آیات مهدوی :  آیات 15 و 16 سوره تکویر

آیات مهدوی : آیات 15 و 16 سوره تکویر

آیات 15و 16 سوره تکویر(مشاهده آیه)

الْجَوَارِ الْكُنَّسِ *فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ
چنین نیست (که منکران قرآن پندارند) قسم یاد می‌کنم به ستارگان باز گردنده.*که به گردش آیند و در مکان خود رخ پنهان کنند.

ام هانی گوید: از امام باقر علیه السلام درباره این آیه سئوال کردم: « فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس (تکویر: 16 )؛ سوگند به ستارگانی که باز می گردند، حرکت می کنند و از دیده ها پنهان می شوند.» امام علیه السلام در پاسخ فرمود: « امامی در زمان خود (عند انقضاءمن علمه )، (سال 260) پنهان می شود و سپس همانند ستاره ای درخشان در تاریکی شب ظاهر می شود اگر آن زمان را درک کردی چشمت روشن می شود. » منبع اصلی: بحارالانوار، 51 / 51 حدیث 26

نام تفسیر شرح تفسیر
تفسیر شریف لاهیجی فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ فلا اقسم كلمه لا زائد است بمعنى اقسم و تحقيق اين كلمه قبل ازين گذشت يعنى قسم ميخورم بستارگانى كه خنّس‏اند يعنى رجوع كننده ‏اند بعد از رفتن، الجوار صفت خنس است يعنى آن خنسى كه جاريند و حركت ميكنند در افلاك خود الكنّس نيز صفت خنس است يعنى آن خنسى كه متواريند و پنهان شونده‏اند از بروج خود در زير نور آفتاب و مراد ازين نجوم خمسه متحيره است يعنى زحل و مشترى و مريخ و زهره و عطارد و در مجمع البيان گفته اين مروى از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام است در كتاب كمال الدين و تمام النعمه از ام هانى ثقفيه روايت كرده كه من در اول روزى از روزها بخدمت حضرت امام محمد باقر عليه السّلام رفتم و گفتم آيه فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ دل مرا باضطراب آورده و ازينجهت ديشب نخوابيده‏ام بيان معنى اين از شما ميخواهم حضرت فرمود «نعم المسئلة سألتنى يا ام هانى هذا مولود فى آخر الزمان هو المهدى من هذه العترة تكون له حيرة و غيبة يضل فيها قوم و يهتدى فيها قوم فيا طوبى لك ان ادركته و يا طوبى لمن ادركه» يعنى خوب مسئله‏ اى از من پرسيدى اى ام هانى اين خنس مولوديست در آخر الزمان كه اوست راه نمايند عالميان از ذريت پيغمبر آخر الزمان صلوات اللَّه عليه و آله و او را در آخر الزمان غيبتى باشد از نظر خلايق گمراه ميگردند درين غيبت جمعى يعنى آنانى كه بغيبت او قائل نباشند، و براه راست روند در آن غيبت جمعى ديگر يعنى آنانى كه بآن قائل شوند پس خوشا حال تو اى ام هانى اگر ادراك او بكنى و خوشا حال آن كسى كه ادراك او كند ام هانئ بنون و همزه آخر اسم زنيست از انصار و اسم دختر ابو طالب نيز هست ليكن چون درين جا مقيد شده به ثقفيه «1» معلوم است كه زن انصاريه است نه قرشيه «و فى اصول الكافى عن ام هانى قال سألت ابا جعفر محمد بن على عليه السّلام عن قوله عز و جل فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ قالت فقال امام يخنس سنه ستين و مائتين ثم يظهر كالشهاب يتوقد فى الليلة الظلماء فان ادركت زمانه قر عينيك» يعنى ام هانى گفت كه از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام معنى آيه فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ را پرسيدم ام هانى گفت امام فرمود كه مراد از خنس اماميست كه غائب ميشود در سنه دو صد و شصت هجرى كه سال فوت امام حسن عسكريست عليه الصلاة و السلم در زمان معتمد عباسى پس ظاهر ميشود از افق مانند شهاب كه بغايت روشن شده باشد در شب تاريك پس اگر دريابى تو اى ام هانى زمان او را روشن ميشود چشم تو بسبب ديدن آن.
أطيب البيان في تفسير القرآن خنّس كسى را گويند كه دور شود و غائب گردد، و كنّس كسى را گويند كه مستور شود مثل پس پرده كه او را نبينند. فَلا أُقْسِمُ مفسرين گفتند كه: لاء زايده است و معنى فاقسم است و ما مكرر گفته‏ايم كه كلمه زايده در قرآن نيست و معناى فلا اقسم اين است كه از شدت وضوح مطلب احتياج بقسم ندارد چنانچه در ميانه ما مرسوم است يك مطلبى كه شدت وضوح دارد مى‏گوييم: احتياج بقسم ندارد زيرا قسم براى اثبات امر مشكوك است. بِالْخُنَّسِ بعضى مفسرين گفتند: مراد ستاره‏ ها است كه روز غايب ميشوند و شب ظاهر ميگردند، بعضى گفتند: مراد خود خمسه است عطارد زهره مريخ مشترى زحل كه در مجارى خود عند التقارن مستور و غايب ميگردند و از اين جهت شيطان را خناس گفتند كه وقتى كه انسان ذكر خدا بگويد يا استعاذه كند يا تلاوت قرآن كند شيطان فرار ميكند و دور ميشود: ديو بگريزد از آن قوم كه قرآن خوانند. و وقتى كه غافل شود از ذكر خدا رجوع ميكند و وسوسه ميكند: يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ كه در حديث داريم كه قلب انسان دو گوش دارد در يك گوش ملك الهام ميكند و اهل حق را ارشاد ميكند و در يك گوش شيطان وسوسه ميكند و اهل ضلالت را اضلال ميكند لكن در اخبارى كه كلينى در كافى و نعمانى باسناد مختلف از حضرت باقر (ع) روايت كرده ‏اند كه تفسير فرمود بوجود حضرت بقية اللَّه كه مخصوص حضرت است و وقت آن را هم تعيين فرموده در سنه دويست و شصت هجرى غيبت ميفرمايد و مستور ميشود سپس مثل شهاب قبس ظاهر ميگردد و ميفرمايد بر اوى كه: اگر درك كردى زمان او را چشمت روشن ميشود اشاره به اينكه هر كه درك كند زمان ظهور را چشمش روشن ميگردد.