فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف الف

فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف الف

ایرانیان
جمع «زُبُر» به معنای نوشته و مکتوب است. هر کتابی زبور است، اما بیشتر، کتاب پیغمبر داود (ع) بدین نام خوانده می شود و این کتاب، در شب هیجدهم ماه رمضان نازل شده است.در قرآن آمده است: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر، ان الارض یرثها عبادی الصالحون» 2 این آیه شریفه به ظهور حضرت مهدی (ع) تفسیر شده است

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ   ر   ز س ش

ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

ایرانیان

از روایات فهمیده می شود که تعداد قابل توجهی از سپاهیان مخصوص و ارتش حضرت مهدی (ع) از ایرانیان هستند و از آنان با تعبیرهای طرفداران سلمان فارسی، اهل ری، اهل مشرق زمین، اهل خراسان، گنج های طالقان، یاران درفش های سیاه، قمی ها، سرخ رویان، اهل فارس و ... یاد شده است. امام باقر (ع) می فرماید: «نیروهایی با پرچم های سیاه که از خراسان قیام کرده اند در کوفه فرود می آیند و هنگامی که حضرت مهدی (ع) در شهر مکه ظهور می کند، با آن حضرت بیعت می کنند.» 1 فرزندان عجم (غیر عرب) می باشند.» 2هر چند عجم به غیر عرب گفته می شود، ولی به طور قطع، ایراناین را نیز در بر می گیرد. براساس روایاتی دیگر، در زمینه سازی عملیاتی که پیش از ظهور و به هنگام قیام حضرت مهدی (ع) صورت می گیرد، ایرانیان نقش اساسی دارند و تعداد فراوانی از جنگ آوران را تشکیل می دهند. در خطبه ای که حضرت علی (ع) درباره یاران مهدی (ع) و ملیت آن ها، ایراد کرده است، نام برخی از شهرهای ایران ذکر شده است. اصبغ بن نباته می گوید: امیر مؤمنان (ع) خطبه ای ایراد کرد و در ضمن آن، حضرت مهدی (ع) و یارانش را که همراه حضرت قیام می کنند بر شمرد و فرمود: «از اهواز یک نفر، از شوشتر یک نفر، از شیراز سه نفر به نام های حفص، یعقوب و علی؛ از اصفهان چهار نفر به نام های موسی، علی، عبدالله و غلفان؛ از بروجرد یک نفر به نام قدیم؛ از نهاوند یک نفر به نام عبدالرزاق؛ از همدان 3سه نفر به نام های جعفر، اسحاق و موسی؛ از قم ده نفر که هم نام اهل بیت رسول خدا (ص) هستند (و در حدیثی دیگر هجده نفر ذکر شده است)؛ از شیروان یک نفر؛ از خراسان یک نفر به نام درید و نیز پنج نفر که هم نام اصحاب کهف هستند؛ از آمل یک نفر، از جرجان یک نفر، از دامغان یک نفر، از سرخس یک نفر، از ساوه یک نفر، از طالقان بیست و چهار نفر، از قزوین دو نفر، از فارس یک نفر، از ابهر یک نفر، از اردبیل یک نفر، از مراغه سه نفر، از خوی یک نفر، از سلماس یک نفر، از آبادان سه نفر، از کازرون یک نفر» سپس فرمود: «پیامبر اکرم (ص) سی صد و سیزده نفر از یاران مهدی (ع) به تعداد یاران بدر را برای من برشمرد و فرمود: خداوند آنان را، در کمتر از یک چشم به هم زدن از مشرق و مغرب زمین، در کنار کعبه گرد می آورد.» 4

منابع

1.فتن ابن حماد، ص 85؛ عقدالدرر، ص 129 (به نقل از چشم اندازی به حکومت مهدی (عج)، طبسی)
2.غیبه نعمانی، ص 315؛ بحارالانوار، ج 52، ص 369
3.احتمال دارد که منظور قبیله همدان از قبایل عرب باشد.
4.ملاحم ابن طاووس، ص 146
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص147

ایام الله

مدخل یک دائرة المعارف محتوای فعلی این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است که متناسب با موضوع این صفحه انتخاب شده. در صورتی که قصد جایگزین نمودن مقاله ای دیگر به جای این مقاله، یا تغییر یا اضافاتی در آن را دارید، بایستی با توجه به شیوه نامه تغییر مقالات دائره المعارف ها این کار را انجام دهید.

ايام اللّه: روزهاى بزرگ تاريخى، هنگام پيدايش‌ رحمت ها يا نقمت هاى ويژه.

ايام جمع يوم، به معناى روز است و براى بزرگداشت حوادثى كه در روزهايى خاص رخ داده، اعم از نعمت ها و بلاها، ظرف ظهور آنها به خدا نسبت داده‌ مى‌شود.[۱] يوم در «ايام‌اللّه» با يوم ربوبى كه با‌ هزار سال برابر‌ است (سوره حج/22،47؛ سوره سجده/32،5) و نيز با روزى كه برابر با پنجاه هزار سال است (سوره معارج/70،4) فرق‌ دارد.

اين واژه تركيبى تنها دوبار در قرآن كریم به صراحت آمده است:

خداوند پس از آن كه يكى از وظايف حضرت موسى عليه السلام را خارج ساختن قوم خود از تاريكى به روشنايى مى‌شناساند به يكى ديگر از مأموريت هاى مهم آن حضرت، يعنى يادآورى روزهاى خدا (ايام اللّه) به قوم خود اشاره كرده است: «...و ذَكِّرهُم بِاَيمِ اللّهِ اِنَّ فى ذلِكَ لاَيت لِكُلِّ صَبّار‌ شَكور».(سوره ابراهيم/14،5)

پروردگار در خطابى به رسول خدا صلى الله عليه و آله به روش برخورد مؤمنان با كافران اشاره كرده و از آنها مى‌خواهد از كسانى كه روزهاى سخت و ناگوار خدا (ايام اللّه) را باور ندارند درگذرند تا خداوند خود سزاى كردار بد ايشان را بدهد: «قُل لِلَّذينَ ءامَنوا يَغفِروا لِلَّذينَ لايَرجونَ اَيّامَ اللّهِ لِيَجزِىَ قَومـًا‌ بِما كانوا‌ يَكسِبون». (سوره جاثيه/45،14)

شايد بتوان گفت آياتى كه به نحوى در مورد عذاب الهى و نابودى پيشينيان است مربوط به موضوع باشد، همان‌ گونه كه برخى از مفسران ايام موجود در آيه 102 سوره يونس/10 را همانند «ايام‌اللّه» در آيه 5 سوره ابراهيم/14 دانسته‌اند.[۲]

در آيه مذكور خداوند با لحنى تهديدآميز به انتظار سرنوشتى همانند طغيانگران پيشين براى گروه بى‌ايمان اشاره مى‌كند: «فَهَل يَنتَظِرونَ اِلاّ مِثلَ اَيّامِ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِهِم...».

تبيين ايام‌اللّه

گرچه برخى، ايام الله را يوم ربوبى دانسته‌اند[۳]؛ ولى مفسران ذيل آيه 5 سوره ابراهيم/14، سه نظريه را مطرح كردند:

مراد از ايام‌اللّه نعمت هاى الهى است؛ يعنى حوادث و وقايع مهمى از نعمت هاى الهى كه براى پيامبران و امت هاى پيشين اتفاق افتاده است؛ مانند: رهايى قوم موسى عليه السلام از آل‌فرعون[۴]، فرستادن منّ (گز‌انگبين) و سَلْوى (بلدرچين) براى آنها و سايه‌افكندن ابر برايشان [۵]، بيرون آمدن قوم حضرت نوح علیه السلام از كشتى و برخوردارى آنان از سلام و بركات و رهايى حضرت ابراهيم علیه السلام از آتش.[۶]

مقصود از ايام‌اللّه نقمت هاى الهى است؛ يعنى حوادث و وقايع مهمى از عذاب هاى الهى كه براى امت هاى پيشين رخ داده است[۷]؛ مانند عذابى كه بر قوم عاد، قوم ثمود[۸]، قوم حضرت نوح علیه السلام [۹] و نظاير آنها فرود آمد.

ايام‌اللّه اشاره به هر دو است، با اين تعابير:

مراد از ايام اللّه سنن الهى و افعال او در حق بندگان است؛ خواه انعام باشد يا انتقام.[۱۰]

ترساندن از عذاب هايى كه بر سر اقوام گذشته آمده است و يادآورى عفو الهى در مورد‌ ديگران.[۱۱]

ظهور سلطنت الهى؛ خواه با قهر و غلبه مانند روز مرگ و روز قيامت و روز عذاب يا با ظهور رحمت و نعمت كه در ديگر ايام به آن روشنى نبوده است.[۱۲]

برخى از مفسران نيز منافاتى بين اين تفاسير نمى‌بينند زيرا نعمت بر مؤمن در حكم نقمتِ بر كافر است و «ايام» مذكور براى قومى‌ نعمت و براى قومى ديگر نقمت است.[۱۳]

رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره سخن خدا: «وذَكِّرهُم بِاَيمِ اللّهِ...» فرمود: مراد از روزهاى خداوند، نعمتها، بلاها و عذاب هاى خداوند‌ است.[۱۴]

در روايات، مصاديقى براى ايام اللّه ذكر شده‌است؛ در حديثى از امام باقر عليه السلام نقل شده كه ايام‌اللّه سه روز است: روز قيام قائم علیه السلام، روز رجعت و روز قيامت [۱۵] و از قول على‌ بن‌ ابراهيم به‌ جاى روز رجعت روز مرگ آمده‌ است.[۱۶]

هدف از يادآورى روزهاى سرنوشت ساز انبياى پيشين و چگونگى نجات مؤمنان و نابودى كافران، پندگيرى [۱۷] و هوشيارى ملت هاست و با الهام از همين پيام آسمانى است كه خاطره روزهاى بزرگ تاريخ اسلام جاودانه شده است. [۱۸]

در آیه پنجم سوره مبارکه ابراهیم آمده است: «... و ذکرهم بایامِ الله» از امام محمد باقر (ع) روایت است که «ایام الله» سه روز است: روز قیام قائم (ع)، روز رجعت و روز قیامت [19] این حدیث به همین تعبیر از امام صادق (ع) نیز روایت شده است. [20] و در تفسیر علی بن ابراهیم قمی نیز آمده که «ایام الله» سه روز است: روز قیام قائم (ع)، روز مرگ و روز و رستاخیز. [21] 

منبع

1- نثر طوبى، ج‌2، ص‌604‌.
2- تفسير قرطبى، ج‌8‌، ص‌247؛ تفسير ابن‌كثير، ج‌2، ص‌449.
3- شرح المنظومه، ج‌2، ص‌292.
4- جامع‌البيان، مج‌8‌، ج‌13، ص‌239؛ التبيان، ج‌6‌، ص‌274.
5- جامع‌البيان، مج‌8‌، ج‌13، ص‌240؛ التفسير الكبير، ج‌19، ص‌84‌.
6- نثر طوبى، ج‌2، ص‌604‌.
7- تفسير ماوردى، ج‌3، ص‌122؛ التبيان، ج‌6‌، ص‌274.
8- جامع‌البيان، مج‌8‌، ج‌13، ص‌239؛ التبيان، ج‌6‌، ص‌274.
9- جامع‌البيان، مج‌7، ج‌11، ص‌227؛ مجمع‌البيان، ج‌5‌، ص‌209.
10- مجمع‌البيان، ج‌6‌، ص‌467.
11- معانى القرآن، ج‌2، ص‌68.
12- نثر طوبى، ج‌2، ص‌604‌؛ الميزان، ج‌12، ص‌18.
13- الصافى، ج‌3، ص‌80‌.
14- الامالى، ص‌491.
15- الخصال، ج‌1، ص‌108.
16- تفسير قمى، ج‌1، ص‌397.
17- المنير، ج‌13، ص‌209، 212.
18- نمونه، ج‌10، ص‌275‌ـ‌276.
19- ینابیع الموده، ج 3، ص 242
20- المحجه، ص 108
21- خصال صدوق، ص 108؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 225

اوتاد

جمع وَتَد به معنای میخ ها است. در قرآن آمده است: «والجبال اوتادا» 1 ما کوه ها را میخ های زمین قرار دادیم. برخی با توجه به این آیه گفته اند می توان نتیجه گرفت که اوتاد، مردانی خالص اند که همچون کوه استوار و در خدمت حضرت مهدی (ع) به سر می برند. برخی از اوتاد به سی نفری که همواره در خدمت حضرت مهدی (ع) هستند و هر گاه یکی از آن ها بمیرد، فرد صالح دیگری جانشین او می شود، تعبیر کرده اند. 2 در صفت اوتاد آمده است: آنان قومی هستند که طرفه العینی از پروردگارشان غفلت نمی کنند، و از دنیا مگر قوت روزانه جمع نمی کنند و از آنان، لغزش های بکر صادر نمی شود. 3 برخی گفته اند: اوتاد، جهار تن از اولیاء هستند که همیشه در عالم برقرارند و اگر یکی از آن ها بمیرد، دیگری به جای او می آید.4

در حدیث قدسی آمده که خداوند عزوجل به پیغمبرش (ص) فرمود: ای احمد! آیا می دانی که چرا تو را بر سایر انبیاء برتری دارم؟ عرض کرد: نه!، فرمود: به یقین، خوی نیک، سخاوت طبع و رحمتی که بر خلق داشتی؛ و همچنین اوتاد الارض، اوتاد نشدند جز بدین صفات. 5از این حدیث بر می آید: همچنان که کوه ها، میخ های ظاهری زمین اند 6که زمین با آنها معتدل و متوازن می ماند، در عالم معنا نیز اولیاء الله، میخ های نگهدار زمین اند.

منابع

1.سوره نباء، 7
2.بحارالانوار، ج 52، ص 153
3.نجم الثاقب، باب نهم
4.معارف و معاریف، ج 2، ص 545
5.بحارالانوار، ج 77، ص 29
6.سوره نباء، 7
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص139

انگشتر سلیمان

انگشتر سلیمان از مواریث انبیاست که نزد حضرت مهدی (ع) است. سلطنت جهانی حضرت سلیمان (ع) و سیطره آن حضرت بر تمام موجودات روی زمین، تنها یک رمز داشت و آن در همان انگشتر نهفته بود. آن انگشتر با تمام ویژگی هایی که دارد هم اکنون در دست حضرت صاحب الزمان می باشد. 1

امام باقر (ع) می فرماید: «نخستین کاری که قائم (ع) در انطاکیه انجام می دهد این است که تورات را از غاری بیرون می آورد که عصای موسی و انگشتر سلیمان در آن است. 2 و نیز می فرماید: «در بیت المقدس، تابوت سکینه، انگشتر سلیمان و الواحی را که بر موسی نازل شده، بیرون می آورد.» 3 امام صادق (ع) نیز می فرماید: «عصای موسی و انگشتر سلیمان در دست او خواهد بود.» 4

در فرهنگ معین آمده است: انگشتری سلیمان (ع)، همان انگشتر و مُهرِ حضرت سلیمان است که گویند اسم اعظم الهی بر آن نقش بسته بود و سلطنت وی بر انس و جن، وابسته آن بود دیوی به شکل حضرت سلیمان (ع)، آن انگشتری را به دست آورد و چندی سلطنت کرد تا بار دیگر، انگشتری به دست حضرت سلیمان افتاد و سلطنت خود را باز یافت. نام های دیگر آن «خاتم جم»، «خاتم جمشید»، «انگشتری جم» و «انگشتری جمشید» است. 5

در روایتی آمده که حضرت سلیمان هنگامی که آن انگشتر را با خود بر می داشت، خداوند پرنده و باد و فرشتگان را مسخر او می ساخت. 6 و در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که امام حسین (ع) وقتی به دنیا باز می گردد، حضرت مهدی (ع)، انگشتر سلیمان را به همراه زمام امور جامعه به او می سپارد او کسی است که قائم (ع) را پس از یک زندگی طولانی و پر برکت که از دنیا می رود، غسل می دهد و به خاک می سپارد. 7 در پاره ای روایات، سخن از «منبر سلیمان» هم به میان آمده است که حضرت مهدی (ع)، آن را هم بیرون می آورد. 8

منابع

1.جهان بعد از ظهور، ص 55 (به نقل از ظهور حضرت مهدی (ع)، از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، هاشمی شهیدی، ص 426)
2.روزگار رهایی، ج 1، ص 455
3.همان
4.همان، ص 457
5.فرهنگ فارسی معین، ج 5، ص 190
6.بحارالانوار، ج 63، ص 194
7.همان، ج 53، ص 103
8.الزام الناصب، ج 2، ص 299
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص138

اُمّ خالد

از زنانی است که طبق روایتی از امام صادق (ع) جزو یاران حضرت مهدی (ع) است. هنگامی که استاندار عراق، یوسف بن عمر، زید بن علی را در شهر کوفه به شهادت رساند، دست امّ خالد را نیز به جرم تشیع و تمایل به قیام زید قطع کرد.ابوبصیر می گوید: خدمت امام صادق (ع) بودیم که اُمّ خالد با دست بریده شده آمد. حضرت فرمود: «ای ابابصیر! آیا میل داری سخن اُمّ خالد را بشنوی؟» عرض کردم: آری و به آن شادمان می گردم. ام خالد به نزد حضرت مشرف شد و سخنانی عرضه داشت. من او را در کمال فصاحت و بلاغت یافتم. حضرت نیز در مسأله ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت...1

منابع

ریاحین الشریعه، ج 3، ص 381؛ معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 23، 108، 176موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص121

اُم ایمن

نام وی برکه، مشهور به امّ ایمن و ام الظباء است ولی کنیه اش بر اسم وی غلبه دارد. او از زنانی است که به نقل از امام صادق (ع)، همراه حضرت مهدی (ع) خواهد بود. 1 وی دختر ثعلبه بن عمرو، از اصحاب رسول اکرم (ص) و کنیز حضرت آمنه و یا عبدالله بن عبدالمطلب بود که ارثاً به پیغمبر (ص) رسید و دایه رسول اکرم (ص) شد و در کودکی، آن حضرت را پرورش داد. لذا مورد محبت های بسیار پیغمبر بود و پیامبر می فرمود: «ام ایمن، بعد از مادرم در حکم مادر من است» و نیز می فرمود: «او جزو اهل بیت من است». پیامبر (ص) پس از ازدواج با حضرت خدیجه، ام ایمن را آزاد کرد و او با «عبید بن حارث خزرجی» ازدواج نمود و پسرش «ایمن» متولد گشت و شهرت او از نام همین پسر است. او زنی شجاع بود و در جنگ حنین، و اُحد و خیبر شرکت جُست. 2 ام ایمن، شخصیتی است که وقتی در راه مکه و مدینه تشنگی بر او غلبه کرد و نزدیک بود از پای در آید، دلو آبی از آسمان بر او فرود آمد و از آن نوشید و هرگز پس از آن تشنه نشد. 3 وی احادیثی از رسول اکرم (ص) روایت کرده و در هنگام رحلت پیغمبر (ص)، بیش از اندازه می گریست و می گفت که گریه من فقط برای انقطاع وحی الهی از خانه ما است و نیز حضرت زهرا (ع) در حادثه فدک، وی را شاهد خود معرفی فرمود. فرزند وی ایمن یکی از ده تنی است که هنگام متفرق شدن لشکر اسلام در جنگ حنین، شجاعانه مقاومت نمود و در رکاب رسول اکرم (ص) به شهادت رسید.4

حکایت 

وقتى فاطمه- سلام اللَّه عليها- رحلت كرد، «ام ايمن» قسم خورد كه در مدينه نماند؛ چون طاقت نداشت جاى خالى حضرت فاطمه را مشاهده كند. لذا به سوى مكّه رفت و در ميان راه به تشنگى شديدى دچار شد. دستهاى خود را به سوى آسمان بالا برد و گفت: پروردگارا! من خدمت گذار فاطمه- سلام اللَّه عليها- هستم، مرا از عطش، مى‏ميرانى! آنگاه خداوند از آسمان سطلى پايين فرستاد. ام ايمن از آن نوشيد و هفت سال به غذا و آب، نيازى پيدا نكرد. در روزهاى بسيار گرم، مردم، او را به زحمت مى‏انداختند ولى اصلا تشنه نمى‏شد 5.

منابع

1.دلائل الامامه، ص 259؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 75
2.معارف و معاریف ج 2، ص 413
3.مصنف عبدالرزاق، ج 4، ص 309؛ الاصابه، ج 4، ص 432
4.معارف و معاریف، ج 2، ص 414
5.بحار الانوار: 43/ 28، حديث 32./ جلوه‏هاى اعجاز معصومين عليهم السلام، ص: 390
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص120

المهدی

کتابی است نوشته «سید صدرالدین صدر)، مشتمل بر هشت فصل که به این موضوعات پرداخته است: بشارت هایی که بر ظهور مهدی (ع) در کتاب خدا، سنت پیامبر (ص) و سخنان حضرت علی (ع) و بزرگان، در قالب نظم یا نثر وارد شده، ویژگی های ظاهری و باطنی، ملکات فاضله، دانش، قضاوت، بیعت، حکومت و اصلاحات حضرت، مقام و منزلت حضرت نزد خداوند، ولادت، تعیین اسم، لقب، کنیه، نام پدر، مادر، طول عمر، چگونگی غیبت، محل غیبت، علت غیبت، چگونگی بهره مندی مردم از حضرت در زمان غیبت، نشانه های آسمانی و زمینی ظهور، جوّ عمومی جهان، خروج سفیانی، فضیلت انتظار و ...

سید صدرالدین، از زعمای شیعه است که در سال 1299 هجری قمری در کاظمین دیده به جهان گشود. در سال 1329 به سفارش پدر، به نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا، مدت ها از محضر درس آخوند خراسانی و میرزای نائینی بهره برد. در سال 1349 هجری قمری به مشهد مشرف شد و به تدریس پرداخت. پس از مدتی به درخواست شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم به قم آمد و در این حوزه، جایگاه رفیعی یافت. 

منابع

موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص116

اَفیق

دهکده ای در فلسطین بین حوران و غوربیسان در نزدیکی شهر «لَدّ» می باشد. 1 در روایتی آمده است: عیسی (ع) در گردنه ای به نام «افیق» در سرزمین مقدس فرود می آید.2 و در جای دیگر آمده: خداوند دّجال را در گردنه «افیق» به دست کسی که عیسی مسیح پشت سرش نماز می خواند، سه ساعت گذشته از روز جمعه به هلاکت می رساند. 3

منابع

1.روزگار رهایی، ج 2، ص 1155
2.منتخب الاثر، ص 316 و 318؛ کشف الغمه، ج 3، ص 279
3.الزام الناصب، ص 180؛ بحارالانوار، ج 52، ص 194؛ منتخب الاثر، ص 428
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص112

اعیان الشیعه

کتابی است اثر سید محسن امین عاملی، مؤلف در این اثر با عظمت که در حقیقت، دایره المعارف پیشوایان دین، رجال علم و ادب و فرهنگ است، درباره حضرت مهدی (ع) سنگ تمام گذاشته و بیش از یکصد و پنجاه صفحه از کتاب را به آن حضرت اختصاص داده است. درباره حضرت مهدی (ع) این موضوعات را به بحث گذارده: زمان ولادت، ویژگی های شخصی، پوشش، غیبت و سفراء، امامت حضرت، وجود حضرت در شهرها ولی غایب از دیدگان، اخباری که از طریق اهل سنت درباره ظهور حضرت رسیده و ...

وی در سال 1283 هجری قمری در جبل عامل متولد شد. برای تحصیل به نجف اشرف رفت و از محضر بزرگان آن حوزه بهره برد و به مقام عالی اجتهاد نائل آمد. سپس به دمشق رفت و مرجع شیعیان شد. 1

منابع

چشم به راه مهدی، ص 491

اعلام الوری

«اعلام الوری باعلام الهدی» کتابی است تألیف امین الاسلام طبرسی، وی از عالمان، مفسران و مجتهدان مشهور قرن پنجم و ششم هجری است. به احتمال زیاد در سال 468 یا 469 هجری به دنیا آمده و در رشته های علمی ادبیات عرب، حدیث، فقه، اصول، تفسیر و ... اطلاعات گسترده ای اندوخت و صاحب نظر شد. در سال 523 هجری قمری به شهر سبزوار رفت و تا پایان عمر، در همان جا زندگی کرد و به نشر فرهنگ اسلامی پرداخت. وی، کتاب «اعلام الوری» را در چهار رکن اساسی، سامان داده و رکن چهارم آن، درباره امامت ائمه (ع) به ویژه امامت امام زمان (ع) است. وی در این کتاب به اسم، کنیه، لقب، ولادت، نام مادر حضرت، کسانی که امام در کوچکی ملاقات کرده اند، اثبات امامت امام عصر (ع) چگونگی غیبت، دلایل و شواهد بر غیبت، برخی توقیعات، نشانه های قیام، ایام ظهور، سیره عملی حضرت به هنگام قیام، روش حکومت حضرت و .... پرداخته است. 1


 


اهميت اعلام الورى:

اعلام الورى يكى از مشهورترين كتب شرح حال و سيره مرضيه رسول اكرم و اهل بيت اطهار عليهم السلام است، در اين كتاب مطالبى ذكر شده كه در كتب مشابه آن ديده نميشود، مرحوم طبرسى كه در هر موضوعى از مباحث دين محقق و صاحب نظر است در اين باب نيز بسيار باذوق و سليقه عمل كرده است، در شرح مطالب نه طريق افراط را پيموده كه خوانندگان را خسته كند، و نه طريق تفريط را در پيش گرفته كه موضوعات را ناقص بگذارد و خواننده چيزى درك نكند.

طبرسى قدس سره اعلام الورى را در چهار ركن تأليف كرده، ركن اول را اختصاص داده به حضرت رسول، دوم را به امير المؤمنين و حضرت زهرا، سوم را به امام حسن تا امام حسن عسكرى و چهارم را به حضرت مهدى عليهم السلام، طبرسى در تنظيم مطالب بسيار دقت كرده و هر موضوعى را در فصل جداگانه‏اى ترتيب داده است، وى نخست تاريخ تولد، خصوصيات زندگى هر يك از چهارده معصوم را با اولاد و احفاد آن بزرگواران بيان ميكند، و در شرح حالات حضرت صاحب الزمان بسيار تحقيق كرده و شبهات مخالفين را پاسخ گفته است.

اعلام الورى از روز نخست در ميان علماى شيعه مورد توجه قرار گرفته و همه مؤلفين در كتب خود از آن نقل ميكنند، علامه مجلسى در مطاوى «بحار الانوار» تمام اين كتاب را نقل كرده و او را يكى از مآخذ معتبر دانسته است، يكى از مطالب شگفت كه انسان را متحير ساخته اين است كه كتابى بنام «ربيع الشيعة» از تأليفات ابن طاوس موجود است كه عينا همين اعلام الورى است بدون اينكه فصول و ابواب آن هم تغيير كرده باشد، جويندگان براى تحقيق در اين موضوع به «الذريعة» رجوع كنند، تا از اين راز عجيب مطلع گردند حقير در نظر داشتم كتابى در شرح حال چهارده معصوم تأليف كنم، و ليكن هنگام طبع دوم اين كتاب كه افتخار شركت در تصحيح آن را داشتم، تصميم گرفتم به جاى تأليف مجددى همين كتاب را ترجمه كنم، زيرا بهتر و كاملتر از اين نميتوان تأليفى انجام داد. اينك خداوند را سپاسگزارم كه ما را در اين هدف مقدس موفق داشت و ترجمه آن آماده چاپ گرديد، اين اثر ناچيز را به آستان مقدس نبى اكرم و اهل بيت اطهار عليهم السلام تقديم داشته و اميدوارم كه با كرم خود از مخلص به پذيرند و در دو جهان اين بنده را مورد لطف و عنايت خود قرار دهند.

سيد شريف ما جد جناب آقاى حاج سيد اسماعيل كتابچى و اخوان مدير محترم كتابفروشى اسلاميه كه همواره به نشر فضائل و مناقب و آثار اهل بيت عليهم السلام شوقى وافر دارند، اين كتاب را در جزء انتشارات خود قرار دادند، از خداوند مهربان اميدوارم كه به معظم له نيز توفيق خدمت‏گزارى بيشترى به معارف دينى و نشر علوم و معارف اهل بيت مرحمت كند.

منبع

چشم به راه مهدی، ص 468
1- موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص111
2- زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام / ترجمه إعلام الورى، مقدمه، ص: 15

اسامی حضرت در کتب ادیان

اسامی مبارک حضرت مهدی (ع) با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده که برخی از آن ها چنین است: «صاحب» در صحف ابراهیم (ع)، «قائم» در زبور سیزدهم، «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم، «ماشیع» مهدی بزرگ در تورات عبرانی، «مهمید آخر» در انجیل، «سروش ایزد» در زمزم زرتشت، «بهرام» در ابستاق زند و پازند، «بنده یزدان» در زند و پازند، «لندبطاوا» در هزار نامه هندیان، «شماخیل» در ارماطس، «خوراند» در جاویدان، «خجسته» در کندرال فرنگیان، «خسرو» در کتاب مجوس، «میزان الحق» در کتاب اثری پیغمبر، «پرویز» در کتاب برزین آذر فاسیان، «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان، «کلمه الحق» در صحیفه آسمانی، «لسان الصدّق» در صحیفه آسمانی، «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال، «بقیه الله» در کتاب دوهر، «قاطع» در کتاب قنطره، «منصور» در کتاب دید براهمه، «ایستاده» در کتاب شاکمونی، «ویشنو» در کتاب ریگ ودا، «فرخنده» در کتاب وشن جوک «راهنما» در کتاب پاتیکل، «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن)، «سوشیانس» در کتاب زند و هومومن یسن از کتب زردشتیان، «فیروز» در کتاب اشعیای پیامبر، و در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانوریه» ترجمه «مولر» نام «خرد شهر ایزد» آمده که باید در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد. 1نجم الثاقب، باب دوم؛ الزام الناصب، ج 1، ص 481


احمد بن ابراهیم

معروف به ابوحامد مراغی، از یاران امام حسن عسکری (ع) به شمار آمده است. شیخ کشی روایتی از وی نقل کرده متضمن نامه ای از حضرت ولی عصر (ع) که در مورد او به ابوجعفر قمی عطار رسیده و آن حضرت درباره وی دعای خیر فرموده است.

منبع

موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص 74

احمد امین مصری

احمد امین مصری، محقق و نویسنده ای تواناست، اما در عین حال متعصب، وی کتابی به نام «المهدی و المهدویه» نوشته و هدف اصلی او در واقع، انکار وجود مهدی (ع) و ردّ شیعه است. اگر چه آن کتاب سخنان ضد و نقیض بسیاری دارد و می توان از لابه لای کلامش حقانیت شیعه را در ادعا و اصالت مهدویت اثبات کرد، ولی در صفحه 13 و 14 صریحاً می گوید: «فکر مهدویت را شیعه در میان ایشان (اهل مغرب) انتشار داده است. این کلمه را بر زبان مردی ماهر، به نام عبدالله الشیعی نهاده است که وی مردم را به مهدی منتظر خوانده است.»1

منابع

سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص 23

احمد

از اسامی حضرت مهدی (ع) است. شیخ صدوق در «کمال الدین» روایت کرده از امیرالمؤمنین (ع) که فرمود: «بیرون می آید مردی از فرزندان من در آخرالزمان .... برای او دو اسم است، اسمی مخلفی و اسمی ظاهر، اما اسمی که مخفی است، احمد است...»

در «غیبت» شیخ طوسی روایت شده، از حذیفه که گفت: شنیدم رسول خدا (ص) را که ذکر مهدی را، پس فرمود: «بیعت می کنند با او میان رکن و مقام اسم او احمد است و عبدالله و مهدی» در تاریخ «ابن خشاب» و غیره روایت است که آن جناب، صاحب دو اسم است و ظاهراً مراد، دو اسم مبارک رسول خدا (ص) باشد.

منابع

موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص 73

ابن زینب: محمد بن ابراهيم نعمانى‏

محمد بن إبراهيم بن جعفر؛ أبو عبد الله؛ الكاتب، النعماني، المعروف بابن زينب:

شيخ، من أصحابنا، عظيم القدر، شريف المنزلة، صحيح العقيدة، كثير الحديث، قاله النجاشي، و العلامة.1

ابو عبد الله محمد بن ابراهيم نعمانى از علماء و محدثان در قرن چهارم بود، او در نزد كلينى دانش آموخت و حديث فرا گرفت، نعمانى يكى از راويان كافى از محمد بن يعقوب كلينى ميباشد نعمانى براى طلب حديث مسافرتهائى انجام داد و با گروهى از مشايخ ملاقات كرد، او كتابهاى متعددى نوشت كه مفقود شده، اكنون تنها كتاب غيبت نعمانى از وى مانده كه چاپ شده است‏2

منبع

1.وسائل الشيعة / شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏/ج30/ص454
2.ايمان و كفر( ترجمه كتاب الإيمان و الكفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى) / مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ / ص45

اعتقاد به منجی

عقیده به منجی بزرگ، یک عقیده عمومی و مشترک است و اختصاص به یک قوم و ملت و دین ندارد. ادیان و مذاهب گوناگون که در جهان حکومت می کنند، عموماً ظهور او را خبر داده اند، اگر چه در اسم او اختلاف دارند. انتظار فرج و اعتقاد به موعود یک اشتیاق و میل باطنی است، اسلام و ادیان دیگر نیز با وعده ظهور منجی بزرگ این خواسته و شوق درونی را بی پاسخ نگذاشته و این خواسته نیز مانند دیگر خواسته ها در شرایط گوناگون، کم و زیاد و شدت و ضعف پیدا می کند. آشفتگی اوضاع و ناامنی حاصل از آن و فشار و تبعیض و ستم در جامعه، عقیده به ظهور منجی بزرگ را تشدید می نماید. آن چنان این شوق دیرینه و انتظار در لحظات فشار و اختناق، تبدیل به التهاب سوزان و نیاز شدید می شود، و خرمن اشتیاق تودهها را برای ظهور واپسین منجی و مهدی موعود شعله ور می سازد که افراد فرصت طلب، از پریشانی توده ها سوء استفاده کرده و به دروغ ادعای مهدویت می نمایند. لذا در هر زمانی که فشارها و محرومیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و غیر آن بالا می رود، جاذبه و وسوسه رهبری نیز افراد بسیاری را به خود مشغول می دارد و چه بسا افرادی که جان خویش را بر سر این سودا می نهند.

البته این شرایط ممکن است باعث بالا رفتن تب منجی پرستی در جامعه بشود و افرادی هم از این فرصت سوء استفاده کرد، ادعای مهدویت بنمایند، ولی این موضوع هرگز به اصالت این عقیده لطمه نمی زند. پس اصالت مسأله مهدی و جهانی بودن آن روشن می شود و معلوم می گردد که این عقیده اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه پیروان همه ادیان در انتظار چنین مصلح جهانی به سر می برند.

این اعتقاد و اشتیاق در میان یهود و نصاری، آن چنان اصیل و ریشه دار است که در طول تاریخ این دو ملت، مدعیان شگفتی را پدید آورده است و افراد بسیاری خود را به دروغ، مسیح موعود معرفی کرده اند، چنان که قاموس کتاب مقدس درباره شماره مدعیان دروغین مسیحیان موعود می نویسد:

24 نفر مسیحیان دروغگو در میان بنی اسرائیل ظاهر گشته که مشهور و معروف ترین آن ها برکوکیه است که در اوائل قرن ثانی می زیست و آن دجال معروف ادعا می نمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است ... و در قرن دوازدهم حدود ده نفر مسیحیان دروغگو ظاهر گردیده، جمعی را به خود گروانیده. این مطلب اسباب فتنه و چنگ شده، جمع کثیری نیز در آن معرکه طعمه شمشیر گردیدند. 1

علامه طباطبائی (رحمت الله علیه) می نویسد: بشر از روزی که روی زمین سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت می باشد و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر می دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمی بست؛ چنان چه اگر غذایی نبود، گرسنگی نبود، اگر آبی نبود، تشنگی تحقق نمی یافت و ... از این روی، به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا زندگی خواهند کرد و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال می شوند و البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعه ای، منجی جهان بشری و به لسان روایات «مهدی» خواهد بود.2

بنابراین، اعتقاد به «مهدی» تنها یک باور اسلامی نیست و رنگ خاص دینی ندارد، بلکه عنوانی است برای خواسته ها و آرزوهای همه انسان ها با کیش ها و مذاهب گوناگون.

منابع

1.قاموس کتاب مقدس، چاپ بیروت، ص 808
2.شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص 220
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/انتشارات مشهور/ص108

ابوالقاسم

کنیه حضرت مهدی (ع) است. روایت است از رسول خدا (ص) که فرمودند: «مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است.»

در تاریخ ابن خشاب، روایت است از امام صادق (ع) که فرمود: «خلف صالح، از فرزندان من است، اوست مهدی، اسم او محمد است. کنیه او ابوالقاسم.» 1

منابع

نجم الثاقب، باب دوم