شروح دعای سلامتی امام زمان (ع)
شرح مختصر دعای سلامتی امام زمان(عج)
بهطور کلی؛ فقرههای این دعا، بیانگر ایمان و اخلاص شیعه منتظر نسبت به امام غایبش بوده و نشان از سوز هجران او نسبت به محبوبش دارد.
در این بخش به ترجمه و توضیح این دعای شریف؛ بر طبق نسخهای که خواندن آن معروف است، میپردازیم:
1. «اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّک َ الْحُجَّةِ بن الحَسَن ـ صَلَواتُک علیه و علی آبائه ـ فی هذه السّاعَةِ و فی کُلّ ساعَة».
«حجّت»، در ادبیّات دینی از جمله در قرآن کریم[11] به معنای خاصّی آمده که عبارت است از هر چیز که خداوند متعال، به وسیله آن، بر بندگان خویش احتجاج کرده و عقاب و ثواب خود را با آن تحکیم بخشد.[12]
«الحجّة بن الحسن» در دعا اشاره به این حقیقت دارد که حضرت مهدی(عج)، فرزند امام حسن عسکری(ع) خاتم الحجج و یا آخرین حجّت معصوم الهی بر بندگان است.
بنابراین، ترجمه این فراز از دعا چنین میباشد: «خدایا! برای دوستت حجّة بن الحسن ـ که درودت بر او و پدرانش باد ـ در این ساعت و در تمام ساعات چنین باش...».
2. «وَلِیّاً»:
ولیّ در کلام عرب، به معنای سرپرست و متولّی است. گاهی هم ولیّ به معنای دوست و در مقابل دشمن قرار میگیرد. در برخی موارد ولیّ به معنای یاری کننده هم آمده است[13] و یکی از اسمای الهی نیز «ولیّ المؤمنین» میباشد. [14]
به هر حال، قدر مشترک معنای ولی در اینجا یاری و سرپرستی و کفایت امور است؛ پس مراد از این فراز چنین است:
«خدایا! یار و یاور و سرپرست آنحضرت باش».
3. «وَ حَافِظاً»:
معنای حفظ و محافظت، کاملاً روشن است؛ یعنی: پروردگارا! نگهدارنده آنحضرت، [از بلایا و آفات زمینی و آسمانی] باش.
4. «وَ قَائِداً»:
یعنی؛ پیشوا، رهبر و راهنما.[15] این جا مراد، آن است که: پروردگارا! تو خود، راهنما و راهبرش باش.
5. «وَ نَاصِراً»:
از مادّه نصر، به معنای نصرت و یاری است.[16] در برخی مصادر، عبارت «وَ عَوْناً» آمده، که به همین معنا است.[17] و معنای هردو آن است که: خدایا! یاری کننده آنحضرت باش.
6. «وَ دَلِیلاً و عَیْناً»:
دلیل در اینجا؛ به معنای راهنما و هدایت کننده است[18] و به هدایت خدای متعال اشاره دارد که به طور عام سایه بر سر همه مخلوقات افکنده و به طور خاصّ، متوجّه بندگان عزیز و ویژه است.
معنای تامّ و کامل هدایت مذکور، در عبارت «و عیناً» متبلور شده است؛ یعنی: «خدایا! راهنما و چشم آنحضرت باش».
7. «حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً»:
منتظر امام زمان(عج)، در این عبارت، ظهور آنحضرت را طلب میکند.
کلمه «طوع» در این عبارت، ممکن است از «مطاوعه» به معنای انقیاد و فرمانبری باشد[19] که در این صورت به این عقیده اشاره دارد که آنحضرت، برای اطاعت امر الهی ظهور کرده و خواست خدا را اجرا خواهد کرد؛ بنابراین، معنا این چنین میشود: «خدایا! آنحضرت را در زمین خودت ساکن کن، در حالی که از تو اطاعت کرده و دستورات تو را اجرا میکند».
احتمال دارد که «طوع»، به معنای اختیار و خواست قلبی[20] باشد در این صورت نیز دو معنا محتمل است:
الف. «پروردگارا! حضرتش را روی زمینت ساکن کن؛ در حالی که از صمیم قلب، تسلیم خواست و مشیّت تو است».
ب. «او را ساکن زمین کن؛ در حالیکه اقتضای مشیّت و خواست تو همان است».
در نهایت، ممکن است طوع، همخانواده با تطوّع، به معنای تبرّع و احسان[21] باشد. در این صورت معنا چنین میشود: «خدایا! آنحضرت را از روی فضل و کرمت و به سبب تمام کردن احسان در حقّ بندگانت، روی زمین ساکن کن».
8. «وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً»:
این عبارت، آرزوی طولانی شدن حکومت آن موعود جهانی است؛ یعنی: خدایا! او را به صورت طولانی، در روی زمین بهرهمند ساز.
همچنین میتوان گفت که این عبارت به جهانی بودن حکومت حضرت مهدی(عج)، اشاره دارد.[22]
[1]. نساء، 165؛ انعام، 149.
[2]. ر.ک: جمیل حمود، محمد، الفوائد البهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج 1، ص 277 – 279، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ دوم، 1421ق.
[3]. ر.ک: «معنای ولایت»، سؤال 153؛ «ولایت در قرآن و اهل سنت»، سؤال 8435.
[4]. آل عمران، 68.
[5]. لغت نامه دهخدا، واژه «قائد».
[6]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 744، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 210، بیروت، دار صادر، چاپ سوم.
[7]. ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 2، ص 253 – 254 و ج 7، ص 108، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[8]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، ص 397، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[9]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح(تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج 3، ص 1255 – 1256، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
[10]. لغت نامه دهخدا، واژه «طوع».
[11]. ر.ک: ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 3، ص 66، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول؛ الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج 3، ص 1255.
[12]. ر.ک: »لزوم تشکیل حکومت واحد جهانی»، سؤال ۲۷۰۱۲.
[5]. لغت نامه دهخدا، واژه «قائد».
[6]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 744، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 210، بیروت، دار صادر، چاپ سوم.
[7]. ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 2، ص 253 – 254 و ج 7، ص 108، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[8]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، ص 397، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[9]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح(تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج 3، ص 1255 – 1256، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
[10]. لغت نامه دهخدا، واژه «طوع».
[11]. ر.ک: ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 3، ص 66، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول؛ الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج 3، ص 1255.
[12]. ر.ک: »لزوم تشکیل حکومت واحد جهانی»، سؤال ۲۷۰۱۲.