ويژگيهاي شخصي حضرت مهدي عليه السلام در ادعيه و زيارات
چكيده
موعود در انديشه اسلامي ـ به ويژه در ديدگاه شيعه ـ ماهيتي مشخص دارد و مصداق معيني را به خود اختصا ص داده است. ولادت او در منابع معتبر به اثبات رسيده است. آن حضرت كه همنام پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم است و غيبتي طولاني دارد ظهورش منوط به اراده خداوند متعال و تحقق شرائط ظهور است.
موضوع اين مقاله، بررسي ويژگيهاي شخصي حضرت مهدي عليه السلام در ادعيه و زيارات است. در اين مقاله، تحليل خواهد شد ادعيه و زيارات ويژگيهاي شخصي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را به صورت جزئي و هماهنگ با تاريخ و مطابق با کتاب و سنت ترسيم ميکنند. پس از آن، درمييابيم ماهيت امام دوازدهم عليه السلامو ابعاد و شؤون آن حضرت چگونه در دعا و زيارات مربوط به مهدويت مورد اشاره قرار گرفته است.
كليدواژهها: امامت، مهدويت، دعا، زيارت، ويژگيهاي شخصي، حضرت مهدي عليه السلام.
پيش درآمد
مهدويت در انديشه اسلامي، آموزهاي بنيادين و انديشهاي راهبردي وکاربردي است، از اين رو در مجموع معارف اسلامي تلاش شده است تبيين مناسبي از اين آموزه صورت گيرد. واکاوي مسأله مهدويت نشان ميدهد تعداد قابل توجهي دعا و زيارت در باب مهدويت وارد شده است؛ چرا که آنها دربين ساير معارف، تاثير بسزايي در تبيين اين آموزه داشته اند؛ به ويژه هنگامي که سياست شوم عباسيان مبني بر قطع رابطه امام با مردم تشديد شده دعا و زيارت، بيشتر مورد توجه قرار گرفت، چرا که ساختار دعا و زيارت ميتواند در دوران تقيه، عامل انتقال و نشر وترويج معارف مهدويت قرار گيرد. اين مقاله، در صدد پاسخگويي به اين مسأله است که سيماي وجودي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در ادعيه و زيارات چگونه و با چه ساختاري وارد شده است. اين مقاله به شيوه طبقه بندي آماري تدوين شده است و درصدد ارزيابي سندي و دلالي دعا و زيارات مهدوي نيست.
مفهوم شناسي دعا و زيارت
ادعيه و زيارات، حجم قابل توجهي از معارف اسلامي را به خود اختصاص داده اند. کاوش ها بيانگر صدور قريب به صد مورد دعا و زيارت در مسأله مهدويت هستند. مرحوم ابن فهد حلي در تعريف دعا فرموده است:
الدعاء طلب الداني للفعل من الأعلي علي جهة الخضوع و الاستكانة؛1
دعا درخواست كاري از مقام عالي در حال خشوع و خضوع است.
دعا از ماده «دعو»به اين معنا نيز آمده است:
الرغبة إلي الله تعالي فيما عنده من الخير و الابتهال إليه بالسؤال 2
دعا درخواست متواضعانه از خداوند متعال براي رسيدن به خير و نيکي است.
طبق اين تعريف، دعا در لغت به معناي خواندن، فراخوان و دعوت است. زيارت نيز زمزمه فضائل و مناقب اهل بيت عليهم السلام در هنگام توسل و توجه به آنها است. زيارت در لغت از ماده «زأر» به معناي «صوت الأسد في صدره» و از ماده «زور» به معناي «زعيم القوم» بوده و از ماده «زير» به معناي «الدن و الحب» آمده است.
زيارت در فارسي به معناي ديدار و زيارت اهل قبور شهرت يافته است. بررسي آيات و روايات و اهتمام امامان عليهم السلام به ادعيه و زيارات در انديشه اسلامي، نشان ميدهد دعا و زيارت، هماهنگ با آيات و روايات و متمايل با سياق آنها، انتقال معارف اهل بيت عليهم السلام و ارتباط با خدا را عملي ميسازند.
نقش دعا و زيارت در عرصه مهدويت
اهتمام به دعا و زيارت در انديشه اسلامي نشان ميدهد دعا و زيارت در معرفت زايي و پرورش بصيرت جامعه، نقش بسيار زيادي دارد. از ديگرسو، مهدويت از معدود آموزه هايي است که مورد عنايت همة اهل بيت عليهم السلام مطرح بوده و انس و الفت و اهتمام به اعيه و زيارات در انديشه اسلامي، موجب تعجيل ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف شناخته شده است. ميراث حديثي عظيم شيعه، انبوهي از دانش و معارف مهدويت را در بر گرفته است و مي¬تواند مکمل معارف آيات و روايات باشد و از جمله ويژگيهاي شخصي حضرت مهدي عليه السلام را تبيين كند. آنچه در اين ميان جلب توجه ميكند، صدور ادعيه و زيارات متعدد مهدوي از سوي ائمه عليهم السلام است؛ به همين لحاظ درمي يابيم ادعيه و زيارات با ادبيات متناسب و هماهنگ با ساير معارف اسلامي مانند آيات و روايات به آموزه مهدويت ميپردازند. بررسي ساختار و مرور ادعيه و زيارات نشان ميدهد ساختار ادبي دعا و زيارت قابليت ويژهاي در برقراري رابطه انسان با خدا دارد؛ به همين لحاظ در روايتي از امام صادق عليه السلام در اشاره به اين مطلب آمده است:
عليکم بالدعاء فانکم لاتقربون بمثله؛ 3عنايت امام سجاد عليه السلام به اين ساختار و صدور ادعيه و زيارات متعدد در دوران تقيه نيز گواه اين مدعا است. از ديگر سو، اين ساختار در طول دوران اختناق و فتنه، زبان انتقال معارف اسلامي و اصول اعتقادي شيعه قرار گرفته و موجب معرفت زايي جامعه در حيطة آموزههاي اسلامي و مسأله مهدويت شده است. اين دعاها ضمن برقراري ارتباط با خدا، فرستادهاي الهي و انساني کامل در جايگاه واسطه فيض و منجي موعود را مورد توجه قرار ميدهد و نياز به او از سوي جامعه احساس ميگردد و موجب در خواست حضور و ظهور او از خداوند متعال ميشود. همچنين بستر پذيرش ولايت و توجه به امامت به صورت شخصي و مصداقي حقيقي از آن را فراهم ميآورد و خاستگاه اين آرمان قرار ميگيرد؛ چرا که دعا و زيارت، به شور و احساس و عواطف مخاطب در اين حوزه توجه ميكند و حلقه وصل جامعه و امام خويش قرار ميگيرد.
گفتني است پيوند جامعه با امامش آنگاه نمود مييابد که در دوران منع حديث و تقيه بصيرتش را در دانش تکميلي دعا و زيارت و ادبيات دقيق و ظريف آن پويا كند؛ چرا که اين ساختار با لساني ملموس براي مردم از زبان معصوم عليه السلام صادر ميشود و به معرفي مصداق بارز امامت ميپردازد و با توصيف امام دوازدهم عليه السلام به بزرگداشت و نکوداشت اين آموزه ميپردازد.
تأملي کوتاه در ساختار دعا و زيارت، نشان ميدهد زبان انتقال معارف در آنها در قالبي ويژه به بيان جزئيات بيشتري از مسأله مهدويت ميپردازند. از آنجا که ويژگيهاي شخصي حضرت مهدي عليه السلام در اين معارف، فراوان است، کنيهها و لقبها و صفاتي که هر يک به نوعي بيانگر شخصيت امام دوازدهم عليه السلام هستند به صورت گذرا مرور و تحليل خواهند شد؛ زيرا به رغم وجوه مشترکي که بين آنها وجود دارد، در پارهاي از موارد، تفاوتهايي بين آنها ديده ميشود.
بررسي مفهوم کنايه، لقب، صفت، شأن
جستار در کتب لغت و منابعي که به تفاوت واژه ها در لسان عرب ميپردازد، چنين مينمايد كه کنايه، گاه براي تحقير و در اغلب موارد براي تعريف يا براي تعظيم است. به نظر ميآيد با توجه به فضاي مهدي ستيزي زمان امام دوازدهم عليه السلام کنايه، گزينه مناسبي براي معرفي مسأله امامت و مهدويت باشد؛ به خصوص که ميتواند در قالبي متعارف و مرسوم عظمت آن حضرت را نيز براي اهلش بيان كند.
لقب نيز بر مسمّاي مشهور و فراگير اطلاق ميشود. گويي القاب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريفاز تحقق کامل اهداف خلقت و کارکرد امامت به دست امام دوازدهم عليه السلام خبر ميدهند؛ چرا که با اقدامات آن حضرت، همة ارزشها در جامعه، نهادينه و فراگيرخواهند شد.
صفت نيز در مقام تمجيد و نکوداشت و بزرگداشت استفاده ميشود. در حقيقت صفات، بيانگر حالات نيکوي امام هستند؛ بنابراين صفات نميتوانند همانند القاب به اقدامات فراگير حضرت بپردازند. از کنايه نميتوان انتظار داشت به مثابه صفات، تصوير روشني از امام ترسيم نمايند؛ هر چند در تمام آنها به بزرگي از آن امام همام، ياد ميشود.4
سيدمجتبي معنوي
1.حلي، بيتا: ص 9
2.واسطي زبيري، 1414: ج19، ص 405
3.کليني، 1365: ج2، ص467
4.ابو هلال، 1412: ص52 و 345 و 458