معرفت و شناخت امام (ع)

معرفت و شناخت امام (ع)

الف- معرفت و شناخت امام

1- چون انکار يک امام موجب انکار بقيه امامان است

حمران بن اعين مي گويد: از امام صادق عليه السلام راجع به امامان سؤال کردم، پس فرمود: هر کس يکي از امامان زنده را انکار کند، همه امامان را که از دنيا رفته اند، انکار کرده است.1
در روايات ديگر تأکيد بر اين امر است که شناخت يک امام وابسته به شناخت امامان قبل از اوست. در روايتي از محمد بن مسلم آمده است که مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم، مردي به من گفت که تو آخرين امامان (امام آخر) را بشناس، ديگر براي تو زياني (اشکالي) نيست که امام جلو و اول را نشناسي، آن حضرت فرمودند: خدا اين مرد را از رحمت خود دور گرداند که من او را نشناخته دشمن مي دارم، مگر امام بعد، جز به نصّ امام پيش شناخته مي شود؟ 2
با کمي دقت در اين روايت مي توان نکاتي را از آن استخراج کرد:
1- همانطور که گفته شد، شناخت همه امامان واجب است و شناخت يک امام وابسته به شناخت امامان قبل از اوست
2- با توجه به روايتي که در آن اشاره به اين امر دارد که، هر کس امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است (اگر بميرد) و از طرف ديگر، هر کس که ادعاي شناخت امام زمانعليه السلام (که آخرين امام هستند) را داشته باشد، بدون اينکه امامان قبل از ايشان را بشناسد، پس نه تنها امام زمانش را نشناخته، بلکه مرگ جاهليت در انتظار اوست

2- شناخت امام شرط ايمان است

اهميت و وجوب شناخت امام تا حدّي است که يکي از دو امام باقر و صادق عليهما السلام فرمودند: بنده خدا مؤمن نباشد، تا اينکه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد و در امورش به امام زمانش رجوع کند و تسليمش باشد...3
البته بايد در نظر داشت که شناخت امام به تنهايي شرط ايمان نيست، بلکه همانطور که در روايت آمده بايد در کنار اين شناخت، تسليم به امر خدا و امام عليه السلام نيز باشد
پس با اين بيان اکنون مي توانيم متوجه شويم که چرا ائمه و پيامبر صلوات الله علهيم اجمعين فرموده اند: «هر کس امام زمانش را نشناسد و بميرد، به مرگ جاهليت مرده است.»

3- شناخت امام شرطي براي معرفه الله است

در روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده که: روزي امام حسين عليه السلام بر اصحاب خود وارد شدند، بعد از حمد خداي بزرگ و درود بر پيامبرش محمدصلي الله عليه و آله وسلم عليه و آله وسلم فرمودند: اي مردم، سوگند به ذات مقدس پروردگار که خداوند، بندگان را نيافريد، مگر براي اينکه او را بشناسند، زماني که او را شناختند، پرستش کنند، هنگامي که او را پرستش کردند با عبادت و پرستش او از بندگي غير خدا بي نياز گردند. مردي عرض کرد: پدر و مادرم به فداي شما اي زاده پيامبر، معرفت خدا چيست؟ فرمود: معرفت اهل هر زماني نسبت به امامشان، امامي که طاعت او بر آنان واجب و لازم است.4
از آنجايي که بر طبق اين روايت، معرفت خدا، همان معرفت امام عليه السلام است و از طرف ديگر خداوند نيز بندگان را آفريده است تا او را بشناسند و از سوي ديگر، هر کس که خدا را بشناسد او را مي پرستد و در نهايت، با عبادت و پرستش خداوند از بندگي غير او بي نياز مي شود، مي توان تمامي اين نتايج را به شناخت امام عليه السلام هم نسبت داد، يعني اينکه هر کس امام خود را بشناسد، توانسته است خدا را بشناسد، او را بپرستد و بندگي او (خدا) را داشته باشد و از بندگي غير خدا بي نياز شود
تذکر: همان طور که پيش از اين نيز اشاره شد، شناخت يک امام (امام آخر) کافي نيست، از طرفي در صورتي شناخت امام به معرفه الله منجر مي شود که همراه با تسليم امر او امام عليه السلام و امر خدا بودن باشد
دليل اينکه چرا شناخت امام منجر به معرفه الله مي شود (با رعايت نکات و شرايط) اين است که: راه و قول و فعل امام، همان طور که در قرآن کريم در مورد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم عليه و آله وسلم آمده است که «از سر هوي و هوس سخن نمي گويد.»5 چيزي جداي از امر خدا نمي باشد پس نتيجه شناخت امامان عليهم السلام همان معرفه الله است

4- شناخت امام به عنوان راهنمايان راههاي آسماني (بهشت و جهنم) واجب شده است

امام باقرعليه السلام به ابوحمزه فرمودند: «اي اباحمزه، هر يک از شما که مي خواهيد چند فرسخي پيمايد، براي خود راهنمايي گيرد. تو که به راههاي آسماني نادانتري تا به راههاي زميني، پس براي خود راهنمايي طلب کن.» (و آن راهنما، غير از پيامبر و اهل بيت ايشان عليهم السلام نمي تواند باشد، زيرا از آسمان وحي در خانه آنها نازل شده و راه بهشت و جهنم را آنها مي دانند.)6

ب- نتايج شناخت امام عليه السلام:

هر کس که هر عملي را مرتکب شود، نتايج آن را نيز خواهد ديد، پس براي شناخت امام معصومعليه السلام نيز نتايج و اثراتي است که مي توان از روايات گوناگون آنها رااستخراج نمود (در اينجا سعي شده که به مهم ترين آنها بسنده شود) از آن جمله اينکه:

1- شناخت امام عليه السلام مجوزي براي گذشتن از صراط و رفتن به بهشت است

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: ابن کوا، نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و گفت: اي اميرالمؤمنين (آيه 46 سوره اعراف) بر اعراف مرداني باشند که همه کس را از رخسارشان بشناسند، يعني چه؟ فرمود: مائيم اعراف که ياران خود را به رخسارشان بشناسيم، و مائيم اعراف که خداي عزوجل جز از طريق معرفت ما شناخته نشود و مائيم اعراف که خدا ما را در روز قيامت بر روي صراط معرفت قرار دهد، پس داخل بهشت نوشد مگر کسي که ما او را بشناسيم و او ما را نشناسد و به دوزخ نرود جز آنکه ما او را ناشناس دانيم،...7

همان گونه که از اين روايت پيداست و پيش از اين نيز بدان اشاره شد:

1- معرفت خدا از طريق معرفت ائمه عليهم السلام خواهد بود
2- شناخت امام عليه السلام معياري است جهت عبور از صراط و رفتن به بهشت

2- شناخت امام، مساوي حکمت است

امام صادق عليه السلام راجع به قول خداي عز و جل (آيه 273 سوره بقره)، به هر که حکمت دادند، خير بسياري دادند. فرمود: مراد به حکمت، اطاعت و معرفت امام است.8
نکات جالب توجه اين روايت اين است که:
1- معرفت و اطاعت امام، همان حکمت است که اگر به کسي داده شود، خير فراواني به او داده شده است.
2- معرفت امام يا حکمت، موجب خير فراوان است که در اين بحث، فوايد و نتايج آن (شناخت امام عليه السلام) در دست بررسي است

3- کار نيکي که بهتر از آن را پاداش مي دهند

در سوره نمل آيات (90-89) بيان شده که خداوند مي فرمايد:
«هر که کار نيکي آورد، بهتر از آن را پاداش گيرد و از هراس قيامت ايمن باشند.» و «و هر که کار بدي آورد به رو در دوزخ افتد، مگر ممکن است جز آنچه کرده ايد، جزا بينيد.»
امام باقرعليه السلام فرمودند که اميرالمؤمنين علي عليه السلام در مورد اين آيه به ابوعبدالله جدلي چنين فرمودند که: کار نيک، شناختن ولايت و دوستي ما اهل بيت است و کار بد، انکار ولايت و دشمني ما اهل بيت.9
نکته اي که مي توان دريافت کرد، اين است که:

1- پاداش شناخت ائمه عليهم السلام و دوستي ايشان چه پاداش عظيمي است

2- با توجه به اينکه خداوند عادل است و نيز همان طور که در پايان آيه دوم، بيان شده است که «... مگر ممکن است جز آنچه کرده ايد، جزا بينيد.» به اين نتيجه مي رسيم که آن پاداش بهتر، که خداوند به آن وعده داده است و در مقابل شناخت ولايت و دوستي اهل بيت پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم مي باشد، کاملاً به حق و عادلانه است، که مجددا از اين مطلب مي توان به اهميت و جايگاه شناخت ائمه عليهم السلام پي ببريم

4- کسي که امامش را بشناسد، اگر بميرد، شهيد از دنيا رفته است

حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: هر کس از شما که در بستر خويش بميرد، در حالي که به طور شايسته معرفت خدا و پيامبر و اهل بيتشعليهم السلام را داشته باشد، شهيد از دنيا رفته و اجر و پاداش او بر خداست و ثواب اعمال شايسته اي را که قصد انجام آن را داشته است مي برد، و نيتش جانشين ضربات شمشيرش قرار مي گيرد.10
به فرموده اميرالمؤمنين عليه السلام اجر و پاداش عارفان به شئون والاي امام واجب الطاعه، به عهده ذات لايزال الهي است، از اين عبارت استفاده مي شود که شناخت امام زمان، خود عبادتي بلند پايه مي باشد که فرشتگان رحمت الهي، وساطت در اجر و پاداش آن ندارند، بلکه خداوند مباشرت در اداء اجر آن خواهد داشت11
البته به نوعي نيز مي توان از اين روايت، اهميت شناخت امام عليه السلام و نيز عملي که بهتر از آن را پاداش مي دهند را نيز دريافت کرد، چرا که عملي را که خداوند بدون واسطه پاداش آن را عطا فرمايد، مسلماً عمل مهمي بوده و پاداش آن نيز بهتر از خود عمل است

ج- نتايج عدم شناخت امام عليه السلام

از ابتداي بحث شناخت امام تا کنون، بحث درباره وجوب و نتايج شناخت امام عليه السلام بود. اکنون بحث راجع به نتايج عدم شناخت امام عليه السلام مي باشد و از آنجا که به اهميت اين موضوع (شناخت) پي برده ايم، مسلماً عدم شناخت امام عليه السلام نتايج بسيار اثر گذار و زيان باري بر زندگي دنيا و آخرت انسان دارند. در اينجا سعي بر اين است که با بعضي از اثرات مهم عدم شناخت امامان آشنا شويم، از آن جمله اينکه:
1- کسي که امام خود را نشناسد، دين و ايمان ندارد و اعمال او از بين مي رود
ايمان هيچ مؤمني صحيح نيست مگر اينکه از حال کسي که به او ايمان مي آورد با خبر باشد (او را شناخته باشد) و همچنين ايمان کسي که به حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تعالي فرجه الشريف ايمان آورده است، فايده ندارد، مگر اينکه به شأن و منزلت او در حال غيبت عارف باشد.12
در مورد اينکه عدم شناخت امام موجب از بين رفتن اعمال مي شود؛ از امام باقرعليه السلام توسط حبيب سجستاني روايت شده که آن حضرت فرمود: خداي عز و جل فرموده است: هر کس از رعيت، اسلام را که به ولايت هر امام ستمکاري که از جانب خدا نيست، اعتقاد داشته باشد، حتماً عذاب خواهم کرد، هر چند آن فرد در اعمال خود نيکوکار و باتقوي باشد و هر رعيتي از اسلام که به ولايت هر امام عادلي از جانب خدا اعتقاد داشته باشد، مورد بخشش قرار خواهم داد، اگر چه آن فرد، در اعمال خود ستمگر و گنهکار بوده باشد.13
نتيجه اينکه؛ اعتقاد به امام دروغين (که نتيجه عدم شناخت امام راستين است) موجب بيرون رفتن از ايمان است و اعتقاد به امام راستين را که از جانب حق است، موجب بيرون شدن از تاريکي گناه و دخول در نور ايمان است. مصداق و شاهد اين وعده الهي در آيه الکرسي بيان شده است، خداوند در اين آيات مي فرمايند:
الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين کفروا..
خداوند ولايت دارد بر آنانکه ايمان آورده اند و آنان را از تاريکيها به سوي نور مي راند
2- گمراهي:
در حديثي از امام باقرعليه السلام آمده است که هر کس دينداري خدا به سبب عبادتي که خود را در آن به زحمت افکنده داشته باشد ولي امام و پيشوايي که خدا معين کرده را نداشته باشد، زحمتش ناپذيرفته و خود او گمراه و سرگردان است. حکايت چنين فردي همچون حکايت گوسفندي است که از چوپان و گله خود گم شده و تمام روز، سرگردان است. وقتي که شب فرا مي رسد گله اي را با چوپاني مي بيند و به سوي او فريفته مي شود و شب را با آنها به سر مي برد و در هنگام صبح گوسفند، چوپان را ناشناس مي بيند، پس متحير و سرگردان به دنبال گله اش مي رود... در اين حال گرگ گم شدن او را غنيمت شمرده و او را مي خورد
به خدا سوگند هر کس که امامي هويدا و عادل از طرف خداي عز و جل نداشته باشد، چنين است و اعمالي را که انجام مي دهند همچون خاکستري است که تند بادي به آن مي وزد و چيزي از کردارشان باقي نمي ماند پس به گمراهي دوري مي افتند (که همان گرفتار شدن به دام مذهب تراشان و دين سازان است.14
3- ناداني
امام صادق عليه السلام فرمودند: خداوند خودداري و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد، پس براي هر چيزي سبب و وسيله اي قرار داد و براي هر سبب، شرحي و گشايشي مقرر داشته و براي هر شرحي، نشانه اي (دانشي) گذاشت و براي هر نشانه دري گويا نهاد، عارف حقيقي کسي است که اين در را شناخته و نادان حقيقي کسي است که به اين در نادان گشت، اين در گويا، رسول خداصلي الله عليه و آله وسلم است و ما اهل بيت عليه السلام.15
در شرحي که بر اين حديث آمده است، اشاره به اين مطلب دارد که خداوند براي سعادت و نجات مردم سبب قرار داده که آن اطاعت خدا و رسول است و براي اين سبب شرحي قرار داده که همان مقررات و قوانين ديني است و براي اين شرح نشانه يا دانشي قرار داده که قرآن است و براي قرآن درِ گويائي مقرر داشته که آن پيغمبر و ائمه معصومين عليهم السلام، پس هر کس سعادت و نجات را مي خواهد بايد اين راه و مسير را بپيمايد
نتايجي را که مي توانيم از اين حديث (با توجه به شرح آن) بدست آوريم اين گونه است که: از آنجايي که هر کس که مي خواهد به سعادت و نجات برسد بايد به دانش و نشانه اي مثل قرآن آگاه باشد. قرآن نيز جامع ترين کتاب زندگي، انسان سازي و... است، از طرف ديگر در گوياي اين کتاب الهي پيامبر و امامان معصوم عليه السلام هستند، پس مي توان گفت که اول شناخت اين در (امامان معصوم عليهم السلام) براي آگاهي به قرآن لازم و ضروري است
همچنين کسي که نتواند به در اصلي راه يابد، نمي تواند به دانش لازم براي سعادت و نجات (قرآن) برسد
با اين توضيح مي توان متوجه شد که چرا امام صادق عليه السلام نادان حقيقي را کسي مي دانند که نتواند پيامبر و ائمه عليهم السلام را بشناسد
1.ابن ابي زينب نعماني، متن و ترجمه غيبت نعماني، ترجمه محمد جواد غفاري، تهران، کتابخانه صدوق، پاييز 1363، ص 183
2.همان، ص 184
3.ابي جعفر محمد کليني، اصول کافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت عليهم السلام، بي تا، ج1، ص 255
4.علي کريمي جهرمي، حقوق فراموش شده امام زمان، بي جا، احرار، 1415ق، ص 18 به نقل از کنز الفوائد کراجکي، ص 151
5.سوره نجم آيه 4
6.ابي جعفر محمد کليني، اصول کافي، ج1، ص 261
7.همان، ص 261-260
8.همان، ص 261
9.ر.ک: حسين طبرسي نوري، نجم الثاقب، قم، آستان مقدس صاحب الزمان، 1412 ق، چاپ دوم، ص13
10.علي کريمي جهرمي، حقوق فراموش شده امام زمان، ص 19؛ به نقل از نهج البلاغه فيض الاسلام، خ 232
11.همان، ص 19
12.محمد بن علي بن باقر شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، محقق علي اکبر غفاري، قم، مسجد جمکران، چاپ دوم، 1382، ج1، ص 39
13.ابن ابي زينب نعماني، متن و ترجمه غيبت نعماني، ترجمه محمد جواد غفاري، ص 187
14.ر.ک: ابن ابي زينب نعماني، متن و ترجمه غيبت نعماني، ترجمه محمد جواد غفاري، ص 181 و 182
15.ابي جعفر محمد کليني، اصول کافي، ج1، ص 259