وظايف و مسؤوليتهای منتظران
دربارة وظايف و مسؤوليتهاي منتظران، سخنهاي بسياري گفته شده است؛ امّا در حدّ اختصار ميتوان گفت وظايف انسانها در اين دوران به دو دسته تقسيم ميشود:
وظايف عام
اين وظايف، در سخنان معصومان(عليهم السلام) در شمار تکاليف عصر غيبت ياد شده است؛ امّا ويژة اين دوران نيست و لازم است در همة زمانها انجام شود. شايد ذکر آنها در شمار وظايف دوران غيبت براي تأکيد بوده است.
برخي از اين وظايف، بدين قرار است:
شناخت امام هر زمان
از وظايفي که در هر زمان ـ به ويژه در عصر غيبت ـ براي پيروان آموزههاي اسلامي مورد تأکيد و سفارش واقع شده، تحصيل شناخت و معرفت امام آن زمان است.
امام صادق(عليه السلام) خطاب به فضيل فرمود:
اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ؛
امام خود را بشناس كه اگر امام خود را شناختي، دير و زود شدن اين امر، آسيبي به تو نخواهد رساند... .1
بيگمان شناخت امام از شناخت خداوند متعال جدا نيست؛ بلكه يكي از ابعاد آن است؛ چنانكه در دعاي شريف معرفت، به خداوند متعال عرض ميکنيم:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حجّتكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حجّتكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حجّتكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي؛2
خدايا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناساني پيامبرت را نميشناسم. خدايا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناساني، حجّت تو را نميشناسم. خدايا! حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناساني، از دين خود، گمراه ميشوم.
امير مؤمنان علي(عليه السلام) در اينباره فرمود:
...وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَي خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَي عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُم…؛
پيشوايان، مديران الهي بر مردمند و رؤساي بندگان اويند. هيچکس جز کسي که آنها را بشناسد و آنها نيز او را بشناسند وارد بهشت نخواهد شد و جز کسي که آنها را انکار کند و آنها نيز او را انکار کنند، داخل دوزخ نگردد... .3
از روايات معصومان(عليهم السلام) به روشني استفاده ميشود كه همه فضيلتها و ارزشها در بندگي خداي متعال، به داشتن معرفت امام(عليه السلام) و ملتزم شدن به آن، برميگردد؛ به طوري كه اگر كسي اين اكسير گرانقدر را در اختيار داشته باشد، از نگاه آنچه مطلوب خداوند متعال است، هيچ كمبودي ندارد.
اما اين که چگونه ميتوان به اين شناخت رسيد؟ به نظر ميرسد هر حقيقت و واقعيتي ـ خواه وجود عيني خارجي داشته باشد يا از امور عقلي باشدـ از راه شناخت مناسب خود، مانند حس و تجربه و فطرت و عقل و خواب و وحي قابل شناخت ميباشد. بديهي است اين نظر به اين معنا نيست که بگوييم همه اشيا و حقايق، از اين راه شناخته شدهاند؛ بلکه مقصود، اين است که معرفت هر يک از اشيا و حقايق، از يک يا بيشتر از اين راهها امکان دارد؛ براي مثال از راه وحي، هر چيزي که خدا اراده شناساندن آن را به وسيله وحي اراده فرموده باشد، شناخته ميشود.
امروزه با توجه به انبوه روايات معتبر، راه شناخت امام زمان(عليه السلام) باز است.
امام علي بن موسي الرضا(عليه السلام)، فرمود:
«...امام، امانتدار الهي ميان خلقش، و حجّت او بر بندگانش، و خليفة او در سرزمين هايش، و دعوتکننده به سوي خدا و دفاعکننده از حقوق واجب او بر بندگان است. امام، پاک شده از گناه و برکنار گشته از عيبها است که همه علم، به او اختصاص دارد و به حلم شناخته ميشود. امام، نظام دهنده به دين و باعث سربلندي مسلمانان و خشم منافقان و از ميان رفتنِ کافران است. امام، يگانه روزگار خويش است. هيچکس در مقام، به منزلت او نزديک نميشود و هيچ عالمي با او برابري نميکند و براي او جايگزين پيدا نميشود و شبيه و مانند ندارد. همه فضيلتها، مخصوص او است، بدون آنکه آنها را طلب کرده باشد؛ بلکه اين، امتيازي است از طرف فضلکننده بسيار بخشنده، براي امام... .4
از گفتار بالا و ادامه روايت به دست ميآيد:
1. ارزش امامت، بيشتر و شأن آن، والاتر و جايگاهش بلندتر و درون آن، ژرفتر از آن است كه انديشة انسانها – آنگونه که شايسته است - به آن راه يابد و بشر بتواند با عقل و درك خويش، امام را برگزيند.
2. امامت زمام امور دين، نظام مسلمين، صلاح دنيا و عزّت مؤمنان است. امامت، بنياد بالنده و فرع نمايان اسلام است. تماميّت نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، تقسيم عادلانه سرمايههاي عمومي، اجراي احكام و حدود شرعي، پاسداري از مرزهاي مملكت اسلامي، با امام تحقق ميپذيرد.
3. امام، بسان خورشيدي است كه با نور خود، جهان را روشن ميسازد و كسي را به بلنداي آن دسترسي نيست. امام، آب گوارايي است كه تشنگان هدايت را سيراب ميسازد. امام و دلالتكننده به هدايت و رهاننده از گمراهي است. امام، چونان آتشي بر بلندي است كه هم راه را به راهروان مينماياند و هم به كساني كه از او گرمي بخواهند، گرما ميبخشد و هر كس از او جدا شود، نابود ميگردد.
4. امام، امين خداوند ميان مردم و حجت پروردگار بر بندگان و جانشين او در جهان است. امام، ما را به سوي خداوند فرا ميخواند و از حرمتهاي الهي پاسداري ميكند.
5. امام، از گناهان، پاكيزه، از عيبها پيراسته و از علم و حلم ويژه برخوردار است.
6. امام، يگانة عصر خويش است؛ در دانش و فضيلتهاي انساني نظير و مانند ندارد. او فضيلت و دانش را از كسي نياموخته است؛ بلكه خداوند بخشنده، به او ارزاني كرده است.
به راستي اگر فقط همين چند ويژگي را که اينجا بيان شد، خوب متوجه شويم، قدم بلندي در راه شناخت امام برداشتهايم. آنگاه، در پس شناخت است که نوبت اطاعت و فرمانبرداري فرا ميرسد.5
پايداري در محبت اهل بيت(عليهم السلام)
يکي از وظايف مهم ما در هر عصر و زمان، محبت و دوستي با اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در جايگاه دوستان خداوند است. در دوران غيبت واپسين پيشواي معصوم، به سبب پنهانزيستي امام، ممکن است عواملي انسان را از اين وظيفة مهم دور سازد؛ از اين رو در روايات، سفارش شده است که بر محبت به آن انوار مقدس پايدار باشيم.
فراموش نکنيم اين محبت، دستور پروردگار متعال است. سالها پيش از آن که آن حضرت، زندگي دنيايي خود را آغاز کند، انسانهاي پاک به او ابراز محبت کردهاند. رسول اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، آن اشرف انبيا و واپسين فرستاده الهي، آنگاه كه سخن از واپسين وصي خود به ميان ميآورد، در نهايت احترام، از بزرگترين واژگان محبت يعني«بابي و امي؛ پدر و مادرم فداي او» بهره برده است؛ آنجا كه ميفرمايد:
بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ عَلَيهِ جُيوبُ النُّور...؛ «پدر و مادرم فدايش باد! كه او همنام من و شبيه من و شبيه موسي بن عمران است كه بر او نورهايي احاطه دارد... .6
نيز آنگاه كه نگاه تيزبين علي بن ابيطالب(عليه السلام) اعصار و قرون را در مينوردد، زمان واپسين امام را نظاره ميكند و چنين ميفرمايد:
فَانْظُرُوا أَهْلَ بَيتِ نَبِيكُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فَانْصُرُوهُمْ، فَلَيفَرِّجَنَّ اللَّهُ [الْفِتْنَةَ] بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَيتِ. بِأَبِي ابْنُ خِيرَةِ الْإِمَاءِ؛7
به اهل بيت پيامبرتان بنگريد؛ اگر آنها ساكت شدند و در خانه نشستند، شما نيز سكوت كرده به زمين بچسبيد و اگر از شما ياري طلبيدند، به ياري آنها بشتابيد كه البته خداي متعال، به دست مردي از ما اهل بيت، گشايش ميبخشد. پدرم فداي او باد! كه فرزند بهترين كنيزان است.
خلاّد بن صفّار ميگويد: از امام صادق(عليه السلام) سؤال شد: «آيا قائم به دنيا آمده است؟» حضرت فرمود:
لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيامَ حَياتِي؛8
نه؛ اگر او را درك كنم، روزهاي زندگانيم را خدمتگذار او خواهم بود.
در روايتي شگفتانگيزتر، ششمين آفتاب سپهر ولايت و امامت فرموده است:
...أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ؛9
به درستي كه اگر من آن روز را درك ميكردم، جانم را براي صاحب اين امر نگه ميداشتم.
با توجه به روايتهاي ياد شده، جاي ترديدي نيست که محبّت اهل بيت(عليهم السلام) - به ويژه آخرين حجت الهي- در دوران غيبت، کاري بس مهم و ارزشمند است.
پرهيزگاري و رعايت تقواي الهي
پرواي الهي، در همه زمانها لازم و واجب است؛ اما در دوران غيبت به دليل شرايط خاص، اهميّت بيشتري دارد؛ چرا که در اين دوران، عوامل فراواني دست به هم داده تا انسانها را به بيراهه کشانده گمراه سازند.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
همانا براي صاحبالامر غيبتي هست؛ پس بنده تقواي الهي پيشه كند و به دين او چنگ زند.10
آن حضرت همچنين فرمود:
هر کس شاد ميشود از آن که از ياران قائم باشد، پس ميبايست پرهيزکار بوده، نيکوييهاي اخلاقي را عمل كند؛ در حالي که منتظر است؛ پس اگر از دنيا برود و پس از آن، قائم قيام كند، پاداشي مانند آن کس که قائم را درک نمايد، خواهد داشت؛ پس کوشش کنيد و منتظر باشيد. گوارايتان باداي گروه مورد رحمت الهي واقع شده!11
پيروي از دستورهاي امامان(عليهم السلام)
از آنجا که تمام امامان(عليهم السلام) نور واحدي هستند، دستورها و فرمودههاي ايشان نيز يک هدف را دنبال ميکند؛ بنابراين، پيروي از هر کدام، پيروي از همة آنها است. در زماني که يکي از آنها در دسترس نيست، دستورهاي ديگران چراغ راه هدايت است.
امام صادق(عليه السلام) در پاسخ كسي كه گفت: «شنيدهايم صاحب الامر غايب خواهد شد؛ پس چه كنيم؟» فرمود:
چنگ بزنيد به آنچه [از پيشوايان قبل] در دستتان است، تا اين كه امر بر شما آشكار شود.12
يونس بن عبدالرحمان گويد بر موسي بن جعفر(عليه السلام) وارد شدم و گفتم: «اي فرزند رسول خدا! آيا شما قائم هستيد» فرمود:
من قائم به حق هستم؛ ولي قائمي که زمين را از دشمنان خدا پاک سازد و آن را از عدل و داد سرشار سازد همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد، او پنجمين از فرزندان من است. او را غيبتي طولاني است، زيرا بر نفس خود ميهراسد و گروههايي در آن غيبت، مرتد شده و گروههايي ديگر در آن ثابتقدم خواهند بود.
آن حضرت سپس فرمود:
خوشا بر احوال شيعيان ما! که در غيبت قائم ما به رشتة ما چنگ زنند و بر دوستي ما و بيزاري از دشمنان ما ثابت قدم هستند؛ آنها از ما و ما از آنهاييم. آنها ما را به امامت و ما نيز آنان را به شيعه بودن پذيرفتهايم، پس خوشا بر احوال آنها! به خدا سوگند! آنان در روز رستاخيز همدرجة ما هستند.13
دستگيري از ضعفا و فقيران
کمک به ضعفا و محرومان در همة زمانها کاري بس ارزشمند است و در دين اسلام به آن سفارش شده است؛ اما به علت غيبت امام، در دوران غيبت ارزش بيشتري دارد.
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
... هر آينه بايد كمك نمايد قوي شما ضعيفتان را و بايد عطوفت نمايد ثروتمندتان بر فقيرتان و خيرخواهي نمايد فرد براي برادر ديني خود... پس اگر شخص در اين حال از دنيا رفت پيش از آنكه قائم ظهور كند، شهيد از دنيا رفته است...».14
البته فقر، گاهي فقر اقتصادي و گاهي فقر فرهنگي و معنوي است.
پي نوشت ها:
1. شيخ کلينی, کافی, ج 1، ص 371، ح 2.
2. همان، ص342.
3. نهج البلاغه، ص 212، خطبه 152.
4. شيخ کليني، كافي، ج 1، ص 201.
5. کاملترين متن امامشناسی, زيارت معتبر و ارزشمندی است که از وجود مقدّس امام هادی (عليه السلام) به ما رسيده و نام آن، زيارت «جامعه کبيره» است؛ يعنی بزرگترين و کاملترين زيارتی که با آن, همة معصومان(عليهم السلام) را با هم زيارت میکنيم. اين زيارت مورد توجّه و علاقه همه بزرگان و عالمان دين است.
6. خزاز قمي، علي بن محمّد، كفاية الاثر، ص156.
7. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج34، ص118و ج41، ص 353 و ج51، ص121.
8. همان، ص245، ح23.
9. همان، ص273، ح50.
10. شيخ کلينی, كافی، ج 1، ص 336؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 51.
11. نعمانی, الغيبة, ص200.
12. شيخ طوسي، كتاب الغيبة، ص 159، ح 5 و 4.
13. شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص361, باب 34, ح5.
14. طبري آملي، محمد بن ابي القاسم، بشارة المصطفی لشيعة المرتضی، ص 113.
وظايف خاص
وظايف خاص، وظايفي است که به نوعي با غيبت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در ارتباط است.
دوستي با دوستان و دشمني با دشمنان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
در روايات فراواني از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) بر محبت و دوستي با اهل بيت(عليهم السلام) و دشمني با دشمنان ايشان تأکيد شده و اين مربوط به همة زمانها است؛ امّا در برخي روايات به صورت ويژه به دوستي با دوستان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و دشمني با دشمنان حضرت مهدي سفارش شده است.
امام باقر(عليه السلام) از رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) روايت كند كه فرمود:
طُوبي لِمَنْ اَدْرَكَ قائِمَ اَهْلِ بَيتي وَهُوَ يأتَمُّ بِهِ في غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيامِهِ وَيَتَوَلّي اَوْلِياءَهُ وَيُعادِي اَعْداءَهُ، ذلِكَ مِنْ رُفَقايي وَ ذَوِي مَوَدَّتي وَاَكْرَمُ اُمَّتي عَلَي يَوْمَالقِيامَةِ؛1
خوشا بر احوال كسي كه قائم اهل بيت مرا درك كرده و در غيبت و پيش از قيامش پيرو او باشد؛ دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد؛ چنين كسي در روز قيامت، از رفقا و دوستان من و گراميترين امت من خواهد بود.
صبر بر سختيهاي دوران غيبت
امروزه کم نيستند افرادي که به دليلهايي، باور به آن امام غايب و ياد آن حضرت را برنميتابند و در اين راه، از هرگونه ايجاد مانع و اذيت و آزار فرو نميگذارند. از آنجا که يکي از آموزههاي مهم ديني صبر بر مشکلات و مصيبتها است، لازم است در اين دوران، بيش از هر زمان ديگر برابر اين مشکلات و مصيبتها شکيبايي داشته باشيم.
عبدالله بن سنان از امام صادق(عليه السلام) روايت کرده که فرمود: رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود:
سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ. قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ. فَقَالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تحملوا [تحملونَ] لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ؛2
پس از سپريشدن دوران شما، مردمي بر سر کار خواهند آمد که هر فرد آنان، پاداش پنجاه تن از شما را داراست». عرض کردند: «اي رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنين در رکاب شما جنگيديم و دربارة ما آياتي از قرآن نازل شد». فرمود: «اگر شما آنچه را آنها تحمل کردند، متحمل شويد، از صبر و شکيبايي آنان برخوردار نخواهيد بود.
امام حسين بن علي(عليهما السلام) فرمود:
اَما اِنَّ الصَّابِرَ فِي غَيبَتِهِ عَلَي الاَذي وَالتَّكْذِيبِ بِمَنزِلَةِ المُجاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَي رَسُولِ اللَّهِ(صلي الله عليه و آله وسلم)؛3
... اما صبركننده بر اذيت و تكذيب در غيبت او، بسان مجاهدي است كه با شمشير در ركاب پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) با دشمنان مبارزه كند.
دعا براي فرج حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
دعا و نيايش، در فرهنگ اسلامي جايگاه والايي دارد. يکي از مصاديق دعا ميتواند رفع گرفتاريهاي همه انسانها باشد. در نگاه شيعه، اين مهم تحقق نمييابد، مگر آن زماني که واپسين ذخيره الهي از پس پرده غيبت بيرون آمده جهان را به نور خود روشن سازد، از اين رو است که در برخي روايات سفارش شده است براي فرج و گشايش دست به دعا برداريم.
... آري کسي که در انتظار آمدن مولاي خود به سر ميبرد، از خداوند تعجيل امر فرج او را درخواست خواهد کرد؛ بويژه آن که بداند با فرج و ظهور او زمينه هدايت، رشد و کمال جامعه بشري به طور کامل فراهم ميشود. در روايت است که خود آن حضرت، در بخشي از توقيع شريف فرمود:
وَاَكثِرُوا الدُّعاء بِتَعجيلِ الفَرَجِ؛
وبراي تعجيلفرج بسيار دعا كنيد.4
يكي از پژوهشگران معاصر مينويسد:
البته هر کس ميداند که سفارش امام به درخواست و دعا، فقط مقصود اداي کلمات و لقلقة زبان نيست؛ گرچه خواندن دعا هم ثواب مخصوصي دارد؛ بلکه منظور، توجة قلبي دائم به معنا و مفهوم اين دعا و توجه به اين است که در دورة غيبت، امر دين و دينداري و اعتقاد صحيح به غيبت و امامت، کار دشواري است که فقط از آدم اهل يقين و با استقامت ساخته است.
يگانه کسي که از درياي معرفت پروردگار چشيده باشد و به قلزم شناخت پيامبر و ائمه و امام غايب(عليهم السلام) دستي رسانده و از کجراههاي گمراهي و سرگرداني پرهيز کرده باشد، سختيهاي دورة غيبت را به آساني تحمل خواهد کرد و ناباوريها، برايش به يقين مبدل خواهد شد.5
آماده باش دائمي
از مهمترين وظايف دوران غيبت، آمادگي دائمي و راستين است. در اينباره در کتابهاي روايي روايات فراواني وجود دارد.
امام باقر(عليه السلام) ذيل آية شريف اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا فرمود:
اصْبِرُوا عَلَي أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَكُمْ المنتظر؛6
بر انجام واجبات شکيبايي کنيد و برابر دشمنان، يک ديگر را ياري نماييد و براي ياري پيشواي منتظَر، همواره آمادگي خود را حفظ کنيد.
بر خلاف تصور برخي که «رابطوا» را بر ايجاد ارتباط و ملاقات با حضرت معنا کردهاند، اين واژه به معناي آمادگي براي مبارزه است.7
از سخنان معصومان(عليهم السلام) به دست ميآيد، مرابطه بر دو گونه است:
گونه اوّل: آن است که گروهي از مسلمانان در مرزهاي کشورهاي اسلامي براي دفع دشمنان آماده باشند.
گونه دوم: آن است که مؤمنان در هر حال، منتظر فرج معصومان(عليهم السلام) باشند، و در تسليم و اطاعت امر آنها و صبر بر طول زمان ظهور و فرج و در آنچه در حال استتار آنها و امر آنها است، ثابت قدم باشند، و در اين حال، در حد امکان آماده باشند؛ عزم بر ياري ايشان در هنگام ظهور داشته باشند و از نظر ظاهري و جسمي هم در امر آنها ثابت قدم باشند.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
هر يک از شما براي ظهور قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ابزار جنگي فراهم کنيد؛ اگر چه يک تير باشد. اميد است همين که كسي اين نيّت را داشته باشد، حقّ تعالي او را از اصحاب و ياوران او قرار دهد.8
بزرگداشت نام و ياد آن حضرت
يکي از مسؤوليتهاي شيعه دربارة حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در اين دوران بزرگداشت نام و ياد آن حضرت است. اين بزرگداشت، جلوههاي فراواني دارد. از تشکيل نشستهاي دعا و نيايش گرفته تا اقدامهاي فرهنگي و ترويجي و از تشکيل حلقههاي بحث و گفتوگو گرفته، تا پژوهشهاي بنيادين و سودمند، همه و همه ميتواند در راستاي بلندي بخشيدن به اين نام بزرگ باشد.
يكي از نمادهاي بزرگداشت آن حضرت، احترام هنگام ياد آن حضرت است.9
از آن جا که امروزه ايستادن هنگام شنيدن لقب خاص حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در فرهنگ شيعه به معناي احترام به آن حضرت است اگر برنخاستن، بياحترامي به آن حضرت باشد، به طور قطع جايز نيست.
حفظ پيوند با مقام ولايت
حفظ و تقويت پيوند قلبي با امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و تجديد دائمي عهد و پيمان، يکي ديگر از وظايف مهمي است که هر شيعه منتظر در عصر غيبت بر عهده دارد
امام باقر(عليه السلام) درباره ثابتقدمان بر امر ولايت فرموده است:
زماني بر مردم آيد که امامشان غيبت کند. خوشا بر افرادي که در آن زمان، بر امر ما ثابت بمانند! کمترين ثوابي که براي آنها خواهد بود، اين است که باري تعالي به آنها ندا کرده و فرمايد:اي بندگان واي کنيزان من! به نهان من ايمان آورديد و غيب مرا تصديق کرديد؛ پس به ثواب نيکوي خود، شما را مژده ميدهم. شما بندگان و کنيزان حقيقي من هستيد. از شما ميپذيرم و از شما در ميگذرم و براي شما ميبخشم و به واسطة شما باران بر بندگانم ميبارم و بلا را از آنها بگردانم. و اگر شما نبوديد؛ بر آنها عذاب ميفرستادم.... 10
شکي نيست امامان معصوم(عليهم السلام) سخني از نزد خود نميگويند و آنچه در اين سخن بدان اشاره فرمودهاند بر گرفته از علومي است که از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و آن حضرت نيز از وحي الهي دريافت کرده است؛ بنابراين جاي هيچ ترديدي باقي نخواهد ماند.
بنابراين يکي از کارهايي که اين پيوند را ناگسستني ميکند تجديد عهد هر روزه با آن يار سفر کرده است. در اينباره سفارش شده در پگاه هر روز، زانوي ادب در مقابل ساحت آن امام همام بر زمين نهاده به دستور امام صادق(عليه السلام) اين عهدنامه را نجوا نمايد که اگر چهل صبح چنين کند، اميد است از ياران آن حضرت باشد؛ دعايي که اينگونه آغاز ميشود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ(عجل الله تعالي فرجه الشريف) أَيْنَمَا كَانَ وَ حَيْثُمَا كَانَ مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عَنِّي وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ عَنْ وُلْدِي وَ إِخْوَانِي التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ... ؛11
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق, كمالالدين و تمام النعمة، ج 1، ص 286، ح 2.
2. شيخ طوسی, کتاب الغيبة, ص456؛ الخرائج و الجرائح, ج3, ص1149.
3. شيخ صدوق, كمالالدين و تمام النعمة، ج 1، ص 317، ح 3؛ عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج 1، ص 68، ح 36.
4. همان, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4.
5. سعادت پرور، علی, ظهور نور, ص103.
6. نعمانی, الغيبة, ص199.
7. ر.ک: لسان العرب, ج7, ص303؛ مجمع البحرين, ج4, ص248.
8. نعمانی, الغيبة, ص320, ح10.
9. لازم يادآوری است برخی دليل اين کار را رواياتی میدانند که در اينباره وارد شده است، امّا اين روايات با وجود آنكه در برخی کتابهای معاصر نقل شده است(صافی گلپايگانی، لطف الله, منتخب الاثر، ص 640، ح 4)، در منابع اوليّه و معتبر نقل نشده است. برخی نيز رواياتی است که بررسیها نشان میدهد تغييراتی در آنها پديد آمده است. (همان، ح3)؛ در حالی که در منابع نخستين، به گونهای متفاوت ذکر شده است.(شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة, ج2, ص276, ح6؛ خزاز قمی، علی بن محمّد, کفاية الاثر, ص276؛ شيخ صدوق, عيون اخبار الرضا (عليه السلام) , ج2, ص266؛ طبرسی, اعلام الوری, ص331؛ اربلی, کشف الغمة, ج2, ص328؛ نيلی، علی بن عبدالکريم, منتخب الانوار المضيئة, ص39؛ علامه مجلسی, بحار الانوار, ج51, ص154).
10. شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة, ج1, ص330, باب 31, ح15.
11. كفعمي، ابراهيم بن علي، مصباح کفعمی, ص550؛ و نيز ر.ک: شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان.
درسنامه مهدویت2-ص229تاص76نويسنده:خدامرلد سلیمیان