آیات مهدوی : آیه 5 سوره ابراهیم

آیات مهدوی : آیه 5 سوره ابراهیم

آیه5 سوره ابراهیم(مشاهده آیه)

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
و ما موسی عمران را با آیات خود (با تورات و معجزات، بر فرعونیان) فرستادیم که قومت را از ظلمات (جهل و گمراهی) بیرون آور و به عالم نور رسان و روزهای خدا را به یاد آنها آور، که در این یادآوری بر هر شخصی که صبور و شکرگزار است دلایل روشنی نهفته است (ایّام اللّه را برخی به ایام عهد الست و روزگار عالم ذر، و برخی به ایام ظهور پیغمبران و برخی حوادث عظیم لطف بر مؤمنان و قهر بر کافران تفسیر کرده‌اند).

نام تفسیر شرح تفسیر
برگزیده تفسیر نمو.نه در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى ‏خوانيم كه فرمود: «ايام اللّه، روز قيام مهدى موعود- عج- و روز رجعت و روز قيامت است».
ترجمه الميزان [مراد از" ايام اللَّه" در جمله:" وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ"] " وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ"- شكى نيست كه مراد از" ايام"، ايام مخصوصى است، و نسبت دادن ايام مخصوص به خدا با اينكه همه ايام و همه موجودات از خداست، حتما به خاطر حوادثى است كه در آن ايام مخصوص به وجود آمده و امر خداى تعالى را ظاهر ساخته است، كه در ديگر ايام چنين ظهورى رخ نداده است، پس به طور مسلم مقصود از ايام خدا، آن زمان‏هايى است كه امر خدا و آيات وحدانيت و سلطنت او ظاهر شده، و يا ظاهر مى‏ شود، مانند روز مرگ، كه در آن روز سلطنت آخرتى خدا هويدا مى‏ گردد، و اسباب دنيوى از سببيت و تاثير مى‏افتند، و نيز مانند روز قيامت كه هيچ كس براى ديگرى مالك چيزى نيست و براى كسى كارى نمى‏تواند بكند، و همه امور، تنها به دست خدا است، و نيز مانند ايامى كه قوم نوح و عاد و ثمود در آن ايام به هلاكت رسيدند، چون اين گونه ايام، ايامى هستند كه قهر و غلبه الهى در آن ظاهر گشته، و عزت خدايى، خودنمايى كرده است. ممكن هم هست ايام ظهور رحمت و نعمت الهى، جزء اين ايام بوده باشد، البته آن ايامى كه نعمتهاى الهى آن چنان ظهورى يافته كه در ديگر ايام به آن روشنى نبوده است، مانند روزى كه حضرت نوح و يارانش از كشتى بيرون آمدند و مشمول سلام و بركات خدا شدند، و روزى كه ابراهيم (ع) از آتش نجات يافت، و امثال اينها، زيرا اينگونه ايام، مانند ايام مذكور ديگر، در حقيقت نسبتى به غير خدا نداشته، بلكه ايام خدا و منسوب به اويند، هم چنان كه ايام امتها و اقوام را به آنها نسبت داده، كه از آن جمله است ايام عرب، مانند" روز ذى قار" و" روز فجار" و" روز بعاث" و امثال اينها. و اينكه بعضى «5» از مفسرين، ايام اللَّه را به ايام ظهور نعمتهاى خدا اختصاص داده، و آيات بعدى سوره را كه درباره نعمتهاى خدا است دليل خود گرفته‏ اند و نيز مفسرين «6 » ديگرى كه ايام مذكور را به ايام عذابهاى خدا اختصاص داده‏اند، راه درستى نرفته‏ اند، چون هيچ وجهى براى اين دو اختصاص نيست، و همانطور كه گفتيم سياق كلام، سياق بيانى است كه عزت خدا اقتضا دارد و مقتضاى عزت خدا، هم نعمت دادن است، و هم عذاب كردن. " إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ"- اين جمله ختم كلام در آيه است، و" صبار" به معناى بسيار شكيبا، و" شكور" به معناى بسيار شكرگزار است. بحث روايتى [ (رواياتى در بيان مراد از ايام اللَّه)] در الدر المنثور است كه: احمد از ابو ذر نقل كرده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرده مگر با زبان قومش «7». و نيز در همان كتاب است كه نسايى و عبد اللَّه بن احمد در كتاب زوائد المسند، و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه و بيهقى در كتاب" شعب الايمان" از ابى بن كعب از رسول خدا (ص) نقل كرده‏اند كه در تفسير جمله" وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ" فرمود: يعنى نعمت‏هاى خدا «8» مؤلف: اين البته بيان بعضى از مصاديق است و نظيرش را طبرسى «9» و عياشى «10» از امام صادق (ع) روايت كرده ‏اند. و شيخ در امالى به سند خود از عبد اللَّه بن عباس و جابر بن عبد اللَّه در حديثى طولانى از رسول خدا (ص) نقل كرده كه فرمود: ايام اللَّه نعمت‏ها و بلاهاى خدا است، و آن مثلات خداوند سبحان است «11». و در تفسير قمى آمده كه امام فرمود: ايام اللَّه سه روز است، روز ظهور قائم (ع) و روز مرگ و روز قيامت «12». مؤلف: مراد در اين روايت هم انگشت‏گذارى روى بعضى از مصاديق روشن ايام اللَّه است، نه اينكه ايام منحصر به همان سه روز باشد. و در معانى الاخبار به سند خود از مثنى حناط از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمودند: ايام اللَّه سه روز است: روزى كه قائم ظهور مى‏كند و روز كرة (رجعت) و روز قيامت «13». مؤلف: اين روايت نيز مانند روايت قبليش مى‏ باشد، و اختلاف روايات در تعداد مصاديق ايام اللَّه مؤيد گفته ما است كه در بيان آيه گفتيم.
تفسير أحسن الحديث در تفسير عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل شده: «و ذكرهم بايام اللَّه قال بالائه يعنى نعمه» اما روايت سند درستى ندارد روايت ديگرى شامل هر دو قسمت است همه روزها ايام اللَّه هستند، اما نسبت اين روزها به خدا براى آنست كه قدرت خدا و حكومت و توحيدش در آن به طور وضوح متجلّى شده است. ناگفته نماند: اين ايام اللَّه در آيات بعدى خواهد آمد از جمله نجات بنى اسرائيل از دست فرعون و گرفتارى آنها در دست فرعونيان و جريان قوم عاد و ثمود و مانند آن. «1» در تفسير صافى از قمى نقل شده: روزهاى خدا سه است: روز قائم عليه السّلام و روز مرگ و روز قيامت، در روايت ديگر بجاى روز مرگ، روز رجعت آمده است «2». در الميزان فرموده: مراد بيان ايام بزرگ خداست نه حصر آنها فقط در سه آيه. در آخر آيه فرموده: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ آنها كه بسيار استقامت دارند و در فهم حقائق دقّت مى‏كنند و پس از فهميدن بسيار سپاسگزار هستند، اينها براى آنها موعظه ‏هاست و اگر بعكس باشد، نه
تفسیر اثنی عشری وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ: 1- و ياد بياور ايشان را به روزهاى الهى كه انتقام كشيد در آن از امم سابقه. حاصل آنكه وقايع الهى را در امّتان پيش از هلاكت و عذاب، امت خود را متذكر نما براى اينكه بيانديشند و بترسند از مخالفت، و دورى جويند از معصيت. 2- ياد بياور ايشان را به نعم الهى در ساير ايام كه در چنگال فرعون و فرعونيان گرفتار بودند و به بركت تو آنها را خلاص فرموديم. 3- مراد به ايام اللّه، سنن و افعال الهى است نسبت به بندگان خود از انعام و انتقام. 4- مجمع «1» و عياشى «2» از حضرت صادق عليه السّلام: مراد نعم الهى و آلاء سبحانى است. 5- على بن ابراهيم قمى فرمايد «3»: ايام الهى سه است: يوم قائم، و يوم موت، و يوم قيامت. 6- در خصال «4» از حضرت باقر عليه السّلام: ايّام اللّه يوم القائم و يوم الكرة و يوم القيمة فرمود: ايام الهى: يوم قائم، و يوم رجعت، و يوم قيامت است. بيان: منافاتى بين اين تفاسير نيست، زيرا نعمت بر مؤمن، نقمت است براى كفار، همچنين ايام مذكوره نعمت است براى گروهى، و نقمت است براى جمعى ديگر. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ: بتحقيق كه در آنچه تذكر داديم از آيات بينات، هرآينه دلالتى است بر قدرت الهى براى هر صبر كننده‏اى در بلاى الهى و شكرگزارنده نعم سبحانى، يعنى اين دو وصف پسنديده، عادت او باشد. تبصره: به مفاد آيه شريفه محور تذكر به آيات الهيه، دو صفت عظيم صبر و شكر مى‏باشد. اما صبر، عبارت از بردبارى در ناملايمات طاعات و مصيبات و بليات و محرمات باشد. در كافى شريف «5» حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: الصّبر من الايمان بمنزلة الرّاس من الجسد فاذا ذهب الرّاس ذهب الجسد كذلك اذا ذهب الصّبر ذهب الايمان صبر نسبت به ايمان به منزله سر است نسبت به انسان، يعنى چنانچه بدن بى‏سر فايده‏اى ندارد، همچنين ايمان بدون صبر ثمرى نخواهد داشت. اما شكر، ثناى منعم است به نعم او، و قيام شكر به سه چيز است: 1- معرفت منعم. 2- شادمانى به وصول آن نعم به او. 3- كوشش در تحصيل رضاى منعم. در كافى شريف «6» از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: ما انعم اللّه على عبد من نعمة فعرفها بقلبه و حمد اللّه طاهرا بلسانه فتم كلامه حتّى يؤمر له بالمزيد. انعام نفرمايد حق تعالى نعمتى را به بنده‏اى پس بشناسد آن را به قلبش و ثنا و حمد الهى نمايد ظاهرا به لسانش، پس تمام شود كلامش مگر آنكه امر شود براى او به زيادتى.
تفسیر جامع ابن بابويه از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از روزها سه روز است يكى روز ظهور حضرت ولى عصر عليه السّلام ديگر روز سختى و مشقت مرگ سوم روز قيامت است و اينحديث را على بن ابراهيم نيز نقل نموده است.
تفسیر کوثر گاهى در بعضى از روايات، ايام اللَّه به روزهاى خاصى مانند روز قيامت يا روز قيام مهدى (ع) يا روز رجعت يا روزهايى كه خدا در آن نعمتى داده يا بلايى فرستاده تفسير شده است كه همه آنها از باب بيان مصداق است و «ايام اللَّه» شامل همه روزهايى مى ‏شود كه خداوند در آن قدرت خود را به صورت خاصى نشان داده يا خواهد داد.
کتاب الخصال « ابن بابويه: قال باسناده عن مُثَنَّی الحنّاط قال : سمعتُ ابا جعفر عليه السلام يقول : ايّام الله عزَّوجلَّ ثلاثةٌ : يَومَ يَقومُ القائِمُ عليه السلام ، وَ يَومَ الکَرَّةِ ، وَ يَومَ القِيامَة » « صدوق به اسنادش از مثنی حنّاط نقل می کند که گفت : شنيدم حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام می فرمودند: روزهای خداوند عزوجل سه تاست : روزی که حضرت قائم عليه السلام قيام خواهد کرد ، و روز رجعت ، و روز قيامت. »