آیات مهدوی :آیه 33 سوره توبه

آیات مهدوی :آیه 33 سوره توبه

سوره توبه آیات33تا36(مشاهده آیه)

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ*
اوست خدایی که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم تسلط و برتری دهد هر چند مشرکان ناراضی و مخالف باشند.

نام تفسیر شرح تفسیر
تفسیر نمونه منظور از «هدى» دلائل روشن و براهين آشكارى است كه در آيين اسلام وجود دارد و منظور از «دين حق» همين آيينى است كه اصولش حق و فروعش نيز حق و بالاخره تاريخ و مدارك و اسناد و نتيجه و برداشت آن نيز همه حق است و بدون شك آيينى كه هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارك و تاريخ آن روشن، بايد سر انجام بر همه آيينها پيروز گردد. با گذشت زمان، و پيشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعيتها چهره خود را از پشت پرده‏ هاى تبليغات مسموم، به در خواهد آورد و موانعى را كه مخالفان حق بر سر راه آن قرار مى‏دهند درهم كوبيده خواهد شد، و به اين ترتيب آيين حق و حكومت حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هيچ گونه كارشكنى مضايقه نكنند، زيرا حركت آنها حركتى است بر خلاف (1) مسير تاريخ و بر ضدّ سنن آفرينش! قرآن و قيام مهدى (عج): آيه فوق- كه عينا و با همين الفاظ در سوره «صفّ» آيه 9 آمده است و با تفاوت مختصرى در سوره «فتح» آيه 28 تكرار شده، خبر از واقعه مهمى مى‏دهد كه اهميتش موجب اين تكرار شده است- خبر از جهانى شدن اسلام و عالمگير گشتن اين آيين مى‏دهد. زيرا مفهوم آيه پيروزى همه جانبه اسلام بر همه اديان جهان است، و معنى اين سخن آن است كه سر انجام اسلام همه كره زمين را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پيروز خواهد گشت. از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه چنين نقل شده: «به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى‏پذيرد كه «قائم» خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند». و نيز از امام باقر عليه السّلام چنين نقل شده: «و عده‏اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل محمد صلّى اللّه عليه و آله صورت مى‏پذيرد، در آن روز هيچ كس در روى زمين نخواهد بود مگر اين كه اقرار به حقانيت محمد صلّى اللّه عليه و آله مى‏كند.(2) پی نوشت: 1. برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 197 2. برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 198
ترجمه مجمع البیان هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ» يعنى محمد- صلى اللَّه عليه و آله- را كه رسالتهاى خود را براى ابلاغ به امت بعهده او واگذار كرد. «بِالْهُدى‏» يعنى بحجتها و دلائل و براهين. «وَ دِينِ الْحَقِّ» كه همان اسلام باشد، و هر آنچه اسلام از احكام و دستورات دينى متضمن است كه انجام دهنده‏اش مستحق ثواب است، و هر دينى جز آن باطل و موجب عتاب است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» يعنى تا دين اسلام را بوسيله حجت و غلبه بر تمام اديان پيروز گرداند بدانسان كه در روى زمين دينى بجاى نماند جز آنكه مغلوب حجت اسلام گردد، و كسى نباشد كه در حجت و برهان بر مسلمانان پيروز گردد، و اما از نظر غلبه ظاهرى نيز چنان شد كه هر دسته از مسلمانان بر ناحيه‏اى از نواحى مشركان پيروز شدند كفار بنوعى مقهور آنان گشتند. «1» و ضحاك گفته: منظور زمان نزول عيسى بن مريم است كه تمام پيروان اديان مسلمان شوند يا خراج و جزيه دهند. منظور اين است كه اين خبر قرآنى در خارج محقق شد و اين خود يكى از معجزات قرآن است چون قرآن خبر داده كه اسلام بر تمام اديان پيروز خواهد شد، و تا حدودى چنين هم شد اگر چه مسلمانان بر تمامى كشورهاى مشركان و كفار پيروز نشدند ولى در هر جا اسلام توانست بنوعى شرك و كفر را مقهور خود سازد، يهود را بنوعى و نصارى و مجوس را نيز بنوعى ديگر و بت پرستان را تا حدود زيادى مقهور خود ساخت، ولى تفاسير ديگرى كه از اين آيه شده و بخصوص در نظر ما تفسيرى كه امام باقر (ع) از اين آيه كرده‏ اند و آن را ناظر بزمان ظهور حضرت مهدى (ع) دانسته‏ اند دلچسب‏تر و بحقيقت نزديكتر است و اللَّه العالم. و امام باقر عليه السلام فرمود: اين جريان در زمان ظهور حضرت مهدى از آل محمد است كه احدى روى زمين باقى نماند جز آنكه به نبوت محمد- صلى اللَّه عليه و آله- اعتراف كند. و همين قول را سدى نيز اختيار كرده. و كلبى گفته: دينى و آئينى در دنيا باقى نخواهد ماند جز آنكه اسلام بر آن پيروز خواهد شد و اين جريان حتمى است اگر چه تا كنون بوقوع نه پيوسته ولى قيامت برپا نشود تا اين جريان وقوع يابد. مقداد بن اسود گويد: شنيدم از رسول خدا- صلى اللَّه عليه و آله- كه ميفرمود: هيچ خانه گلى و مويى در روى زمين بجاى نماند جز آنكه كلمه اسلام در آن داخل گردد، يا با عزت و يا بخوارى، يا اينكه اسلام آنان را عزيز گرداند و خدا آنان را اهل اين دين گرداند و در نتيجه بوسيله آن عزيز گردند، و يا خوارشان گرداند و بخوارى تحت اطاعت اسلام در آيند. (اينها همه روى اين است كه مرجع ضمير در ليظهره، دين حق باشد). و از ابن عباس نقل شده كه ضمير به رسول خدا- صلى اللَّه عليه و آله- باز گردد، يعنى خدا همه اديان را بوى تعليم كند بدانسان كه چيزى از اديان جهان بر او پوشيده نماند. « وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» يعنى اگر چه مشركان از اين دين كراهت داشته باشند ولى خداوند بر خلاف ميل آنها اين دين را پيروز خواهد كرد. پی نوشت: (1)- منظور اين است كه اين خبر قرآنى در خارج محقق شد و اين خود يكى از معجزات قرآن است چون قرآن خبر داده كه اسلام بر تمام اديان پيروز خواهد شد، و تا حدودى چنين هم شد اگر چه مسلمانان بر تمامى كشورهاى مشركان و كفار پيروز نشدند ولى در هر جا اسلام توانست بنوعى شرك و كفر را مقهور خود سازد، يهود را بنوعى و نصارى و مجوس را نيز بنوعى ديگر و بت پرستان را تا حدود زيادى مقهور خود ساخت، ولى تفاسير ديگرى كه از اين آيه شده و بخصوص در نظر ما تفسيرى كه امام باقر (ع) از اين آيه كرده‏اند و آن را ناظر بزمان ظهور حضرت مهدى (ع) دانسته‏ اند دلچسب‏ تر و بحقيقت نزديكتر است و اللَّه العالم
تفسیر احسن الحدیث اين آيه همان آيه 28 سوره فتح است با اين فرق كه ذيل آن وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً است. و آن مشروح أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ در آيه سابق ميباشد، به نظر مى‏آيد: دِينِ الْحَقِّ بيان است براى «الهدى» و يا منظور از دين، عقايد و احكام و از هدى، هدايت و راهنمايى الهى است كه توأم با دين حق است، الف و لام در «الدين» به معناى استغراق است يعنى همه اديان، الميزان فرموده در اين دو آيه تشويق است بر قتال اهل كتاب، يعنى اى مسلمانان با آنها بجنگيد تا خدا با دست شما دين خود را گسترش دهد و وعده خود را عملى كند. در مجمع البيان از امام باقر صلوات اللَّه عليه نقل شده: اين گسترش و غلبه در زمان مهدى عليه السّلام خواهد بود كه در زمين كسى نماند مگر آنكه به نبوت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله اقرار كند: «ان ذلك يكون عند خروج المهدى من آل محمّد فلا يبقى احد الا اقر بمحمد صلّى اللَّه عليه و آله» در تفسير عياشى و صافى و برهان و مانند آن چنين رواياتى آمده است. آرى حكومت جهانى واحد به دست آن حضرت خواهد بود، مصداق واقعى آيه همين است ولى بايد از حالا براى آن روز تلاش نمود و از انوار اسلام استفاده كرد.
تفسیر اثناعشری چون در آيه سابقه حكايت نمود سعى دشمنان را در ابطال امر پيغمبر و ابا و امتناع ذات احديت را در ابطال و اراده اتمام امر آن حضرت، بعد از آن كيفيت اتمام ديانت حقه را بيان فرمايد: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ: ذات احديت حق، ذاتى است كه به حكمت بالغه خود ارسال فرمود پيغمبر خود حضرت ختمى مرتبت را بر تمام عالم و عالميان. بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ: به حجج و بينات و دلايل و دين حق، يعنى اسلام كه حاوى است آنچه صلاح معاش و معاد عموم طبقات مردم تا انقراض عالم، و به عمل به آن مستحق ثواب گردند و غير دين اسلام باطل، و تدين بآن باعث عقاب خواهد بود. لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ: تا عالى و عزيز و غالب گرداند دين اسلام را بر همه اديان به قسمى كه بر هيچ مسلمانى صغار و ذلتى نباشد، و ساير اهل ملل و نحل مقهور و مخذول شوند. تنبيه- ظهور شى‏ء بر غيرش: يا به حجت و دليل است، و يا به كثرت و وفور، و يا به غلبه و استيلاء و محقق است ابشار الهى به ظهور دين اسلام بر ساير اديان، و جايز نيست بشارت مگر به امر مستقبلى كه حاصل نباشد، و ظهور دين اسلام به حجت و برهان مقرر و معلوم است پس واجب شود حمل آيه شريفه بر ظهور به غلبه. تبصره- كمال حال انبياء صلوات اللّه عليهم اجمعين حاصل نشود مگر به مجموع چند امر: 1- كثرت دلائل و معجزات كه اشاره فرموده بقوله «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏». 2- مشتمل باشد شريعت آن پيغمبر بر امورى كه عقل سليم ادراك نمايد كه شريعت مذكوره، موصوف به صواب و صلاح و موافق حكمت و مصلحت و متضمن منافع دنيا و آخرت است بقوله «وَ دِينِ الْحَقِّ». 3- قرار دهد دين آن پيغمبر را عالى بر تمام اديان، غالب بر اضداد آن، و قاهر منكران بقوله «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» بنابراين شريعت خاتم النبيين صلّى اللّه عليه و آله اتم كليّه شرايع، و وجود آن حضرت اكمل تمام انبياء خواهد بود. وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ: و اگرچه مشركان كاره باشند و نخواهند اعلا و عزت اسلام را، حق تعالى به قدرت كامله ظاهر فرمايد غلبه و سلطه و رفعت و علو اسلام را رغما لانف كافران. رفع شبهه: اگر بحث شود كه ظاهر آيه شريفه «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» اقتضا نمايد دين اسلام غالب بر تمام اديان و حال آنكه در اكثر اعصار و قرون كفر غلبه دارد؟ جواب- 1- مراد آنست كه هر طايفه‏اى از مسلمين در قسمتى از بلاد بر كفار غلبه نمودند از جمله عده آنها بر يهود مكه، و جماعتى بر نصاراى شام و روم و غرب، و گروهى بر بت‏پرستان و مجوس و مشركان. 2- مراد غلبه به حجت و برهان است كه در مقام معارضه و مجادله با كفر، اسلام غالب بر تمام اديان خواهد بود، چنانچه احتجاجات حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين با زنادقه و معاندين شاهد صادقى است بر اين مدعا، و ايضا محاجه علماء عظام (قدس الله سرهم). 3- آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را واقف گردانيده بر جميع شرايع دين، و مطلع ساخته بر تمام آن بالكليّه، به حدى كه چيزى بر او مخفى نيست. 4- اقوى و اصح جواب آنكه: مراد غلبه اسلام و توحيد است بر تمام عالم و عالميان، و لكن تأويل آيه شريفه محقق نگرديده، و چون وعده الهى تخلف پذير نيست البته و مسلما اين وعده منجز و وقوع خواهد يافت زمان ظهور ولىّ زمان و قطب دائره امكان، حضرت حجة بن الحسن عجل اللّه فرجه، چنانچه اخبار ائمه هدى مؤيد و دال بر اين است از جمله: 1- تفسير برهان صدوق (قدس اللّه سره) به اسناد خود روايت نموده از ابى بصير: قال الصّادق عليه السلام فى قوله عزّ و جلّ «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فقال: و اللّه ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتّى يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر باللّه و لا مشرك بالامام الّا كره خروجه حتّى لو كان كافر فى بطن صخرة قالت يا مؤمن فى بطنى كافر فاكسرنى و اقتله. حضرت صادق سلام اللّه عليه در آيه شريفه «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ ...» فرمود: قسم به خدا نازل نشده تأويل آن هنوز، و نازل نشود تأويل آن تا بيرون آيد قائم، وقتى آن حضرت ظاهر شود باقى نماند كافرى به خدا و نه مشركى به امام مگر كراهت دارد و نمى‏خواهد خروج او را، زيرا اگر كافرى در شكم سنگى باشد سنگ به قدرت كامله تكلم كند كه اى مؤمن، در بطن من كافرى است، مرا بشكن و او را بيرون آور و بكش 2- العياشى عن ابى المقدام عن ابى جعفر عليه السّلام فى قول اللّه «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ان لا يبقى احد الّا اقرّ بمحمّد.» ايضا الطبرسى قال ابو جعفر عليه السّلام انّ ذلك يكون عند خروج المهدى من ال محمّد فلا يبقى احد الّا اقرّ بمحمّد (ص). عياشى و طبرسى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه: ظهور ديانت اسلامى، زمان خروج مهدى آل محمد عجل اللّه فرجه باشد، پس باقى نماند احدى مگر آنكه اقرار نمايد به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله. 3- شيخ ابو الفتوح رازى در تفسير خود روايت نموده از مقداد بن اسود قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لا يبقى على ظهر الارض بيت وبر و لا مدر الّا ادخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل امّا ان يعزّهم فيجعلهم اللّه من اهله فيعزّوا به و امّا ان يذلّهم فيدينون به. فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: باقى نماند روى زمين خانه‏اى گلى و سنگى مگر آنكه خداى تعالى داخل فرمايد كلمه اسلام را در آن، يا به تمامى عزت و يا به تمامى ذلت، يا عزيز شوند به عزت ايمان، و يا ذليل گرداند آنها را تا متدين شوند به اسلام و ايمان.
تفسیر روان جاوید نور خدا دين اسلام است كه عالم را روشن نموده و كفار ميخواهند بوسيله انكار و تكذيب كه بمنزله بادى است كه از دهان آنها بيرون مى‏آيد خاموش كنند نور خدا را كه بمنزله آفتاب عالمتاب است و خدا نمى‏گذارد قدرت پيدا كنند مگر آنكه آشكار كند حقّ بودن دين خود را و بكمال برساند آنرا در عالم كه احدى خارج از دين اسلام نباشد تا بخواهد اين نور را خاموش كند اگر چه اين معنى بطبع كفّار گران مى‏آيد و از اين تقدير الهى كراهت دارند چون او آنچنان خدائى است كه مبعوث كرد پيغمبر خود را بهدايت و نشر دين حق براى آنكه غالب كند دين او را بر تمام اديان چگونه ميشود خدا از مقصود خود صرف نظر فرمايد پس بر خداوند واجب است اگر يكروز از عمر دنيا باقى مانده باشد آنروز را بقدرى طولانى كند كه امام زمان ظاهر گردد و عالم را از شرك و كفر پاك و پاكيزه فرمايد اگر چه آنها كراهت داشته باشند و بعضى غلبه دين حق را بر ساير اديان بحجّت دانسته‏اند و انصاف آن است كه از جهاتى خلاف ظاهر است و در كافى از امام كاظم (ع) در تفسير اين آيه نقل نموده كه او آنچنان خدائى است كه امر كرد پيغمبر خود را بولايت براى وصىّ او و ولايت دين حق است براى آنكه غالب كند آنرا بر تمام اديان در وقت قيام قائم و خدا باتمام رساننده است ولايت قائم را اگر چه كراهت دارند منكران ولايت على (ع) سؤال نمودند اين تنزيل آيه است فرمود بلى اين تنزيل است و غير آن تأويل و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده در تفسير اين آيه كه اين امر در وقت ظهور مهدى است از آل محمد (ص) كه در آنزمان احدى باقى نمى‏ماند مگر آنكه اسلام مياورد و در اكمال و عياشى از امام باقر (ع) نقل نموده كه قائم ما منصور است برعب و مؤيّد است بنصرت الهى تمام زمين را مسخّر مى‏كند و گنجها براى او آشكار ميگردد و سلطنت او بر مشرق و مغرب احاطه پيدا ميكند و خدا بوجود او دين خود را بر تمام اديان غالب ميفرمايد و در زمين خرابه باقى نمى‏ماند مگر آنكه آباد ميشود و حضرت عيسى عليه السلام نازل ميشود و باو اقتدا مى‏كند و در اين باب روايات بقدرى زياد است كه حقير از نقلش عاجزم و براى تقويت قلوب و استشهاد بر مطلوب بهمين مقدار اكتفا ميشود.
تفسیر شریف لاهیجی يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا مى‏خواهند ايشان اينكه فرو نشانند و خاموش كنند نُورَ اللَّهِ نور خداى را كه آن دلايل و حجج ظاهر است بر وحدانيت و تقدس او از آلايش امكانيت بِأَفْواهِهِمْ بباد دهنهاى خود يعنى باظهار شرك وَ يَأْبَى اللَّهُ اى و يابى اللَّه كل شى‏ء، و ابا دارد خداى تعالى يعنى راضى نيست و نميپسندند هيچ چيزى را إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ مگر آنكه تمام گرداند آن حج و دلايل ظاهره خود را باعلاى كلمه توحيد مخفى نماند كه «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ» كلام موجب است با حذف مستثنى منه و در كلام موجب حذف مستثنى منه را جايز نداشته‏اند مثلا نميگويند كه «جاءنى الا زيدا» اما در كلام منفى اين حذف مجوز است و استثنا را استثناء مفرغ مينامند و ميگويند: «ما جاءنى الا زيد» و در دفع اين بحث گفته‏ اند كه: اگر چه «يابى» فعل موجب است أما در معنى نفى است وَ «يَأْبَى اللَّهُ» بتقدير «و لا يرضى» است چنانچه در ترجمه تصريح بر اين معنى كرده شد پس استثناء در كلام منفى واقع شده وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ و اگر چه مكروه داشته باشند و نخواهند آن را ناگرويدگان و منكران پيغمبر آخر الزمان صلوات الا عليه و آله و در احاديث أهل بيت عليهم السلام وارد شده كه مراد از «نور» ولايت أمير المؤمنين عليه السّلام است و مراد از اتمام نور انتشار ولايت اوست در قلوب مؤمنين و زياده كردن كمالات او اگر چه كافران مكروه داشته باشند ولايت او را چنانچه در حديث محمد بن الفضيل از حضرت امام موسى عليه السلام آمده كه اين آيه اينچنين نازل شده كه «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ بولاية على». هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ اوست آن خدايى كه فرستاد پيغمبر خود محمد را بمعجزات و حجج وَ دِينِ الْحَقِّ و بدين صحيح درست لِيُظْهِرَهُ تا ظاهر سازد و غالب گرداند آن دين حق را عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ بر همه دينها وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ و اگر چه كراهت دارند آن را مشركان در موضع وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فرمود تا دلالت كند بر اينكه اين گروه كفر و انكار رسول را با شرك بخداى تعالى ضم كرده‏اند اين توجيه را قاضى ناصر الدين بيضاوى در تفسير خود آورده در أحاديث خازنان وحى الهى دانندگان اشياء كما هى سلام اللَّه عليهم مصرحست كه اين آيه كريمه در شأن قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله نازل شده و تأويل آن بعد از تنزيل آنست زيرا كه بعد از خروج قائم محمد غالب ميگردد دين حق كه ولايت أوصياء بحق است بر جميع اديان و باقى نميماند هيچ دينى و مذهبى مگر اين دين حق حتى آنكه اگر كافرى يا مشركى در آن زمان در ميان سنگى جا گيرد آن سنگ بزبان آمده مؤمنين را اعلام كند كه در ميان من كافرى پنهان شده مرا بشكنيد و او را بكشيد.
تفسیر نور مسأله‏ ى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهل سنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى مسلمانان است. هر چند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانسته‏ اند. امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله اقرار خواهد كرد. در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانه‏اى و هيچ قريه‏ اى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريه‏اى شنيده خواهد شد.
مجمع البیانهو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الذین کله و لو کرهالمشرکون. او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد. تا او را بر همه آیین‏ ها غالب گرداند. هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. این آیه خبر از جهانی شدن اسلام و عالمگیر گشتن این آیین می‏دهد. مفهوم آیه پیروزی همه جانبه اسلام بر همه ادیان جهان است و معنی این سخنآنست که سرانجام اسلام همه کره‏ی زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهدگشت. و شک نیست که در حال حاضر این موضوع تحقق نیافته ولی می‏دانیم که این وعده‏یحتمی. خداوند تدریجا در حال تحقق است. و طبق روایات مختلفی که به ما رسیدهتکامل این برنامه هنگامی خواهد بود که مهدی علیه‏السلام ظهور کند. و برنامه‏ ی جهانی شدن اسلام را تحقق بخشد. قال الباقر علیه‏السلام: ان ذلک یکون عند خروج المهدی،فلا یبقی احد الا اقر بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم. امام باقر علیه‏السلام می‏فرماید: وعده‏ای که در این آیه است به هنگام ظهور مهدی از آل محمد صلی الله علیهو آله و سلم صورت می‏پذیرد. در آن روز هیچ کس در روی زمین باقی نخواهد بود مگراینکه اقرار به حقانیت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می‏کند. " 1 ". قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: لا یبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لا وبر الا ادخلهالله کلمة الاسلام. بر صفحه‏ ی زمین هیچ خانه‏ ای باقی نماند. نه خانه‏ هایی که ازسنگ و گل ساخته شده و نه خیمه‏ هایی که از کرگ و مو بافته شده، مگر اینکه خداوند ناماسلام را در آن وارد می‏کند. " 2 ". پی نوشت: 1- تفسیر مجمع البیان، مرحوم طبرسی، جلد 5، ص 25 2- تفسیر مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ذیل آیه مورد بحث
کمال الدینحدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رضي الله عنه قال حدثنا علي بن الحسين السعدآبادي عن أحمد بن أبي عبد الله البرقي عن أبيه عن محمد بن أبي عمير عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير قال : « قال أبو عبد الله ( علیه السلام ) في قول الله عز و جل «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ » فقال و الله ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتى يخرج القائم ع فإذا خرج القائم ( علیه السلام ) لم يبق كافر بالله العظيم و لا مشرك بالإمام إلا كره خروجه حتى أن لو كان كافرا أو مشركا في بطن صخرة لقالت يا مؤمن في بطني كافر فاكسرني و اقتله » ابن بابویه به اسنادش از امام صادق ( علیه السلام ) نقل می کند که حضرت دربارة فرمودة خدای عزوجل : «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ » فرمود: به خدا سوگند تأویل آن هنوز نازل نشده ، و تأویل آن نازل نخواهد شد تا اینکه قائم ( علیه السلام ) خروج کند، پس چون قائم خروج نماید هیچ کافر به خدای عظیم ، و هیچ مشرک به امامت باقی نماند مگر اینکه خروجِ او را اکراه دارد، تا اینکه اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد ، آن سنگ ( به زبان آمده ) خواهد گفت: ای مؤمن درون من کافری است ، مرا بشکن و او را بکش.