دوران غیبت صغری و نواب اربعه

دوران غیبت صغری و نواب اربعه

ویژگی های دوره غیبت صغری
1) زمان آن محدود است واز نظر زمانی نزدیک به هفتاد سال طول کشید. به خاطر همین محدودیت وکوتاهی زمان، از آن به غیبت صغری تعبیر نموده اند، برخلاف غیبت کبری که زمانش طولانی است ومدت آن را جز خداوند کسی نمی داند.
2) در دوره غیبت صغری، حضرت به کلی از دیده ها پنهان نبود، بلکه با وکلا وسفیران خاصش در تماس بود، وگاهی سفیران حضرت ملاقات برخی از افراد را با امام ترتیب می دادند.
3) در دوره غیبت صغری، امام چهار وکیل ویا چهار نماینده داشت که برای تک تک آنان ویکی پس از دیگری، حکم وکالت صادر نمود ودیگر نمایندگان حضرت از سوی این چهار نفر مأموریت داشتند. اما بعد از پایان این دوره، فرد خاصی به عنوان نائب آن حضرت وجود ندارد، بلکه به فرموده ائمه هرکس شرایط وکالت را داشته باشد، می تواند وکیل ونماینده عام آن حضرت باشد، بنابراین دوره بعد از غیبت صغری را می توان به دوره وکالت فقیهان معرفی نمود.
4) در دوره غیبت صغری ممکن بود برخی از افراد، آن حضرت را ببینند وامام مهدی علیه السلام را بشناسند، ولی در دوره غیبت کبری کسی او را نمی بیند واگر هم ببیند او را نمی شناسد. اگر هم برخی از خواص، حضرت را ببینند وبشناسند اجازه ندارند آن را برای دیگران بازگو نمایند، مگر با اجازه خود حضرت. 1
چهار نفر ازنمایندگان خاص آن حضرت معروف به نواب اربعه است. در این نوشتار براین هستیم که نواب اربعه را معرفی نموده وتاحدودی شخصیت اجتماعی آنان را مورد بررسی قرار دهیم.

نواب اربعه، نمایندگان خاص:

نمایندگی وسفارت امام دوازدهم، از پست ها ومسئولیت های بسیار خطیر وپراهمیت شناخته شده است واین مقام والا، تنها برازنده کسی است که کران تاکران وجودش از ویژگیها وارزشها، آراسته باشد، از ویژگیهای چون ایمان خلل ناپذیر، امانتداری به مفهوم واقعی آن، تقواپیشگی وپرهیزکاری، رازداری وپوشیده داشتن اموری که باید نهان بماند، دخالت ندادن رأی ونظر شخصی خویش در امور خاص به آن حضرت، اجرای دستورات وتعلیمات رسیده از جانب مقام والای امامت و ولایت راستین ودیگر ارزشها و ویژگیها وشرایط... برخوردار باشد.
روشن است که نیابت خاص آن حضرت از نیابت عام که مجتهد جامع الشرایط از آن برخوردار است، مسئولیتی بس برتر وخطیر است، گرچه در دومی نیز اجتهاد به مفهوم حقیقی کلمه، همراه ویژگیهای چون عدالت در میدان عمل، مخالفت واقعی با هوای نفس، التزام وتمسک خالصانه به معیارها وموازین شرعی در ابعاد گوناگون حیات، ژرف نگری وشناخت عمیق ودیگر شرایط در درجه بسیار والا وگسترده ای ضروری است.2
در دوران غیبت صغری، نمایندگان خاص آن حضرت رابط بین شیعیان وامام غائب بوده ونزد شیعه از منزلت خاصی برخوردار بوده اند، زیرا پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام طبق رهنمودهای خود آن حضرت به خواص شیعیان، هرگاه شیعیان مشکلی داشتند یا نیاز به فهم مسئله ای پیدا می کردند، یا می خواستند وجهی از سهم امام را به عنوان ادای دین شرعی به امام زمان برسانند؛ به وسیله این چهارمرد پاک سرشت، به امام غایب می رساندند وپاسخ آن را دریافت می نمودند.
نظر به اینکه آنها دارای چنین مقام حساسی بوده اند؛ می باید وظایف خود را با احتیاط انجام دهند. از این رو در عصر خود درست شناخته نشدند. مثلاً نمی دانیم با اینکه آنها در میان آن همه علما ومحدثین، وفقهای شیعه دارای چنین مقامی بوده اند؛ چرا اثری در فقه وحدیث از خود به جای نگذاشته اند، واینکه چرا آنها به این مقام عالی نائل گشته اند. اعلم زمان خود بوده اند یا از ویژگی دیگری برخوردار بوده اند که به این افتخار نائل شدند.3
بنا براین به دلیل همین اصل رازداری که آنان (نواب اربعه) باتوجه به آن تمام رفتار وکردارشان را تنظیم می کردند، امروزه منابع زیادی در دست نداریم که تمام شئون آنان را پوشش داده باشد. ولی به طور کلی هم زندگی این نواب عالی مقام ناشناخته نیست.
1.محمد رحمتی شهر رضا، هزار ویک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام، انتشارات مسجد جمکران، قم، چاپ اول، 1386،ص 258
2.علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 1،انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،چاپ دوم،1377، ص 275
3.علی دوانی، نواب اربعه سفرای امام زمان، انتشارات دبیراه اجلاس حضرت مهدی علیه السلام،قم، چاپ اول، 1385، ص 18

زندگی نامه اولین نایب خاص حضرت

نام بلند آوازه نخستین سفیر حضرت مهدی علیه السلام عثمان بن سعید بود وکنیه اش ابوعمرو ولقب های پر افتخارش عبارتند از اسدی، عسکری، عمری، سمان، زیات.
دلیل سه لقب اول، از پنج لقب روشن است که انتساب به بنی اسد ومنطقه نظامی سامرا وخانوادگی است اما دو لقب دیگر بدان جهت به او داده شده است که در آن جو وحشت وترور حاکمیت استبداد عباسی، به منظور تقیه وپوشش دادن به سفارت خویش از جانب امام عصر علیه السلام تجارت روغن می نمود وآن مسئولیت خطیر را در این پوشش به انجام می رساند. شیعیان به سوی او می رفتند واموال، حقوق، نامه ها وپرسش های خویش را از دوازدهمین امام را، به او تحویل می دادند وآن مرد با درایت وپرشهامت واخلاص، آنها را به گونه ای خاص، گاه با قرار دادن در ظرفها وپوستهای مخصوص حمل آب وروغن، به سوی حضرت مهدی می فرستاد تا دشمن وجاسوسان پی نبرند.
او افتخار خدمت به امام عسکری وامام هادی علیهم السلام را نیز در پرونده زندگی شایسته خویش دارد واز یازده سالگی به این افتخار نائل آمده است. واین نشانگر اوج هوشمندی، خردمندی، رشد فکری اوست.1
سفیراول معروف ومکنی به ابوعمرو اسدی است، واورا عمری می گویند به خاطر منسوب بودن به جدش. عده ای از شیعه می گویند که امام عسکری فرموده است هیچگاه بین عثمان وابوعمرو در یک فرد جمع نمی شود از این رو دستور داد کنیه اورا از ابوعمرو به (عمری) به فتح عین وسکون میم تبدیل شود، ازاین رو نایب اول عمری گفته شده است.2
در منابع تاریخی سال ولادت و وفات ایشان ضبط نشده است، فقط نام او را در اولین جایی که ذکر شده است، وکالت خاصه امام هادی (ع) است وآن حضرت وی را توثیق ومدح کرده است مثل اینکه فرموده است هذا ابوعمر الثقه الامین ماقال لکم فعنی یقوله، وما اداه الیکم فعنی یودیه. یعنی این ابوعمر مورد وثوق واطمینان من است، آنچه وی به شما بگوید از طرف من گفته است وآنچه به شما ادا نماید از طرف من اداکرده است.3
قدر مسلم این است که عثمان بن سعید وکالت خاصه امام هادی وامام عسکری وامام زمان علیهم السلام را به عهده داشته است ونزد همه آنان ازجایگاه رفیع برخوردار بوده است. وقتی فرزند امام عسکری (ع) یعنی امام زمان متولد شد، حضرت کسی را دنبال عثمان بن سعید فرستاد ووقتی که ایشان خدمت امام آمد به وی دستور می دهد که ده هزار رطل نان وده هزار رطل گوشت بخرد وبین بنی هاشم تقسیم کند وبین بنی هاشم تقسیم کند وچند گوسفند هم بگیرد وبرای امام مهدی (ع) عقیقه نماید.4
امام عسکری (ع) در مجلسی که چهل نفر از خواص شیعه در آن جمع بودند، فرزند خود امام مهدی (ع) را به آنها عرضه داشته وتصریح به امامت وغیبت آن حضرت می نماید وهم چنین به وکالت عثمان بن سعید از طرف فرزندش مهدی (ع) تصریح نموده ومی فرماید فاقبلوا من عثمان مایقوله، وانتهوا الی امره وا اقبلو قوله فهو خلیفه امام والامر الیه. آنچه عثمان می گوید بپذیرید وبه فرمان وی گردن نهید وسخنش را قبول نماید، زیرا وی جانشین امام شما است وفرمان با اواست یعنی فرمانهای امام به وسیله اوصادر می شود.
وقتی امام حسن عسکری (ع) درسال 260 خدای خویش را ملاقات می کند امام دوازدهم برپیکر پدر نماز اقامه می کندو ظاهر این است که عثمان بن سعید بقیه شئون کفن ودفن وحنوط را شخصا عهده دار بوده است.
علاوه برتصریح امام عسکری علیه السلام به وکالت عثمان بن سعید از طرف امام دوازدهم، خود امام مهدی علیه السلام هم در برابر هیئت اعزامی قمی ها فرمود، عثمان بن سعید به عنوان رابط بین امام وتوده طرفداران آن حضرت بود ودراین پست حساس باقی بود وانجام وظیفه می نمود تا وقتی که مرگ او رسید وفرزندش محمد بن عثمان به امر غسل وتجهیزات او پرداخت.
مدت دقیق وکالت وی معلوم نیست ولی مسلم است که از سال 260 هجری شروع وظاهرا تا سال 266 یا 267 بوده است. مقبره سفیر اول در بغداد قرار دارد.
مرگ او در دلهای کسانی که پی به مقام وفضل او برده وآنها که منزلت او را می دانستند به ویژه امام زمان علیه السلام غم واندوه فراوانی را به بار آورد، ازاین رو می بینیم که امام مهدی علیه السلام نامه ای به فرزندش (سفیر دوم خود) نوشته واو را در مرگ پدرش تسلیت می گوید.
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ- تَسْلِيماً لِأَمْرِهِ وَ رِضًا بِقَضَائِهِ عَاشَ أَبُوكَ سَعِيداً وَ مَاتَ حَمِيداً فَرَحِمَهُ اللَّهُ وَ أَلْحَقَهُ بِأَوْلِيَائِهِ وَ مَوَالِيهِ ع فَلَمْ يَزَلْ مُجْتَهِداً فِي أَمْرِهِمْ سَاعِياً فِيمَا يُقَرِّبُهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَضَّرَ اللَّهُ وَجْهَهُ وَ أَقَالَهُ عَثْرَتَهُ وَ فِي فَصْلٍ آخَرَ أَجْزَلَ اللَّهُ لَكَ الثَّوَابَ وَ أَحْسَنَ لَكَ الْعَزَاءَ رُزِيتَ وَ رُزِينَا وَ أَوْحَشَكَ فِرَاقُهُ وَ أَوْحَشَنَا فَسَرَّهُ اللَّهُ فِي مُنْقَلَبِهِ كَمَا كَانَ مِنْ كَمَالِ سَعَادَتِهِ أَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ وَلَداً مِثْلَكَ يَخْلُفُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ يَقُومُ مَقَامَهُ بِأَمْرِهِ وَ يَتَرَحَّمُ عَلَيْهِ وَ أَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَإِنَّ النَّفْسَ طَيِّبَةٌ بِمَكَانِكَ وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيكَ وَ عِنْدَكَ أَعَانَكَ اللَّهُ وَ قَوَّاكَ وَ عَضَدَكَ وَ وَفَّقَكَ وَ كَانَ لَكَ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ رَاعِياً وَ كَافِيا.إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، ما همه تسليم فرمان او و راضى به قضاى اوئيم، پدرت به‏نيكويى زندگى كرد و پسنديده درگذشت، خداوند نيز او را مشمول رحمت خود ساخت و به اوليا و موالى خود ملحق ساخت، او پيوسته در امر ايشان عليهم السّلام كوشا بود و در آنچه موجب تقرّب به خداوند مى‏شد تلاش مى‏كرد، خداوند رويش را خرّم سازد و او را از لغزش حفظ فرمايد!.
و در قسمتى ديگرى از توقيع آمده بود:
خداوند پاداش خيرت دهد و اين عزا را بر تو نيكو گرداند، تو سوگوار شدى و ما نيز سوگواريم، جدايى او تو را نگران ساخت ما نيز نگران شديم، پس اميدوارم او را در جايگاهش خرّم و شادان سازد و از كمال سعادت او اين بود كه فرزندى چون تو بدو ارزانى داشته كه جانشين و قائم مقام وى باشد، و برايش طلب رحمت كند و من مى‏گويم:
الحمد للَّه، زيرا نفوس پاك و پاكيزه به مكان خود و آنچه براى تو و نزد تو قرار داده است مى‏باشد، خدا تو را يارى فرمايد و توانمند سازد و پشتيبانت باشد و تو را توفيق دهاد، و برايت ولىّ و نگاهبان و رعايت‏كننده و كافى باشد!.5
این نامه تا حدود زیادی مرتبه ومقام سفیران اول ودوم را در محضر امام زمان علیه السلام به زبان فصیح بازگو می گوید وتوجه ویژه حضرت اش را به نایبان اول ودوم می رساند.
1.علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 1،انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،چاپ دوم،1377، ص 278
2.- ابراهیم امینی نجف آبادی، دادگستر جهان،انتشارات دارالفکر، قم، چاپ دوم، 1347ش، ص 159
3.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 44
4.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 45
5.احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، جلددوم، انتشارات مرتضی، مشهد،1403ق، چاپ اول، ص 481

زندگی نامه دومین نایب خاص آن حضرت:ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری 

دومین نایب خاص حضرت مهدی علیه السلام محمدبن عثمان بود که پس از درگذشت پدرش، حضرت ضمن توقیعی به وی تسلیت گفت وپس از دعای خیر در حقش امور را به او واگذار کردند. او نیز همانند پدرش از نزدیکان وافراد مورد اعتماد امام عسکری بود، چنانکه ضمن روایت آن حضرت چنین آمده: العمری وابنه ثقتان، فما ادیا الیکه فعنی یؤدیان وما قالا لک فعنی یقولان، فاسمع لهما واطعهما فانهما ثقتان المامونان. عمری وپسرش هردو ثقه ومورد اعتمادند. هرچه رسانند از طرف من می رسانند وهرچه گویند از من است. به حرف آنان گوش بده واز آنان پیروی کن که آنان ثقه وامین منند. دستوری از امام عسکری علیه السلام به هیئت یمنی ها وجود دارد که حضرت به آنان فرمود: واشهدوا علی ان عثمان بن سعید وکیلی وان ابنه محمد وکیل ابنی مهدیکم. یعنی شاهد باشید که عثمان بن سعید وکیل من است وفرزندش محمد وکیل فرزندم مهدی شما است. بنا براین علاوه بردستور امام مهدی بروکالت محمد بن عثمان، این فرمایش امام عسکری هم وجود دارد که پیشاپیش سفارت و وکالت وی را اعلام می کند.
علی رغم مخالفت های که از ناحیه برخی غالیان با وی صورت گرفت، بیشتر شیعیان پیروی از او را گردن نهاده وهرگز در عدالت وی تردیدی به خود راه ندادند. او تاسال 305 هجری در قید حیات بود ورابط امام با شیعیان محسوب شده وکنترل وهدایت وکلای آن حضرت در بلاد اسلا را برعهده داشت. در طول مأموریت او توقیعاتی ناظر برتأیید سفارت وی از ناحیه مقدسه صادر گردید.1
در دوران حیات محمد بن عثمان، توقیعات فراوانی در امور مهم، به همان خطی از امام زمان که در زمان عثمان بن سعید صادر می شد، از ناحیه مقدسه بدست وی بیرون می آمد شیعیان در مسائل ومشکلات شان به ایشان مراجعه می نمودند.
چون تاریخ وفات پدر گرامی ایشان معلوم نیست، آغاز سفارت محمد بن عثمان هم معلوم نیست ولی همین اندازه مسلم است که قبل از سال 267 در این پست ومقام بوده است، زیرا ابن هلال کرخی که یکی از منحرفین بوده است، در زمان سفارت وی مورد طعن ولعن قرار گرفته است در حالیکه ابن هلال در 267 مرده است. بدین جهت شروع نیابت خاصه محمد بن عثمان باید قبل از 267 باشد بنا براین می توان چنین گفت که عثمان بن سعید حدود 5 تا 6 سال نیابت خاصه را عهده دار بوده است وفرزندش از 266 تاسال 305 یعنی حدود چهل سال به عنوان نایب خاص امام زمانش بوده است. بنا براین دوران سفارت ونیابت ایشان از همه سفرا طولانی تر بوده است واز این جهت از همه سفرای دیگر نقش مهم تر داشته است.
محمد بن عثمان با اشاره وراهنمایی امام مهدی علیه السلام وقت مرگ خود را می دانست از این رو برای خود قبری حفر کرده وبا چوب ساج پوشش نمود. راوی می گوید از وی پرسیدم چرا قبر را برای خود حفرکردی؟ گفت: هرکس اسباب و وسیله ای دارد، من مامورم کارهای خود را جمع کنم ودوماه بعد از دنیا خواهم رفت.
محمد بن عثمان طبق فرمان آقایش، جانشین خود را (سفیر سوم) حسین بن روح قرار داد ودرسال 304 یا 305 دار فانی را وداع گفت ودر بغداد به خاک سپرده شد.2

1.رسول جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه علیهم السلام،انتشارات ، قم، چاپ ششم، 1381، ص 580
2.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 50-52

زندگی نامه سومین نایب خاص آن حضرت:ابوالقاسم حسین بن روح

سومین نایب خاص حضرت امام زمان حسین بن روح بود که از معتمدان ابوجعفر عمری واز نزدیکان وی در بغداد به شمار می رفت. ابوجعفر با ارجاع مراجعین به حسین بن روح، زمینه جانشینی وی را فراهم آورد ودر واپسین روزهای حیات، به دستور حضرت ولی عصر علیه السلام او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد؛ پس از آن شیعیان برای تحویل اموال به وی رجوع می کردند.1
حسین بن روح از قبیله بنی نوبخت است ومانند دیگر سفرا سال ولادت اش ذکر نشده است. درخشندگی وی از آن وقتی شروع شد که مانند وکیلی برگزیده در املاک محمد عثمان نظارت می کرد واسرار او را به روسای شیعه می رسانید واز یاران خصوصی او به شمار می رفت. از این رو بخاطر خصوصیتی که با محمد بن عثمان داشت وشیعیان هم این خصوصیت را می دانستند در نظر آنان مقامی رفیع پیدا کرده وموثق ومورد اطمینان آنها بود.
در زمان محمد بن عثمان زمینه برای سفارت وی آماده شد. یکی از دوستان اموالی به میزان چهارصد دینار نزد محمد بن عثمان برای امام مهدی علیه السلام آورد. محمد بن عثمان به وی دستور داد که مال را تحویل حسین بن روح دهد. وقتی که شخص مردد می شود، وی تاکید می کند وبه او می گوید مال را به حسین بن روح بده واین دستور امام مهدی علیه السلام است. این جریان دو یا سه سال قبل از مرگ محمد بن عثمان بود.
وقتی محمد بن عثمان در بستر احتضار بود، عده ای از بزرگان شیعه مانند ابوعلی بن همام وابوعبدالله بن محمد کاتب وابوعبدالله الباقاطی وابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی وابوعبدالله بن وجناء ودیگران کنار وی بودند، به او گفتند اگر کاری پیش آمد چه کسی به جای شما است؟ در جواب فرمود این ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی، جانشین من وسفیر در بین شما وبین صاحب الامر علیه السلام است، وکیل ومورد وثوق وامین است، در کارهایتان به وی رجوع کنید ودر مهمات به او تکیه واعتماد کنید، من مامور بدین امر شدم وابلاغ نمودم.
از احمد بن متیل که از پیشتازان وبزرگان اصحاب محمد بن عثمان است روایت شده که وقتی مرگ محمدبن عثمان فرارسید، من در بالین او نزدیک سرش نشسته بودم وباوی گفتگو می کردم وحسین بن روح هم کنار پای او نشسته بود، آنگاه به من روکرد وفرمود مامورم به حسین بن روح وصیت کنم، ابن متیل می گوید هنگامی که این را شنیدم من از کنار سرش بلند شده ودست حسین بن روح را گرفته وبجای خود نشاندم وخود رفتم پایین پای آن جناب نشستم. مواردی از این قبیل وجود دارد که بروکالتحسین بن روح صحه می گذارد.
انگیزه این همه تاکید وسفارش های محمد بن عثمان در باره حسین بن روح این است که حسین بن روح مانند دو سفیر اول ودوم، در زمان درخشان ائمه (ع) نبوده است که از توثیق ائمه برخوردار باشد، از این رو محمد بن عثمان به منظور آماده ساختن اذهان برای انتقال سفارت به حسین بن روح نیازمند است که وی را در بین توده های مردمی طرفدار خط مشی ائمه (ع) توثیق کرده، و واگذاری کارها را به وی وتحویل اموال به اورا دوسال یا چندسال قبل از وفات خود به امر امام علیه السلام انجام دهد تا فضا آماده شود.
نکته دیگر که وجود دارد این است که محمد بن عثمان در بغداد حدود ده نفر داشت که کارها را به آنها واگذار می کرد و حسین بن روح هم یکی از آنها بود ولی حسین بن روح از همه آنها خاص تر نبود وبلکه دیگران از وی خاص تر بودند اما همین که نزدیک وفات محمد بن عثمان می شود حسین بن روح از طرف امام به عنوان سفیر انتخاب می شود و وصیت به اومی شود. در واگذاری سفارت ونیابت امام به او دو مصلحت بود:
1- مقام سفارت به دلیل اهمیت وموقعیت خطرناکی که داشت، اشخاصی مخلصی را لازم داشت که اگر امام در زیر دامنش مخفی باشد واو را با قیچی قطعه قطعه کنند که دامن را بالا زند بالا نخواهد زد.
2- بستن راه شبهه برای افرادی که ممکن بود بعدا بگویند که محمد بن عثمان سفارت را به نزدیکترین یاران خود واگذار کرد، که حسین بن روح نزدیکترین وخصوصی ترین افراد با وی نبود تا این شبهه پیش بیاید. افرادی مثل جعفر بن احمدبن متیل وپدرش بسیار بامحمد بن عثمان نزدیک وخصوصی بودند وحتی در اواخر عمر محمد بن عثمان اکثرا با آنها غذا می خورد. ولی سفارت به حسین بن روح واگذار شد واصحاب همه تسلیم شدند وجعفر بن احمد بن متیل کماکان از جمله اصحاب حسین بن روح شدند تا اینکه از دنیا رفت.
حسین بن روح با مرگ محمد بن عثمان در سال 305 هجری سفارت امام زمان علیه السلام را عهده دار شد تا درسال 226 هجری به دیدار حق شتافت. مدت نیابت ایشان حدود 21 سال طول کشیده است.
از آنجایی که دوران نیابت حسین بن روح دوره خفقان واختناق بوده است مواردی بسیاری ایشان تقیه می کرده است که بعضی ها حتی گفته اند کسی نمی فهمید که ایشان سنی بوده است یا شیعه. ایشان از راه تقیه مصالح فراوان را حفظ می نمود.
ونیز محمد بن عثمان در دوران سفارتش حملات مهمی علیه مدعیان دروغین سفارت ونیابت از امام زمان علیه السلام نمود. تا اینکه درسال 326 دار فانی را وداع گفت ودر بغداد به خاک سپرده شد.2
1.رسول جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه علیهم السلام،انتشارات ، قم، چاپ ششم، 1381، ص 581
2.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 56-58

زندگی نامه نایب چهارم:ابوالحسن علی بن محمد سمری یا سیمری 

اوچهارمین وآخرین نایب امام زمان است که به دستور آن حضرت توسط حسین بن روح به جانشینی وی منصوب شد وتا سال 329 مجموعا در حدود سه سال نیابت خاص آن حضرت را به عهده داشت. ابوالحسن در اصل اهل یکی از روستاهای اطراف بصره بود. بنا به نقل برخی از مورخان، بسیاری از اعضای خاندان او هم چون حسن ومحمد فرزندان اسماعیل بن صالح وعلی بن زیاد در بصره املاک زیادی داشتند. آنها نیمی از درآمد این املاک را وقف امام عسکری کرده بودند که آن حضرت همه ساله درآمد آن را دریافت وبا ایشان مکاتبه می کردند.1
سال تولد وتاریخ طلوع زندگی او ذکر نشده است، فقط همین اندازه آمده است که وی از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام بوده است. از آنجا که مدت سفارت ونیابت ایشان سه سال بوده است وی دراین مدت کوتاه فرصت فعالیت های گسترده ای مانند نواب قبلی نیافت. علاوه براین فضای که در دوره ایشان وجود داشته به شدت مالامال از خفقان واختناق بوده است حوادث به اندازه تیره وتار بود که یکی از مهمترین علل قطع سفارت پس از مرگ سمری همین بود که امام زمان تصمیم گرفت واسطه خود را از میان مردم قطع کند همان طور که مردم از آن حضرت قطع رابطه کرده اند.2
درواقع مهمترین تحولی که در دوره سمری رخ داد، توقیعی از حضرت بقیه الله حاوی پیش گویی در باره مرگ قریب الوقوع این نایب بود که چند روز پیش از درگذشت وی مطرح شد. امام در این نامه مبارک سمری را از وصیت کردن بعد از خود به سفیر دیگر ممنوع می نماید. متن این توقیع، آغاز غیب کبری را وعده می دهد. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي إِلَى شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.3
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم؛ اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظيم گرداند كه تو ظرف شش روز آينده خواهى مرد، پس خود را براى مرگ مهيّا كن و به احدى وصيّت مكن كه پس از وفات تو قائم مقام تو شود كه غيبت تامّه واقع شده و ظهورى نيست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمين از ستم واقع خواهد شد.
و به زودى كسانى نزد شيعيان من آيند و ادّعاى مشاهده كنند، بدانيد هر كه پيش از خروج سفيانى و صيحه آسمانى ادّعاى رؤيت و مشاهده كند دروغگوى مفترى است، و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العليّ العظيم.
این نامه آخرین خطابی است که از امام زمان علیه السلام از طریق نیابت خاصه بدست مردم رسیده است وآخرین ارتباط مستقیمی است که بین آن جناب ومردم در غیبت صغری برقرار شده است.
راوی می گوید مااز توقیع حضرت نسخه برداری کردیم واز خدمت سمری بیرون رفتیم، روز ششم بسوی او برگشتیم در حالی او را یافتیم که مشغول جان دادن بود، شخصی از او سئوال کرد که بعد از تو جانشین تو کیست؟ در جواب فرمود لله امر هو بالغه. خدارا فرمانی است که خود بدان رسیدگی خواهد کرد. همین جمله را گفت واز دنیا رفت.4 قبر وکیل چهارم نیز در بغداد است.
1.رسول جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه علیهم السلام،انتشارات ، قم، چاپ ششم، 1381، ص583
2.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 60-58
3.رسول جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه علیهم السلام،انتشارات ، قم، چاپ ششم، 1381، ص584
4.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 62

شخصیت اجتماعی نواب اربعه

در بررسی شخصیت اجتماعی وکلا بایستی بحث فعالیت های سفراء ووکلای اربعه را پیش کشید. و وقتی از فعالیت های سفرا گفتگو می کنیم به طور عمومی سخن می گوییم، زیرا همه آنها هم در روش وهم در هدف شبیه یکدیگر بوده اند، چون همگی از یک منبع که همان وجود مقدس امام دوازدهم است برنامه گرفته اند.
ولی در هیچ یک از تواریخ ویژه شیعه فعالیت های اجتماعی گسترده ای ویا زیرسازیهای مهمی جزاندک برای سفراء نقل نکرده اند. وسراین مطلب یکی از چهارچیز بوده است.
یک: احتمال عدم قیام آنها به تلاشهای وفعالیت های چشمگیر. زیرا بنای آنها برکتمان بوده است وفعالیت های وسیع به ندرت قابل کتمان است. ودرصورت افشاء موجب خطر برای آنها می شد وتمام خطرات متوجه امام زمان علیه السلام می شد.
دو: ممکن آنها فعالیت های اجتماعی بزرگ داشته اند وبه گوش دستگاه حکومت هم رسیده ونه به عنوان نیابت بلکه به عنوان اینکه تاجری متدین بوده اند. واز این رو برای ما نقل نشده است.
سه: ممکن خبر فعالیت های آنان در مجالس خصوصی آن زمان نقل شده است ولی مورخین به خاطر اکتفا کردن به فضائل ومعجزات ائمه آن را نقل نکرده اند.
چهار: احتمال می رود که فعالیت های آنان در بعضی از تواریخ جامع نقل شده باشد ولی در ضمن تلف دهها هزار کتاب درخلال حمله های بیگانگان به کشورهای اسلامی از بین رفته باشد.
ولی در اینکه وکلای اربعه از مراحل بالای اخلاص برخوردار بودند، شکی نمی توان داشت. زیرا وکالت خاصه وسفارت را به اشخاصی واگذار می فرمود که عادتا محال بود دست از دامن امام بردارند یا چیزی را بگویند که ایجاد خطری برای امام بنماید، گرچه گوشت از بدن آنها بچینند ویا استخوان آنها بسایند ونرم کنند، وآنان به عالی ترین درجه اخلاص رسیده بودند. زمانی به ابی سهل نوبختی اعتراض شد وشخصی به وی گفت که چگونه با بودن تو سفارت به حسین بن روح واگذار گردید؟ در جواب گفت آنها خود داناترند که چه کسی را برگزینند، من مردی هستم که با دشمنان روبرو شده وبا آنها مناظره می کنم، اگر من جای آن حضرت را چنانکه حسین بن روح می داند می دانستم تحت فشار قرار گرفته وشاید جای آن حضرت را به مردم می گفتم ولی حسین بن روح اگر حجت (امام) زیردامنش باشد وبامقراض بدنش را قطعه قطعه کند دامن از روی حضرت برنخواهد داشت.1 

هدف اساسی از سفارت

هدف اساسی از سفارت ونیابت خاصه دوچیز می تواند باشد:
1- آماده کردن اذهان وافکار برای غیبت کبرای امام مهدی علیه السلام وعادت دادن مردم تدریجا برمسئله فراق ومحجوب بودنن از امام وناراحتی نکردن از موضوع زیرا عدم آمادگی ممکن بود منجر به انکار مطلق امام مهدی علیه السلام گردد. از این رو می بینیم که چگونه عسکریین مسئله احتجاب را تدریجا آغاز کردند، وامام عسکری علیه السلام شخصا خود را بیشتر پوشیده می داشت، پس دوران سفارت ونیابت خاصه نیز یکی از همان مراحل تدریجی برای آمادگی ذهنی مردم به شمار می آید.
2- قیام به مصالح اجتماعی ومخصوصا امور مهمه ای طرفداران ائمه علیهم السلام هدف دوم سفرا است، آن مصالح که طبعا با دوری از امام وپنهان بودن وی از صحنه زندگی از دست می رود، یا به خطر می افتد. از این رو سفارت قرار داده شد تا امام مهدی علیه السلام گرچه شخصا رهبری رسمی نمی کند ولی با رهنمودها وفرمان خود رهبری اجتماع را بنماید، واین هدف را همه سفراء ونایبان خاص به طور شایسته انجام دادند.2
باتوجه به موارد فوق سفراء ویژگی های زیر را داشتند:
1- سفراء به طور ناشناس زندگی می کردند: آنان ملتزم بودند که زندگی خود را به طور ناشناس بگذرانند، محمد بن عثمان به عنوان تاجری اموال را به امام علیه السلام می رسانید ومستقیما به روش معمول خدمت امام نمی آمد، مبادا راهی برای هیئت حاکمه باز شود. هرکسی هم مالی برای نایب دوم می آورد از وضع وحال وی خبری بدست نمی آورد بلکه به وی گفته می شد برو فلان جا وآنچه به همراه آورده ای تحویل بده وبرو، حتی رسیدی هم به صاحب مال داده نمی شد. وقتی محمد بن عثمان دو سه سال قبل از مرگش، حسین بن روح را معرفی کرد ودستور داد که از هم اکنون اموال را به وی تسلیم کنند، روزی کسی از حسین بن روح رسید خواست واو از این جریان به محمد بن عثمان شکایت کرد. راوی می گوید محمد بن عثمانن به من دستور داد که تقاضای رسید نکنم وآنچه به حسین بن روح داده شود به من رسیده است. وقتی زمان وکالت حسین بن روح رسید پنهان کاری وکلاء بیشتر شد، زیرا فشار بیشتری وارد می شد حتی رسما حسین بن روح اظهار گرایش به مذهب اهل تسنن می کرد واز آن دفاع می نمود که این روش تقیه ای وی را می رساند. واین روش مؤثر هم بوده است که حتی مقتدر خلیفه عباسی برای نایب سوم امام احترام می گذاشت.3
2- توجه به مشکلات شیعیان ورفع مشکلات آنان: گرچه بوسیله سفرا مشکلات حل وحوائج برآورده می شد، ولی در حقیقت در اثر راهنماییهای حضرت بود، حل مشکلات خانوادگی مثل دعوای زن وشوهر، وشفای مرض های طولانی وصعب العلاج ودرخواست فرزند ودرخواست اجازه مسافرت واذن رفتن به حج ودر خواست کفن که از حضرت می شد توسط نواب اربعه به محضر حضرت ارائه وآن خورشید فروزان مساعدت لازم می نمود واکثرا توقیعات صادر ویا بادعا مشکلات را حل می کرد. پس نواب اربعه محل رجوع شیعیان برای حل مشکلات شخصی وخصوصی دوستداران بوده است.4
3- سفرا اموال را گرفته وبه اهلش می رساندند. یکی از مهمترین کارها وفعالیت های سفرا جمع آوری اموال از مردم (خمس و..) وطبق فرمان امام توزیع به مستحقین بوده است. دوستداران وطرفداران ائمه از اطراف واکناف وگوشه وکنارهای شهر های اسلامی این اموال را به سوی ائمه ودر زمان غیبت صغری به نایبان خاص می برند و آنان طبق دستور حضرت اموال را به مستحقین وشیعیان نیازمند توزیع می نمودند.5

نتیجه گیری

نواب اربعه بدون شک از مخلص ترین شیعیان ویاران ائمه بوده است. ونایب اول ودوم حتی مورد تأیید امام حسن عسکری علیه السلام نیز بوده وعثمان بن سعید وکیل امام هادی وامام عسکری علیه السلام بوده است. توثیق از طرف امام عسکری علیه السلام نسبت به عثمان بن سعید وفرزندش وجود دارد. نواب اربعه مرجع مراجعه شیعیان وطرفداران حضرت بوده است. مسائل شرعی ومسائل شخصی مردم را در صورت درخواست آنان با وجود مقدس مولا مطرح می کرده ودرصورت لزوم توقیع آن حضرت یا دعای آن حضرت را سبب می شده است. جمع آوری وجوهات را عهده دار وتوزیع آن را براساس دستور امام انجام می داده است. نواب اربعه بدلیل شرایط ویژه وخاص آن زمان زیاد آفتابی نمی شده وفعالیت های عادی مثل تجارت داشته اند. از نواب اربعه در مجامع حدیثی ظاهرا به جز توقیعات احادیث زیادی نداریم. ولی در مورد عثمان بن سعید ومحمد بن عثمان که معاصر امام دهم ویازدهم بوده است ممکن مسئله فرق کند. بعضی از نواب مثل نایب سوم که در شرایط بسیار رعب آور قرار می گیرد تقیه را نیز در دستور کار خویش قرار می دهد. خلاصه اینکه نواب اربعه نقش رابط را میان مردم ووجود مقدس امام داشته ودوران غیبت صغری، مقدمه برای غیبت کبری است.

1.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 26
2.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 71
3.شیخ طوسی، الغیبه، انتشارات مکتبه الصادق، نجف اشرف، 1385 ق، ص 238
4.شیخ طوسی، الغیبه، انتشارات مکتبه الصادق، نجف اشرف، 1385 ق، ص 171
5.سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 110
منابع
1- ابراهیم امینی نجف آبادی، دادگستر جهان،انتشارات دارالفکر، قم، چاپ دوم، 1347ش،
2- احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، جلددوم، انتشارات مرتضی، مشهد،1403ق، چاپ اول،
3- رسول جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه علیهم السلام،انتشارات ، قم، چاپ ششم، 1381،
4- سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364،
5- شیخ طوسی، الغیبه، انتشارات مکتبه الصادق، نجف اشرف، 1385 ق،
6- علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 1،انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،چاپ دوم،1377،
7- علی دوانی، نواب اربعه سفرای امام زمان، انتشارات دبیراه اجلاس حضرت مهدی علیه السلام،قم، چاپ اول، 1385،
8- محمد رحمتی شهر رضا، هزار ویک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام، انتشارات مسجد جمکران، قم، چاپ اول، 1386،
9- محمد محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، انتشارات نورحکمت، قم، چاپ دوم، 1375،