن امام مهدی(عج) در دوره پیش از شهادت پدر بزرگوارشان می باشد. در این روایتها، افراد فراوانی دیدن امام را گزارش کرده اند و در شماری از آنها معرفی آن حضرت توسط امام عسکری علیه السلام به عنوان جانشین خودشان منعکس شده است(54).
مرحوم شیخ صدوق نیز در دو باب کمال الدین به نقل این گونه گزارشها پرداخته است و در مجموع 41 حدیث را ذکر کرده که در شماری از آنها جریان مشاهده حضرت در دوره خردسالی ذکر شده و در آنها به شکلهای گوناگون، از جمله بیان وضعیت جسمی و شکل و شمایل ایشان بیان شده است؛ از جمله محمّد بن الحسن کرخی می گوید:
از ابا هارون که یکی از اصحاب ما بود شنیدم که می گفت: صاحب الزمان را دیدم و چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشید و بر ناف وی موئی خط مانند مشاهده کردم...(55).
گاهی توزیع عقیقه ولادت آن حضرت از سوی امام عسکری علیه السلام در این احادیث گزارش شده است:
«ان ابا محمّد بعث الی بعض من سماه و قال: هذه من عقیقة ابنی محمّد»(56).
محمّد بن ابراهیم کوفی می گوید: امام عسکری گوشت گوسفند ذبح شده ای را برای بعضی از افراد که نام آنها را بردند فرستادند و گفتند: این عقیقه پسرم محمّد است.
در حدیثی دیگر جریان دیدار چهل نفر از شیعیان با آن حضرت این گونه نقل شده است:
ما چهل نفر در منزل امام عسکری بودیم و ایشان فرزندشان را به ما نشان دادند و فرمودند: ایشان بعد از من، امام شما و جانشین بعد از من هستند. از وی پیروی کنید و بعد از من در دینتان به تفرقه روی نیاورید که هلاک خواهید شد. بدانید که از امروز به بعد او را نخواهید دید.
آنان می گویند ما از خدمت امام عسکری مرخص شدیم و پس از چند روز، خبر ارتحال ایشان اعلام شد(57).
بسیاری از محدّثان دیگر، جریان دیده شدن امام مهدی را در دوران کودکی، با عبارتهای مختلفی گزارش کرده اند؛ از جمله مسعودی در اثبات الوصیه(58)، طبری در دلائل الامامه(59)، فتال نیشابوری در روضة الواعظین(60)و قطب راوندی در الخرائج و الجرائح(61).
ه ملاقات کنندگان با امام مهدی در دوره غیبت صغری
افزون بر آنچه یاد شد، روایتهای بسیاری در کتابهای حدیثی شیعه نقل شده که جریان ملاقات افراد متعددی را با آن حضرت در دوره غیبت صغری (260 - 329ق) یاد کرده اند. این دیدارها، گاه مربوط به نائبان خاص آن حضرت و گاه مربوط به وکلای مالی ایشان بوده و برخی اوقات شیعیان توفیق چنین ملاقاتی را پیدا می کردند.
عبداللّه بن جعفر حمیری از محمّد بن عثمان(62)سؤال کرد که آیا صاحب الامر را دیده ای؟
وی پاسخ داد: «بلی و آخرین مرتبه در بیت اللّه الحرام...»(63).
و نیز از وی نقل شده که می گوید: حضرت را دیدم در حالی که به پرده کعبه چنگ زده بود و می فرمود:
«اللهم انتقم لی من اعدائک»(64).
تعدادی از افراد نائل شده به دیدار آن حضرت در دوره غیبت صغری از این قرارند:
1. ابراهیم بن ادریس (الکافی، ج 1، ص 331، ح 8؛ الارشاد، ج 2، ص 253).
2. ابراهیم بن محمّد التبریزی (الغیبه، ص 259، ح 226).
3. احمد بن اسحاق بن سعد الاشعری (کمال الدین، ج 2، ص 384، باب 43، ح 1).
4. ابراهیم بن عبده النیشابوری (الکافی، ج 1، ص 331، ح 6؛ الارشاد، ج 2، ص 253).
5. احمد بن الحسین بن عبد الملک ابو جعفر الازدی (کمال الدین، ج 2، باب 43، ح 18).
6. علان الکلینی (همان، باب 43، ح 23).
7. ابوالهیثم الدیناری (همان).
8. ابوجعفر الاحول الهمدانی (همان).
9. محمّد بن القاسم العلوی العقیقی (همان و الغیبه، ص 259، ح 227).
10. ابوالادیان (کمال الدین، ج 2، باب 43، ح 24).
11. ابوالعباس محمّد بن جعفر الحمیری القمی (همان، ص 476، ح 26).
12. ابن نعیم محمّد بن احمد الانصاری (الغیبه، ص 259، ح 227).
13. ابوجعفر الاودی (همان، ص 253، ح 223).
14. محمّد بن عثمان (همان، ص 351، ح 221).
15. الحسن بن وجناء النصیبی (کمال الدین، ج 2، ص 443، ح 17).
16. حاجز (همان، ص 442، ح 16).
یادکرد این نکته سودمند می باشد که آنچه درباره دیده شدن امام مهدی بیان شد، مربوط به دوره خردسالی و مقطع غیبت صغری می باشد؛ آنچه مورد اتفاق دانشمندان شیعه می باشد، امّا درباره ملاقات با ایشان در دوره غیبت کبری، مطالب و جریانات بسیاری نقل شده که با توجّه به مباحث جدی که درباره ملاقات با آن حضرت در این مقطع وجود دارد، از استناد به آنها برای اثبات تولد امام مهدی(عج) خودداری شد(65).
و گواهی برخی از عالمان اهل سنت بر ولادت مهدی موعود(عج)
پیشتر اشاره شد که شماری از دانشمندان اهل سنت ولادت امام مهدی(عج) را پذیرفته اند و این خود، یکی از بهترین مستندات در اثبات ولادت آن حضرت است، البته هر چند بسیاری از آنان فقط تولد محمّد بن الحسن العسکری را بدون تطبیق ایشان بر مهدی موعود بیان داشته اند؛ امّا از این میان، بسیاری از آنها وی را بر حضرت مهدی صاحب الزمان تطبیق داده اند که می توان از این افراد نام برد:
1. محمّد بن طلحه شافعی(66)
2. علی بن محمّد صباغ مالکی(67)
3. گنجی شافعی(68)
4. احمد بن علی شعرانی(69)
5. محیی الدین عربی(70)
6. علامه شبلنجی(71)
7. قندوزی(72)
8. علامه حمزاوی(73)
9. ابن جوزی(74).
پی نوشت:
1 کلینی، الکافی، ج 1، ص 514.
2 مسعودی، اثبات الوصیه، ص 257-259.
3 شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، باب 42، ص 143-161.
4 شیخ مفید، الارشاد، ج 2، باب آخر.
5 سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص 180.
6 شیخ طوسی، الغیبه، ص 239.
7 محمّد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص 148.
8 محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ص 289-290.
9 ابن قیم جوزیه، المنار المنیف، ص 152.
10 ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 13، ص 119؛ العبر فی خبر من غبر، ج 1، ص 373.
11 ابن قیم جوزیه، المنار المنیف، ص 152.
12 ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ج 2، ص 601.
13 ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج 4، ص 176.
14 محسن العباد، عقیدة اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر، ص 58.
15 همو، الرد علی من کذب باحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی، ص 65.
16 نجم الدین عسکری، المهدی الموعود المنتظر علیه السلام عند علماء اهل السنة و الشیعه، ج 1، ص 182-226.
17 صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الامام الثانی عشر، ج 2، ص 369-393.
18 ثامر هاشم العمیدی، دفاع عن الکافی، ج 2، ص 569-592.
19 مهدی علیزاده، در انتظار ققنوس، ص 188-198.
20 ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 6، ص 320.
21 محمّد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول، ج 2، ص 152.
22 ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 325-326.
23 گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 97.
24 ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج 4، ص 176.
25 ابن صباغ، الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمه، ص 281.
26 شمس الدین ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج 1، ص 373.
27 مؤمن شبلنجی، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص 168.
28 قندوزی، ینابیع الموده، ج 2، ص 543.
29 زرکلی، الاعلام، ج 6، ص 80.
30 به نقل از: الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 562.
31 محمّد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول، ج 2، ص 153-162.
32 ابن صباغ، الفصول المهمه، ص 282. وی در آنجا چنین ذکر می کند:
«ولد ابوالقاسم محمّد بن الحجة بن الحسن الخالص بسرّ من رأی لیلة النصف من شعبان خمس و خمسین و مائتین للهجرة، و أمّا نسبه ابا و امّا فهو ابوالقاسم محمّد الحجة بن الحسن بن علی... و امّا امّه فأمّ ولد یقال لها نرجس، خیر امة و قیل اسمها غیر ذلک و امّا کنیته فابو القاسم و امّا لقبه فالحجة و المهدی و الخلف الصالح و القائم المنتظر و صاحب الزمان و اشهرها المهدی...».
33 ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 325. و بعد از اینکه نسب حضرت را چنین ذکر می کند:
«هو محمّد بن الحسن بن علی بن محمّد می گوید: قال رسول اللّه یخرج فی آخرالزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی... فذلک هو المهدی...».
34 ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج 6، ص 51.
35 مثلاً وی در سیر اعلام النبلاء جریان ولادت محمّد بن الحسن را نقل می کند و در ادامه می نویسد:
«و محمّد هذا (یعنی محمّد بن الحسن) هو الذی یزعمون انّه الخلف الحجة و انّه صاحب الزمان... و انّه حیّ... حتی یخرج فی الارض عدلاً و قسطا... و من احالک علی غائب لم ینصفک» (ج 13، ص 120) و نیز در تاریخ الاسلام بعد از گزارش ولادت می نویسد: «و هم (شیعه) یدّعون بقاءه، فی السرداب من اربع مائة و خمسین سنة و انّه صاحب الزمان و انّه حیّ...» (ج 19، ص 113).
36 وی که در دو جا موضوع امام مهدی را در کتابش مطرح کرده، در هر دو جا ضمن اعتراف صریح یا ضمنی به ولادت آن حضرت، مهدی موعود بودن ایشان را رد می کند و در یک جا می نویسد: «و مع ذلک لا حجة فیه لما زعمته الرافضة انّ المهدی هو الامام ابوالقاسم محمّد الحجة بن الحسن العسکری...» الصواعق المحرقه، ج 2، باب 11.
37 «ابوالقاسم محمّد بن الحسن العسکری بن علی الهادی... و هو الذی تزعم الشیعة انّه المنتظر و القائم و المهدی... و اقاویلهم فیه کثیرة...» وفیات الاعیان، ج 4، ص 176.
38 شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 562.
39 محمّد الصبان، اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، چاپ شده در حاشیه نورالابصار، ص 141-142.
40 حسن العدوی الحمزاوی، مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، ص 112.
41 شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 562؛ نیز محمّد الصبان، اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، ص 141-142؛ الحمزاوی، مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، ص 112
42 ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج 6، ص 51.
43 آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص 914، پی نوشت سوم.
44 مسعودی، اثبات الوصیه، ص 266؛ طبری، دلائل الامامه، ص 240.
45 شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، باب 26، ح 16، ص 564.
46 همان، باب 29، ح 2، ص 581.
47 همان.
48 برای اطلاع بیشتر درباره این گونه روایات بنگرید به: منتخب الاثر، ج 2، ص 164-221.
49 کلینی، الکافی، ج 2، ص 328.
50 همان، ح 1، برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: الکافی، ج 1، ص 329، ح 6-4 و نیز ص 514، باب مولد الصاحب؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، باب 42، فی میلاد القائم؛ شیخ طوسی، الغیبه، فصل سوم.
51 شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، باب 42، ح 1.
52 همان، ح 5.
53 همان، ح 7.
54 کلینی، الکافی، ج 1، ص 514، ح 2، ص 329، ح 4 و 6 و ص 332، ح 13 و 14.
55 شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، باب 43، ح 1.
56 همان، باب 42، ح 10.
57 همان، باب 43، ح 2.
58 مسعودی، اثبات الوصیه، ص 275.
59 طبری، دلائل الامامه، ص 274 و 277.
60 فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 257-262.
61 راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 957، 960 و 1101.
62 ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید، دومین نائب از «نواب چهارگانه» امام زمان علیه السلام و فرزند نائب اول عثمان بن سعید است. وی بعد از مرگ پدر، عهده دار سفارت امام گردید و در سال 304 یا 305ق در بغداد درگذشت.
63 شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 520، ح 3115.
64 همان.
65 برای آگاهی بیشتر در این باره می توان به مقاله محققانه آقای علی اکبر ذاکری، در کتاب چشم به راه مهدی (ص 104-33) که در همین باره به چاپ رسیده مراجعه کرد.
66 محمّد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول، ج 2، ص 153.
67 ابن صبّاغ، الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمه، ص 281.
68 گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 97.
69 شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 562.
70 به نقل از: الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 562؛ حمزاوی، مشارق الانوار، ص 112؛ محمّد الصبان، اسعاف الراغبین، ص 141-142.
71 شبلنجی، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص 168.
72 قندوزی، ینابیع الموده، ج 2، ص 543.
73 حمزاوی، مشارق الانوار، ص 112.
74 ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 352-326.
منابع
1 آشتیانی، سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری، چاپ سوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1372ش.
2 ابن اثیر الجزری، الکامل فی التاریخ، چاپ دوم: بیروت، دارالکتاب العربی.
3 ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، مؤسسه اهل البیت، 1401 ق.
4 ابن خلّکان، محمّد ابی بکر، وفیات الاعیان، چاپ دوم: قم، منشورات رضی، 1363ش.
5 ابن صبّاغ مالکی، الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمه، چاپ دوم: بیروت، دارالاضواء، 1409ق.
6 ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق.
7 ابن قیّم جوزیّه، المنار المنیف فی الصّحیح و الضعیف، حلب، مکتب المطبوعات الاسلامیه، 1390ق.
8 حمزاوی، حسن، مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، مصر، مطبعة العثمانی، 1307ق.
9 ذهبی، شمس الدین، العبر فی خبر من غبر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
10 ، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، 1412ق.
11 ، دول الاسلام، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1405ق.
12 ، سیر اعلام النبلاء، چاپ چهارم: بیروت، مؤسسه الرساله، 1406ق.
13 راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مدرسة الامام المهدی، 1409ق.
14 زرکلی، خیرالدین، الاعلام، چاپ دهم: بیروت، دارالعلم للملایین، 1992م.
15 شافعی، محمّد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، بیروت، مؤسسه ام القری، 1420ق.
16 شبلنجی، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
17 شعرانی، الیواقیت و الجواهر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
18 صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، چاپ دوم: قم، انتشارات حضرت معصومه علیهاالسلام ، 1421ق.
19 الصبان، محمّد، اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی، بیروت، دارالفکر.
20 صدوق، محمّد بن علی، کمال الدین، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1405ق.
21 ، من لا یحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1413ق.
22 طباطبایی، محمّد حسین، شیعه در اسلام، تهران، دارالکتب، 1346ش.
23 طبری، دلائل الامامه، قم، منشورات رضی، 1363ش.
24 طوسی، محمّد بن الحسن، الغیبة، قم، مؤسسه معارف الاسلامیه، 1411ق.
25 العباد، محسن، «الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی»، مجله الجامعه الاسلامیه، سال اول، شماره سوم، 1388ق.
26 عسکری، نجم الدین، المهدی الموعود المنتظر عند علماء اهل السنّة و الشیعه.
27 علم الهدی، سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، قم، انتشارات رضی، بی تا.
28 العمیدی، ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1379ش.
29 ، دفاع عن الکافی، مرکز الغدیر، 1415ق.
30 فتال نیشابوری، محمّد بن حسن، روضة الواعظین، قم، انتشارات رضی.
31 قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، بیروت، اعلمی، 1418ق.
32 کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، چاپ چهارم: بیروت، دار صعب، 1401ق.
33 گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، بیروت، دارالمحجه البیضاء، 1421ق.
34 مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، 1417ق.
35 مظفر، محمّد رضا، عقائد الامامیه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380ش.
36 مفید، محمّد بن محمّد بن نعمان، الارشاد، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، 1413ق.
37 هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، بیروت، مؤسسه الرساله، 1417ق.
امام زین العابدین علیه السلام خطاب به ابو خالد می گوید:
ای ابا خالد: مردم زمان غیبتِ آن امام که معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند از مردم هر زمانی برترند، زیرا خدای تعالی عقل و فهم و معرفتی به آنها عطا فرموده است که غیبت نزد آنان به منزله مشاهده است، و آنان را در آن زمان به مانند مجاهدین پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله که با شمشیر به جهاد برخاسته اند قرار داده است. آنان مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما و داعیان به دین خدای تعالی در نهان و آشکارند. و فرمود: انتظار فرج خود بزرگترین فرج است.
(صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه دکتر پهلوان، 1/588)
تاریخ و فرهنگ اسلامی