اصالت اعتقاد به حضرت مهدی (عج) نزد علماي اهل سنت
خداوند متعال مي فرمايد: (وَلَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْبَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَْرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ/(الانبياء(105)
" در « زبور » بعد از ذکر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايسته ام وارث (حکومت) زمين خواهند شد» "
مقصود از اين آيه چيست؟ منظور از اينکه زمين را بندگان صالح خدا ارث مي برند، چيست؟ و اين آيه چه زمان تحقق خواهد يافت؟ چه زمان بندگان صالح خدا زمين را به ارث خواهند برد؟ و آيا چنين چيزي محقق خواهد شد؟ حاشا که سخن خدا دروغ باشد، ممکن نيست خدا قضيه اي را بيان نمايد و محقق نگردد.
پس محققاً زماني خواهد آمد که تمام کره زمين با توجه به نصّ صريح قرآن از آن عباد صالح خداوند شود. امّا چه زماني اين وعده الهي محقق خواهد شد؟ هر زمان که باشد، آنچه که روشن است تحقق اين وعده بدست سيد و مولاي ما امام مهدي (عجل) است.
بايد متذکر شد که اعتقاد به امام مهدي(عج) تنها يک انديشه شيعي نيست، (آنگونه که برخي تصور مي کنند)، بلکه مسأله اي است که همه اديان به آن ايمان دارند، برادران اهل سنت ما نيز به اين انديشه ايمان داشته و کتب متعددي به رشته تحرير در آورده اند که محتوي اخبار مربوط به امام زمان عجل الله تعالي فرجه مي باشد.
اين افکار زاييده خيال عدّه اي نيست تا جايي که بعضي مي گويند و ما را متهم به خيال پردازي مي نمايند، زيرا اين اعتقاد با روايتي از رسول گرامي اسلام رسيده که خداوند در موردش فرموده : لاينطق عن الهوي إن هو إلاّ وحي يوحي، رسول الله (ص) فرموده اند: مهدي با آمدنش زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد.
آنچه برادران اهل سنت ما در مورد امام منتظر عجل الله فرجه نوشته اند شامل کتابهاي بسياري مي شود که در ذيل به عناوين برخي از اين کتابها اشاره مي کنيم:
1-ابو نعيم اصفهاني(از بزرگان علماي اهل سنت)، سه کتاب به نام هاي مناقب المهدي، صفات مهدي و کتاب چهل حديث را در مورد امام مهدي(عج) نوشته است.
2-جلال الدين سيوطي (صاحب تأليفات متعدد و تفسير معروف) دو کتاب به نام هاي العرف الوردي في اخبار المهدي و علامات مهدي نوشته است.
3-حماد بن يعقوب الرواجني، اخبار مهدي.
4-ابن حجر عسقلاني، القول المختصر في علامات المهدي المنتظر
5-محمد بن يوسف الكنجي الشافعي، البيان فيأخبار صاحب الزمان
6-ملا علي المتقي الهندي، صاحب كتاب كنز العمال، که اين کتاب يکي از مهمترين کتب در بحث مورد نظر است، و نيز البرهان في علامات مهدي آخر الزمان
7-علي بن سلطان الهروي الحنفي، المشرب الوردي في أخبار المهدي
8-برادران اهل سنت ما در جواب ابن خلدون که اعتقاد به امام مهدي را انکار نموده، کتابهاي زيادي نوشته اند، مثلاً أحمد بن محمد بن صديق المغربي كتاب «إبرازالوهم المكنون من كلام ابن خلدون» را نوشته که نام ديگر اين کتاب «المرشد المبدي لفساد طعن ابنخلدون في أحاديث المهدي» مي باشد.
9-شهاب الدين الحلاوني الشافعي منظومه اي مشتمل بر پنجاه و پنج بيت حول اوصاف امام مهدي با استفاده از احاديث نبوي شريف به رشته نظم در آورده که آن را "القطر الشهدي في أوصاف المهدي" ناميده است.
10-محمد البلبيسشافعي محدث معروف، در شرح منظومه شهاب الدين الحلاوي کتابي با عنوان "العطرالوردي بشرح القطر الشهدي" نوشته است.
11-شمس الدين سفاريني نابلسي،كتاب لوائح الأنوار البهية وسواطع الأسرار الأخرية، را در شرح أرجوزه اي در موضوع اماممهدي با نام الدرة المضية في عقيدة الفرقة المرضية لشمس الدين السفاريني، نوشته است.
12-شيخ بهائي قصيده اي معروف با نام وسيلةالفوز والأمان في مدح صاحب الزمان دارد که أحمد بن علي حنفي يکي از أحد علمايبرادران اهل سنت در شرح آن کتابي با نام "فتح المنان في شرح قصيدةالشيخ البهائي المعروفة بوسيلة الفوز والأمان في مدح صاحب الزمان" تحرير نموده است.
احاديث نبي اکرم(ص)، نزد اهل سنت، در موضوع امام مهدي عجل الله فرجه:
رسول الله (ص) فرمود: اگر از عمر دنيا تنها يک روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را آنچنان طولاني مي كند تا مردي از اهل بيتم را برانگيزد که همنام من است و او زمين را از قسط و عدل پر خواهد کرد، بعد از اينکه از ظلم و جور پر شده باشد. (1)
هر کدام از کتب حديث يا تفسير يا تاريخ اسلامي شيعه يا سني را باز کنيم احاديث فراواني خواهيم يافت که در موضوع ظهور مهدي و اشارات امام بقيّة الله عجل الله فرجه وارد شده و در آنها دهها حديث پيرامون: چشم، بيني، مو، قد و قامت و حتّي دندانهاي ايشان و ... در اوصاف امام حجت منتظر عجل الله فرجه با دقتي فوق تصور آمده است. (2) و آنچه که از حوادث آخر الزمان روي خواهد داد و اينکه چگونه حکم ايشان به عدل و داد جاري خواهد شد و چگونه خداي سبحان او را بر خواهد انگيخت و حق و اهل آن را توسط او ياري خواهد داد، مثلاً نبي اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: او پول ها را به طور يکسان تقسيم خواهد کرد. (3) و اينها هرگز خيال نيست، بلکه واقعيت است، چرا که سخن رسول الله صلي الله عليه و آله است، همان پيامبري که براي امتش اخبار آسماني مي آورد و به ما از اخبار آخرت و ملل گذشته خبر داده، براي ما از آينده نيز خبر داده، همان که از قضيه امام حسين (ع)(4) و قضاياي مربوط به امام علي (ع) و غصب حق ايشان با دقّت تمام خبر داده(5) و اينکه وي با سه گروه ناکثين و قاسطين و مارقين مي جنگد(6) و چگونه در محراب نماز به شهادت مي رسد(7) همه اين اخبار با همان دقّتي که روايت شده بود واقع شد، و همين گونه نيز اخباري که وي از امام حجت عجل الله تعالي فرجه خبر داده، روي خواهد داد.
بزرگان علماي اهل سنت که درباره امام مهدي (روحي لتراب مقدمه فداء) نوشته اند:
- قديمي ترين مؤلف سني که به عقيده امام مهدي پرداخته، حفاظ نعيم بن مروزي متوفي سال 2227هـ. است که کتاب "الفتن و الملاحم" را نوشته و او از شيوخ بخاري و ديگر کتب صحاح است.
- سخني از امام ابي الحسن علي بن اسماعيل اشعري. متوفي سال 324هـ. در کتابش با عنوان مقالات الاسلاميين نقل شده است و اين اشعري مذهب سني که هيچ ارتباطي با مذهب شيعه دوازده امامي ندارد، (خصوصاً در آن زمان که ممکن نيست تصور کنيم اين فرد براي کسب قدرت يا پول به نفع شيعه، سخني چاپلوسانه و تملق آميز به زبان آورده باشد)، او در کتابش که فرهنگنامه اي کوچک و کم حجم است ، از ملل و نحل سخن مي گويد، در مورد طايفه شيعه مي گويد: "همانا علي بن محمد بن علي بن موسي بر امامت فرزندش حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي تصريح نموده است، او در سامرا زندگي مي کرد و حسن بن علي بر امامت فرزندش محمد بن الحسن بن علي که نزد ايشان غائب منتظر است ادّعا مي کنند روزي ظهور مي کند و زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود بعد از اينکه از ظلم و جور پر شده باشد.
- سخن نسب شناس مشهور (ابو نصر سهل بن عبد الله بن داود بن سلمان بن ابان بن عبد الله بخاري) از علماي اعلام قرن چهارم هجري در کتابش با نام "سرّ السلسلة العلويّة" مي گويد: اماميه به اين خاطر نام پسر امام علي النقي الهادي را جعفر کذاب گذاشته اند که او ادّعا کرد ميراث برادرش حسن (امامت امام حسن عسکري) از آن اوست، نه از قائم حجت (عجل).
- سخن امام الذهبي، امام شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان اذهبي در "سير اعلام النبلاء و تاريخ الاسلام" و نيز در "العبر في خبر من غبر الامام الذهبي" در جلد اول اين کتاب، مؤلف وقائع تاريخي260 سال از آغاز سيره نبوي تا سال 772 و وفيات الاعيان و مراتب آنان را بر حسب ترتيب تاريخي بيان مي کند. و در ضمن آن مي آورد: حسن بن علي الجواد بن محمد بن علي بن علي الرضا بن موسي بن الکاظم بن جعفر الصادق العلوي الحسيني، يکي از ائمه دوازده گانه است که رافضه معتقد به عصمت آنان هستند و او پدر منتظر محمد صاحب سرداب است.
- الذهبي در کتاب خود تاريخ اسلام مي گويد: حسن بن علي بن محمد بن علي الرضا بن موسي بن جعفر الصادق ابو محمد الهاشمي الحسيني يکي از ائمه شيعه که معتقد به عصمت آنان مي باشند. و به او حسن عسکري گفته مي شود زيرا در سامرّاء ساکن بود، و به آنجا عسکر گفته مي شد، و او پدر منتظر رافضه است و مادرش کنيزي بود و امّا پسرش محمد بن الحسن است که رافضه ادّعا مي کنند قائم خلف الحجة است، او در سال پنجاه و هشت يا پنجاه و شش هجري متولد شد و بعد از پدرش دو سال زندگي کرد و سپس ناپديد شد و ادّعا مي کنند که او از چهارصد و پنجاه سال پيش در سرداب باقي است و او صاحب الزمان است و زنده است و علم اولين و آخرين را مي داند و هرگز کسي او را نديده است، ر.ک سير اعلام النبلاء ج12- ص389-391.
- شمس الدين بن خلّکان در "تاريخ ابن خلّکان" و "وفيات الاعيان" مي گويد: ابوالقاسم محمد بن الحسن العسکري بن علي الهادي بن محمد الجواد دوازدهمين امام شيعه دوازده امامي معروف به حجت مي باشد و اوست که شيعه معتقدند منتظر و قائم و مهدي و ... مي باشد ولادت او در روز جمعه نيمه شعبان سال دويست و پنجاه و پنج اتفاق افتاد، و آنگاه که پدرش وفات يافت، پنج سال داشت و نام مادرش «نرجس» بود.
- شيخ عبد الله الشبراوي در کتاب "الاتحاف بحبّ الاشراف"به نقل از کتاب «المهدي الموعود المنتظر» از نجم الدين العسکري مي گويد: يازدهمين امام الحسن الخالص به لقب العسکري است که در ربيع الاول سال 232هـ در مدينه(8) متولد شد و در روز جمعه ربيع الاول سال 260 هـ. در بيست و هشت سالگي وفات يافت، همين شرف براي او کافيست که امام مهدي منتظر فرزند اوست.
- امام محمد، "الحجة" پسر امام حسن الخالص در شب نيمه شعبان سال 255هـ. پنج سال قبل از وفات پدرش در سامراء متولد شد، پدرش او را به هنگام تولد مخفي کرد، و اين به خاطر شرايط سخت حاکم و ترس از خلفاي عباسي بود که در آن زمان هاشميان را تعقيب و زنداني مي کردند يا به قتل مي رساندند، چون آنان کساني را که سلطنت ظالمان را نابود مي کنند را به قتل مي رساندند، و او امام مهدي (عج) است، آنطور که او را از خلال احاديثي که از رسول اکرم صلّي الله عليه و آله به آنان رسيده معرفي کرده اند.
-شيخ عبد الوهاب شعراني در کتاب اليولقيت و الجواهر ص145. سال 1307 هـ. مي گويد: مهدي عليه السلام از اولاد امام حسن عسکري عليه السلام است و تولد او در شب نيمه شعبان سال دويست و پنجاه و پنج بود و او باقي خواهد بود تا آنکه با مسيح ابن مريم عليه السلام جمع شوند...
- -شيخ سلمان حنفي در ينابيع المودّة به نقل از ابن عبّاس مي گويد: شخصي يهودي به نام نعثل نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: اي محمد، از تو درباره چند چيز سؤال مي کنم که از مدّتها پيش دلم را به اضطراب وا داشته است، بگو جانشين تو کيست؟ زيرا هيچ پيامبري نبوده مگر اينکه وصي و جانشيني داشته است و پيامبر ما موسي بن عمران يوشع بن نون را وصي خود قرار داد. پيامبر (ص) فرمود: جانشين من علي بن ابيطالب است و بعد از او، دو نوه ام حسن و حسين و بعد از آنها نه امام از صلب حسين به دنبال هم مي آيند.
آن مرد گفت:اي محمد، نامهاي آنها را به من بگو!
پيامبر (ص) فرمود: بعد از حسين، پسرش علي، و بعد پسرش محمد، و بعد پسرش جعفر، و بعد پسرش موسي، و بعد پسرش علي، و بعد پسرش محمد، و بعد پسرش علي، و بعد پسرش حسن، و بعد پسرش حجت، محمد المهدي، و اينها دوازده تن هستند... تا آخر حديث.
- مسعودي در کتاب مروج الذهب مي گويد: در سال دويست و شصت ابو محمد حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي ابن ابيطالب رضي الله عنهم در زمان خلافت معتمد در سن بيست و نه سالگي درگذشت و او پدر مهدي منتظر (عجل) است.
- ابن القيّم الجوزي در کتاب "المنار المنيف في الصحيح و الضعيف. ج1/ص289 . بعد از ذکر شماري از احاديث در مورد مهدي منتظر (عجل) مي گويد: مردي از اهل بيت نبي صلي الله عليه و آله و از فرزندان حسن بن علي در آخر الزمان خارج مي شود و در آن زمان که زمين از ظلم و جور پر شده باشد، او آن را از عدل و داد پر مي کند و اکثر احاديث بر همين مطلب دلالت دارند...الخ. علاّمه محقق شيخ لطف الله صافي اسامي 65 تن از علماي اهل سنت را که به ولادت مهدي تصريح نموده اند، را ذکر کرده است.(9)
- ابي الفداء در کتاب "المختصر في اخبار البشر" مي گويد: جاسوسان متوکل خبر دادند که نزد علي الهادي که يکي از امامان دوازده گانه اماميه و پسر محمد الجواد است، کتاب و سلاح موجود است، متوکل گروهي از ترکان را به سوي او فرستاد و آنان شبانه و به ناگاه بر او هجوم آوردند و او را در خانه اي دربسته يافتند در حالي که بر او روپوشي از جنس مو بود و رو به قبله نشسته آيات قرآن را در وعد و وعيد قيامت تلاوت مي کرد و فرشي جز رمل و سنگ زمين نداشت. او را نزد متوکل بردند. متوکل در حال نوشيدن جام شراب بود، وقتي او را ديد در چشمش بس بزرگ آمد، پس او را در کنارش نشاند و جام را به او داد: او گفت: اي امير المؤمنين، گوشت و خونم هرگز آلوده به شراب نشده، متوکل او را عفو کرد و گفت: شعري براي ما بخوان. فرمود: شعر کمي از من روايت شده، متوکل گفت: بايد بخواني پس چنين سرود: "بر بالاي کوهها خانه ساختند و مرداني زمخت از آنان نگهباني کردند، امّا اين قله ها آنان را بي نياز نساخت و بعد از آنکه در عزّت قلعه هايشان بودند در حفره هايي پنهان شدند، و چه بد جايگاههايي برگزيدند، بعد از آنکه در قبر قرار داده شوند بر آنان فرياد مي زنند، آن خانواده و تاجها و لباسهاي نيکو کجا رفت؟ قبرشان را بشکاف و ببين که کرمها بر آن چهره ها مي لولند؛ چرا که آنان مدّت زماني طولاني خوردند و نوشيدند و حال خورده مي شوند" آنگاه متوکل گريست و دستور داد بساط شراب را بردارند و او را با احترام به منزلش بازگردانند. او پدر حسن عسکري بن علي الزکي بن محمد الجواد بن علي بن موسي الرضا بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن حسين بن علي بن ابيطالب (رضي الله عنهم) و يازدهمين امام از امامان دوازده گانه است. او پدر محمد المنتظر صاحب سرداب است که دوازدهمين امام از امامان دوازده گانه به اعتقاد شيعيان است و آنها مي گويند: او در خانه پدرش در سامراء وارد سرداب شد، در حالي که مادرش منتظر او بود و ديگر به سوي مادرش بازنگشت و در آن زمان نه سال داشت و آن سال دويست و شصت و پنج بود.
اعتقاد به امام بقيّة الله (عج)، در طول روزگاران متوالي پيوسته از عقايد ثابت و مورد توافق علماي سنت و ديگر مذاهب بوده و اگر رأي نادري هم پيدا شده که به انکار يا شک در آن برخاسته، علماء و محققان در مقابل آن ايستاده اند زيرا آن را انکار يکي از عقايد ثابت اسلام دانسته اند که با احاديث متواتر از شخص پيامبر (ص) ثابت گشته است.
بهترين مثال در اين مورد بحث ابن صديق مغربي در ردّ سخن ابن خلدون در کتاب "الوهم المکنون من کلام ابن خلدون" در بيش از صد و پنجاه صفحه است که در اين کتاب قسمت عمده اي از آراي ائمه حديث را در صحّت احاديث مهدي منتظر و تواتر آن ذکر کرده است، سپس مباحث ابن خلدون را يکي يکي با استناد بر بيست و هشت حديث معتبري که ذکر مي کند، مردود مي سازد و احاديث مهدي عليه السلام را با صد حديث ديگر تکميل مي نمايد، هر چند که ابن خلدون اعتقاد به امام مهدي منتظر را به طور جزم نفي ننموده ولي آن را بعيد مي شمارد و تنها با چند حديث، مورد مناقشه قرار مي دهد، علما او را از موارد نادر در تکذيب اين عقيده اسلامي مي دانند، عقيده اي که با ذکر آن در احايث فراوان به حدّ تواتر رسيده و صحّت آن ثابت شده است. به همين سبب از او انتقاد کرده اند که او يک مورّخ است و نه اهل تخصص در حديث، و نمي تواند در اين مورد جرح يا تعديل يا اجتهاد روا نمايد.
نمونه دوم: کتاب "مهدي ينتظر بعد الرسول خير البشر. و مؤلفش شيخ عبد الله قرشي رئيس محاکم شرعي قطر است که در پي جنبش مسجد الحرام چاپ شد و رهبر اين جنبش محمد عبد الله قرشي ادّعا کرد كه او مهدي منتظر است. بدنبال چاپ اين کتاب علماي حجاز در مقابل عبد الله قرشي ايستادند و ادّعاي او را ردّ کردند، از جمله عالم و محدّث شيخ عبد المحسن العباد مدرس دانشگاه اسلامي مدينه منوّره که در ضمن بحث جامعي در بيش از پنجاه صفحه به نام "الردّ علي من کذب بالاحاديث الواردة في المهديّ (عجل)" به او جواب داده است.
پی نوشت:
(1) سنن أبي داوود: 2 / 309 حديث 4282، سنن ترمذي: 3 / 343 حديث 2331 _ 2332،الدر المنثور سيوطي: 6 / 58، كنز العمال: 14 / 264 حديث38661..(2) سنن أبي داوود: 2 / 310 حديث 4285، المستدرك على الصحيحين حاكم نيشابوري: 4 / 557،البيان شافعي: 515 باب 19، الفتن ابن حمّاد: 101، و غير ذلك .
(3) المستدرك على الصحيحين: 4 / 558، مسند أحمد: 3 / 37، مجمع الزوائد هيثمي: 7 / 313.
(4) البداية والنهاية ابن كثير: 8 / 217، الإصابة ابن حجر: 1 / 371، تاريخدمشق: 14 / 223
(5) شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد: 20 / 326، تأريخ بخاري: 2 / 174، تذكرةالحفاظ ذهبي: 3 / 995.
(6) المستدرك على الصحيحين حاكم نيشابوري: 3 / 139.
(7) مجمع الزوائد هيثمي: 9 / 136، كنز العمال متقي هندي: 13 / 192 حديث 36571 .
(8) تاريخ صحيحنزد ما ربيع الثاني است .
(9) منتخب الأثرفي الإمام المهدي الثاني عشر، علامه شيخلطف الله صافي : 327، چاپ دوم ، سال 1403هجرية / 1983ميلادي،چاپ مؤسسه الوفاء ،بيروت/ لبنان .
سلام شيعه نویسنده: مجاهد منعثر الخفاجي