فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف ف

فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف ف

فارس

در بخشی از روایاتی که درباره رویدادهای پیش از ظهور و یاران حضرت مهدی (ع) آمده، از اهل فارس، یاد شده است. فارس، به سرزمین هایی می گفتند که در برابر کشور روم بود و شامل ایران امروز و بخش دیگری از سرزمین هایی بود که جزء قلمرو ایران آن زمان بود. ابن عباس می گوید: خدمت پیامبر (ص) از فارسیان، سخن به میان آمد. آن حضرت فرمود: «اهل فارس – ایرانیان – جمعی از ما اهل بیت هستند.» هنگامی که از موالی یا اعاجم، نزد پیامبر (ص) یاد شد، فرمود: «سوگند به خدا که من به آنان بیش تر از شما اطمینان دارم.» ابن عباس می گوید: «زمانی که پرچم های سیاه به سوی شما روی آورند، فارسیان را گرامی بدارید، زیرا دولت شما با آن هاست.»

روزی اشعث به علی (ع) با اعتراض گفت: ای امیرالمؤمنین! چرا این عجم ها پیرامون تو گرد آمده، بر ما پیشی گرفته اند؟ حضرت خشمگین شد و در پاسخ فرمود: «... سوگند به خدایی که دانه را شکافت و آفریدگان را آفرید، آنان برای بازگرداندن شما به دین اسلام، با شما به نبرد بر می خیزند، چنان که شما برای اسلام اوردن در میانشان شمشیر می کشید.» 1امام باقر (ع) فرمود: «یاران حضرت قائم (ع) سیصد و سیزده نفر از فرزندان عجم هستند.» 2هر چند عجم به غیر عرب گفته می شود، ولی به طور حتم ایرانیان – اهل فارس – را در بر می گیرد.

منابع

1.سفینه البحار، ج 2، ص 693
2.غیبه نعمانی، ص 315؛ بحارالانوار، ج 52، ص 369
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص528

فایده امام غایب 

وجود امام، هدف اصلی نظام خلقت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربویی است. امام سجاد (ع) می فرماید: «ما امان اهل زمین هستیم، چنان که ستارگان، امان اهل آسمان اند. به زمین خارج می شود.ما اگر روی زمین نبودیم، زمین اهلش را فرو می می برد.» بدیهی است که حضور و غیبت او در ترتبّ این آثار تفاوتی ندارد. حضرت در ادامه می فرماید: «تا حال هیچ وقت، زمین از حجت خالی نبوده است، ولی آن حجت، گاهی ظاهر و گاهی غایب است.» راوی می گوید: گفتم: مردم چگونه از امام غایب بهره می برند، فرمود: همان گونه که از خورشید پشت ابر بهره می برند.» 1فایده دیگر این است که امامی که غایب است و قرار است در آینده ظهور کند، انتظار می آفرینند، و انتظار مایه امیدواری است. امیدواری به آینده ای روشن، چراغ راه و از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت است. این ویژگی، مختص شیعه است که به انتظار اعتقاد دارد، ولی در سایر فرقه ها به جهت عدم اعتقاد به چنین امری احساس پوچی و یأس فراوان است. پس فوائد وجودی امام غایب، پوشیده نیست، بلکه او همانند آفتاب پشت ابر، برای موجودات نافع و مفید است. برای آگاهی بیشتر به فایده وجودی امام، به زیارت جامعه مراجعه کنید.

منبع

بحارالانوار، ج 52، ص 92
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص529

فایده حضرت

وجود حضرت مهدی (ع) منافع بسیاری دارد که بر چند گونه است:

قسم اول: منافع آن حضرت، چه غائب باشد و چه ظاهر و آن بر دو نوع است:

1. تمام خلایق در آن شریک هستند مانند: زندی و بقای در جهان

2. افاضات علمی و عنایات ربانیّ که به مؤمنین اختصاص دارد مانند: واضح نمودن وقت نمازهای یومیه و ...

قسم دوم: منافع زمان غیبت آن حضرت، آن هم بر دو نوع است:

1. مخصوص به مؤمنین است و آن بسیار است، مانند: ثواب های بسیاری که بر انتظار زمان ظهور آن جناب مترتب است.

2. مخصوص کافرین و منافقین است و آن مهلت دادن و تأخیر عذاب آن هاست.

قسم سوم: منافع زمان ظهور آن حضرت است و آن دو نوع است: 1. شامل تمام موجودات می شود. مثل انتشار نور، ظهور عدلش و امنیت راه های بلاد و ظهور برکات زمین و ...

2. مخصوص مؤمنین است که بر دو گونه است: الف: برای زندگان آن ها و آن بهره وری شرف حضور آن حضرت و استفاده از نور آن جناب و فراگرفتن از علوم آن بزرگوار و برطرف شدن بیماری ها و گرفتاری ها و بلاها از بدن های ایشان است. ب: برای مردگان آن ها: از جمله خوشحالی ظهور آن حضرت در قبرهای شان، و از جمله منافع برای اموات مؤمنین، زنده شدن آن ها است. 1

منبع

مکیال المکارم، ج 1، ص 271
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص529

فایده غیبت

از فواید غیبت امام زمان (ع) می توان به این موارد اشاره کرد:

1. غیبت او، انتظار می آفریند، و انتظار مایه امیدواری به آینده است

2. غیبت او، سبب آمادگی پیروانش می شود تا حضرت ظهور کند،

3. غیبت او، سبب گفت و گو درباره حضرت می وشد و طرح این مباحث در طول زمان، موجب پرورش نفوس و آمادگی برای حکومت جهانی حضرت و زمینه سازی برای ظهور حضرتش می گردد،

4. طولانی شدن غیبت امام، موجب فساد در جامعه می شود و این فساد، سبب خستگی و نارضایتی مردم شده و در متن این نارضایتی، جرقه های انقلاب بروز می کند و مردم، تشنه عدالت می شوند و ظهور حضرت را طلب می کنند،

5. غیبت، امتحانی است برای شیعیان حقیقی تا معلوم شود، چه کسی ثابت قدم در اعتقاد به امامت امام دوازدهم است، 1

6. غیبت، دلائلی دارد که به امامان اجازه افشای آن داده نشده است. 2

منبع

1.بحارالانوار، ج 51، ص 222؛ منتخب الاثر، ص 261
2.بحارالانوار، ج 52، ص 91؛ الزام الناصب، ص 126
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص530

فترت

«فترت» در اصطلاح ديني به مدت زمان بين دو پيامبر گفته مي‏شود. 1 اين کلمه تنها يک بار در قرآن کريم آمده و به فاصله زماني بين حضرت عيسي‏عليه السلام و رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله اشاره کرده است.

در سوره «مائده» آيه 19 مي‏خوانيم: «يا اَهْلَ الکِتابِ قَدْ جاءکُم رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَکُم عَلي فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ اَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشيرٍ وَلا نَذيرٍ فَقَد جاءَکُم بَشيرٌ وَنَذيرٌ وَاللَّهُ عَلي کُلِ شَي‏ءٍ قَديرٌ» 2 «اي اهل کتاب، پيامبر ما به سوي شما آمده که در دوران فترت رسولان [حقايق را] براي شما بيان مي‏کند، تا مبادا [روز قيامت بگوييد: »براي ما بشارتگر و هشدار دهنده‏اي نيامد پس‏قطعاً براي شمابشارتگر وهشداردهنده‏اي آمده است و خدا بر هر چيزي تواناست«.

در مباحث مهدويّت، در اغلب روايات به مدت زمان پنهان زيستي حضرت مهدي‏عليه السلام، غيبت تعبير شده؛ اما در پاره‏اي از سخنان معصومين‏عليهم السلام از اين دوران به عنوان «فترت» نيز ياد شده است.

ابو حمزه گويد: «خدمت حضرت صادق‏عليه السلام رسيدم و عرض کردم: صاحب‏الامر شماييد؟ فرمود: نه. گفتم: پسر شما است؟ فرمود: نه؛ گفتم: پسر پسر شمااست؟ فرمود: نه؛ گفتم: پسر پسر پسر شمااست؟ فرمود: نه؛ گفتم: پس‏او کيست؟ فرمود: همان‏کسي‏است‏که زمين را پر از عدالت کند؛ چنان‏که پر از ستم و جور شده باشد، او در زمان فترت (پيدا نبودن امامان) بيايد، چنان‏که رسول خداصلي الله عليه وآله در زمان فترت (پيدا نبودن رسولان) مبعوث شد». 3

يکي ديگر از رواياتي که اشاره به دوران «فترت» حضرت مهدي‏عليه السلام نموده، حديث علي بن حارث بن مغيره است. وي از پدر خويش روايت کرده است: «به امام صادق‏عليه السلام عرض کردم: آيا فترتي خواهد بود که در آن مسلمانان امام خويش را نشناسند؟ فرمود: چنين گفته مي‏شود. عرض کردم: پس ما چه کنيم؟ فرمود: چون چنين شود، به همان امر نخستين بياويزيد و همان را که برآنيد، به دست داشته باشيد تا آخر کار بر شما روشن گردد». 4

در روايتي ديگر نيز وقتي امام صادق‏عليه السلام به غيبت صالح پيامبرصلي الله عليه وآله اشاره مي‏کند، چنين مي‏فرمايد: «اَللَّهُ اَعْدَلُ مِنْ اَنْ يَتْرُکَ الاَرْضَ بِلا عالِمٍ يَدُلُّ عَلَي اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَلَقَدْ مَکَثَ القَوْمُ بَعْدَ خُرُوجِ صالِحٍ سَبْعَةَ اَيَّامٍ عَلي فَتْرَةٍ لايَعرِفُونَ اِماماً، غَيرَ اَنَّهُمْ عَلي ما في اَيْديهِمْ مِنْ دينِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، کَلِمَتُهُمْ واحِدَةٌ، فَلَمَّا ظَهَرَ صالِحٌ‏عليه السلام اِجْتَمَعُوا عَلَيهِ وَاِنَّما مَثَلُ القائِمِ‏عليه السلام مَثَلُ صالِحٍ» 5 «... خدا عادل‏تر از آن است که زمين را بدون عالم گذارد تا مردم را به خداي تعالي راهبري کند. آن قوم بعد از خروج صالح، تنها هفت روز در حال فترت (بلاتکليفي) به سر بردند که امامي را نمي‏شناختند؛ ولي آنها به همان دين خداي تعالي که در دستشان بود عمل مي‏کردند و با هم متحد بودند و چون صالح‏عليه السلام ظاهر شد، دور او جمع شدند و همانا مثل قائم‏عليه السلام، مثل صالح‏عليه السلام است».

منابع

1.لسان العرب، ج 10، ص 174.
2.سوره مائده )5(، آيه 19.
3.الکافي، ج 2، ص 141، ح 21.
4.الغيبة، ص 228، ح 2.
5.کمال‏الدين، ج 1، باب 3، ح 1.
فرهنگ نامه مهدویت،خدامراد سلیمیان/ ص284

فرق بين ياران خاص و ياوران

بين ياران خاصّ حضرت مهدي‏عليه السلام و ياوران آن حضرت تفاوتي هست:

اصحاب و ياران خاصّ 313 نفرند. آنان کساني‏اند که حضرات امام علي‏عليه السلام و امام صادق‏عليه السلام از آنان به «پرچمداران» تعبير فرموده‏اند و هر يک از اين ياران خاصّ، نقش عظيمي در فرماندهي سپاه و گشودن شهرها و اداره امور و... دارند.

«ياوران» مؤمنان صالحي‏اند که به حضرت مهدي‏عليه السلام درمکه وغيرآن ملحق مي‏شوند. زير پرچمش گرد مي‏آيند و با دشمنان خدا و پيامبر خداصلي الله عليه وآله مي‏جنگند.

از روايات استفاده مي‏شود حضرت مهدي‏عليه السلام از مکه خارج نخواهد شد؛ مگر آنکه همراهشان ده هزار تن از ياوران خواهند بود. 1 البته اين تعداد، جمعي از ياوران ايشانند و نه همه آنان به عنوان نمونه تنها سيد هاشمي با دوازده هزار نيرو به حضرت مهدي‏عليه السلام در عراق ملحق مي‏گردند... اين همه غير از ياوراني است که از فرشتگان‏اند. آنان نيز ياوران حضرت بوده و اوامر آن بزرگوار و تعاليمش را فرمانبردار خواهند بود. 

منابع

بحارالانوار، ج 52، ص 307، ح 81.
فرهنگ نامه مهدویت،خدامراد سلیمیان/ ص387

فتن و ملاحم

توجه مسلمانان به روایات فتنه و آشوب ها، به حدی بود که در نزد بعضی از آنان به اخبار حضرت مهدی (ع) و ظهور آن بزرگوار غلبه پیدا نمود. از این رو گرد آورندگان مجموعه های روایی، باب ها و فصل هایی را تحت عنوان «فتن» آشوب ها یا «ملاحم و فتن» پیش آمدها و آشوب ها تدوین نموده اند.

کلمه ملاحم به معنی جنگ ها و رویدادهای مهمی است که پیامبر اسلام (ص) وقوع آن ها را خبر داده است. لذا عده ای از راویان و دانشمندان اسلامی کتاب های خاصی به نام «الفتن و الملاحم» و مانند آن تألیف نموده و روایات وارد شده در این زمینه را در آن کتاب ها گرد آورده اند؛ مانند «ملاحم و فتن» ابن طاووس، یا «فتن و ملاحم» حافظ نعیم ابن حماد مروزی.

کتاب شناس بزرگ شیعی، مرحوم آقا بزرگ تهرانی از بیش از سی مورد کتاب که با عناوینی نظیر «فتن و ملاحم» نوشته شده اند، یاد کرده است. 

منابع

الذریعه، ج 16 و 22

فتنه

واژه «فتنه» در قرآن کریم و سنت به دو معنای عام و خاص آمده است. معنی عام آن عبارت است از هر امتحان و آزمایش که برای انسان پیش آید و معنی خاص آن عبارت از حوادث و پیشامدهایی است که مسلمانان را در بوته امتحان قرار داده و از مرز دیانت منحرف می سازد و مقصود از آشوب های داخلی و خارجی که پیامبر (ص) هشدار داده همین معنا است. در میان صحابه، حذیفه بن یمان در آگاهی به روایات فتنه معروف بوده است.

عده ای از راویان و دانشمندان اسلامی کتب های خاصی به نام «الفتن و الملاحم» و مانند آن تألیف نموده و روایات وارد شده در این زمینه را در آن کتاب ها گرد آورده اند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «چهار فتنه بر امت من خواهد رسید که در فتنه اول، خون ریزی و در دومی، خون ها و اموال و در فتنه سوم، خون ها و اموال و زنان حلال شمرده می شود. چهارمین فتنه و آشوب فتنه ای است، کور و کر و همه گیر و هم چون کشتی متلاطم در دریا، هیچ کس از آن پناهی نمی یابد. آن فتنه از شام برخاسته و عراق را فرا می گیرد... بلا و گرفتاری، مردم را مانند پوست دباغ خانه گوشمال می دهد و هیچ کس قادر نیست بگوید: بس کنید و دست نگهدارید! اگر آن را از ناحیه ای برطرف سازند از ناحیه ای دیگر سر برآورده و ظاهر می گردد.» 1

و در روایت دیگری چنین آمده: «آن گاه فتنه ای پدید می آید، ... به گونه ای که خانه ای نیست که آن فتنه داخل آن نشده، و مسلمانی نیست که سیلی آن را به صورت خود لمس نکرده باشد، تا آن که مردی از خاندان من ظهور نماید.»2

منابع

1.الملاحم و الفتن، ص 17؛ کمال الدین، ج 2، ص 371
2.ابن حماد، ص 10
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص531

فتنه سرّا

تعبیری است از پیامبر اکرم (ص) که در باره مردان آخر الزمان فرموده است: بیشترین چیزی که در مورد شما از آن بیمناکم، فتنه سراء از ناحیه زنان است. 1 فتنه سرا معانی مختلفی می دهد که از آن جمله است: فتنه جانگاه، فتنه غرورانگیز و فتنه نامرئی 2 در ادامه حدیث آمده است: و آن هنگامی است که غرق در طلا شوند، پولدار را به زحمت بیندازند، و بی پول را به چیزی که قدرت ندارد وادار سازند.

منابع

1.نهج الفصاحه، ج 1، ص 61
2.روزگار رهایی، ج 2، ص 738
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص532

فتنه فلسطین

فتنه فلسطین، فتنه ای است که از سرزمین شام شروع می شود. در نتیجه آشوبی به پا می شود که در زبان روایات به «فتنه فلسطین» از آن یاد شده؛ آشوی که کشور شام در اثر آن، هم چون آب درون مشک به هم می خورد. در روایات داریم که «چون فتنه فلسطین برپا شود منطقه شام دچار آشفتگی و نابسامانی می گردد، مانند بهم خوردن آب در مشک، و آن گاه که زمان پایانش فرا رسد، پایان یافته و اندکی از شما پشیمان می شوید.»

منابع

عصر ظهور، علی کورانی، مترجم عباس جلالی، ص 31

فرائد السمطین

«فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمه من ذریتهم (ع)» کتابی است از «محمد بن المؤید الجوینی» وی از بزرگان اهل سنت و حافظان حدیث است و بخش بسیاری از کتاب خود را به بیان چگونگی ظهور و قیام مهدی منتظر (ع) اختصاص داده است. نویسنده، در بیان اثبات مطالب از منابع روایی بهره می جوید و عناوین روایاتی که گردآوری کرده به شرح زیر است: بشارت ظهور مهدی (ع)، مهدی (ع) از ذریه پیامبر (ص)، قیام برای گسترش قسط و عدل پس از پر شدن دنیا از ظلم و جور، قیام حضرت مهدی (ع) پس از رستاخیز امری قطعی است، مهدی دوازدهمین امام شیعیان است  و ...

منابع

چشم به راه مهدی، ص 475

فرات

نام یکی از دو رود بزرگ عراق است. در خبر آمده که روزی امام صادق (ع) از آب فرات نوشید و فرمود باز هم از آن وی بدهند. پس خدا را ستایش کرد و فرمود: چه برکتی عظیم دارد! اگر مردم به برکات این آب خبر می داشتند، دو سوی این رودخانه را خیمه می زدند؛ هیچ دردمندی در آن نرود، جز این که بهبودی یابد.1

در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است که: «قائم (ع) ظهور نمی کند، مگر پس از آن که کافران، پنج رودخانه را به تصرف خود در آورند: سیحون، جیحون، فرات، دجله و نیل» 2

در روایتی آمده که در زمان ظهور حضرت خانه های کوفه به کربلا فرات متصل می شوند.3 در احادیث دیگر از طغیان فرات سخن رفته که به کوچه های کوفه وارد می شود.4

صف کشیدن سپاه ترک در کنار فرات و سیراب شدن اسب هاشان از فرات نیز در روایات آمده است. 5 در درگیری لشکر یکصد و سی هزار نفری سفیانی با لشکر پنج هزار نفری فرماندهی از بغداد، هفتاد هزار نفر در کنار پل فرات کشته می شوند و سه روز، مردم از آب فرات استفاده نمی کنند که خون آلود و گندیده از اجساد کشته ها خواهد بود.6

منبع

.بحارالانوار، ج 96، ص 212 و ج 100، ص 228
2.الزام الناصب، ص 178
3.ارشاد مفید، ص 341؛ بحارالانوار، ج 52، ص 331
4.ارشاد مفید، ص 340؛ شیخ طوسی، ص 274
5.روزگار رهایی، ج 2، ص 941
6.بحارالانوار، ج 52، ص 273؛ الزام الناصب، ص 176

فَرَج : انتظار، فضیلت انتظار

به معنای گشایش و آسودگی از اندوه است و در اصطلاح به ظهور حضرت مهدی (ع) می گویند؛ چون حضرتش، گره ازکار فرو بسته جهان و جهانیان می گشاید.

در باب انتظار فرج و فضیلت آن احادیث بسیاری آمده است. نیز در باب دعا کردن برای تعجیل در فرج حضرت مهدی (ع). امام زمان (ع) در توقیعی که خطاب به «اسحق بن یعقوب» صادر شده فرموده است که فرج شما، بسیار دعا کردن برای تعجیل فرج است. 1ابوبصیر می گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم، فرج شما کی فرامی رسد؟ فرمود: گویی که تو از فرج، جنبه دنیوی آن را می خواهی؛ خیر، هر کس که در خط ولایت باشد، همان انتظار فرج، برای او فرج است. 2

فَرَج الاعظم

از القاب آن حضرت و به معنای «گشایشگر بزرگ» است.3

فَرَج المؤمنین

از القاب حضرت مهدی (ع) است. در هنگام ولادت آن حضرت، حکیمه خاتون به نرجس خاتون گفت: خداوند امشب به تو غلامی می بخشد که سید است در دنیا و آخرت، و فرج مؤمنان است. 4

منابع

1.کمال الدین، ج 2، ص 483؛ غیبه طوسی، ص 176
2.بحارالانوار، ج 47، ص 60- ج 51، ص 156
3.نجم الثاقب، باب دوم
4.همان
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای

فتح

از القاب حضرت و به معنای پیروزی است. روایت است که در آیه شریفه «اذا جاء نصر الله و الفتح» 1 مراد از فتح، قائم (ع) است. در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: آیه مبارکه «نصر من الله و فتح قریب» 2 اشاره دارد به فتح حضرت قائم (ع). 3..

منابع

1.سوره نصر، 1
2.سوره صف، 13
3.نجم الثاقب، باب دوم
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص531

فجر

از القاب حضرت و به معنای پیروزی است. روایت است که در آیه شریفه «اذا جاء نصر الله و الفتح» 1 مراد از فتح، قائم (ع) است. در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: آیه مبارکه «نصر من الله و فتح قریب» 2 اشاره دارد به فتح حضرت قائم (ع). 3

منبع

1.سوره قدر، 5
2.نجم الثاقب، باب دوم
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص533

فراگیر شدن ظلم

فراگیر شدن ظلم و ستم، از نشانه های معروف ظهور حضرت مهدی (ع) به شمار آمده است. این نشانه در روایات بسیاری به چشم می خورد. در روایتی آمده است: «خداوند به وسیله ظهور مهدی (ع) زمین را پر از عدل و داد می سازد، پس از آن که از ظلم و ستم پر شده باشد.» 1

یا از حضرت مهدی (ع) نقل شده: «نشانه آشکار شدن من، زیاد شدن هرج و مرج و فتنه ها و آشوب هاست.»2 گاهی نیز زیاد شدن گناهان و مفاسد اخلاقی و اجتماعی در میان مسلمانان، به عنوان نشانه های نزدیک شدن ظهور پیش گویی شده است. علامه مجلسی (ره) در باب نشانه های ظهور، روایتی را از امام صادق (ع) آورده که در آن بیش از یکصد نوع گناه و انحراف اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی و فرهنگی که در دوران غیبت، دامن گیر جوامع اسلامی می شود، پیش گویی شده است؛ 3از جمله: رشوه خواری، قمار بازی، شراب خواری، زیاد شدن زنا، لواط، قطع صله رحم، سنگ دل شدن مردمان، اهتمام مردم تنها به شهوت و شکم، از میان رفتن شرم، نپرداختن زکات و خمس، کم فروشی، بی اعتنایی به اوقات نماز، آراستن مساجد به زیور آلات، گزاردن حج به انگیزه های مادی و برای غیر خدا، رعایت نکردن احترام بزرگ ترها، پیروی از ثروتمندان، صرف کردن سرمایه های عظیم در فساد و ابتذال و بی دینی، چاپلوسی و تملق گویی، ناامنی راه ها، به اسارت رفتن مسلمانان، افزایش مرگ های ناگهانی، نداشتن دادرس و پناه، ناامیدی جهانیان از نجات و ... زیاد شدن این فسادها و آلودگی ها در میان مردم، در واقع نوعی از فراگیر شدن ظلم و جور روی زمین است.

فراگیر شدن یعنی به گونه ای که بدی ها بر خوبی ها و ضد ارزش ها بر ارزش ها غلبه می یابد و شعله آتش فتنه، دامن همه را می گیرد و جامعه انسانی در باتلاق فساد فرو می رود. التبه گسترش حاکمیت استکبار در روی زمین و در استضعاف و محرومیت قرار گرفتن پیروان حق، که براساس پیشگویی امامان (ع) در آستانه ظهور پیش خواهد آمد، نمود دیگری از بی عدالتی و زیاد شدن ظلم و جور است. شهید مرتضی مطهری (ره) می آورد مبنی بر این که منظور از فراگیر شدن ظلم، آن است که هر یک از شقی و سعید، گروه حق و باطل، به نهایت کار خود می رسند. ستم کاران و بدکاران، به نهایت درجه بدی و نابکاری می رسند و لهیب آتش آنان همه را فرا می گیرد. در این هنگام که صالحان در مظلومیت و استضعاف به سر می برند و همه راه های چاره بر آنان بسته می شود، مهدی (ع) ظهور می کند و دنیا را پر از عدل و داد می نماید. 4

منابع

1.کنزالعمال، ج 14، ص 264
2.بحارالانوار، ج 51، ص 320
3.بحارالانوار، ج 52، ص 256
4.قیام و انقلاب مهدی، ص 66
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص534

فرزندان مهدی

پیشنهادها و راهکارهایی که برای پرورش فرزندانی شایسته، شیفته و منتظر و خدمتگزار فراهم است:


1. رعایت آداب شرعی در ازدواج، انعقتاد نطفه فرزند، تغذیه سالم و حلال و شرعی و آداب دوران جنین؛


2. خواندن اذان و دعا به هنگام تولد در گوش فرزند، و نصب ادعیه مناسب نزد کودک و تخت وی و انتخاب نام مناسب و اسلامی؛ 3. ایجاد محیطی مذهبی و در شأن و حد و اندازه سن کودک در محیط منزل تا قبل از رفتن به مدرسه؛ 4. شروع آموزش های مذهبی از زمانی که سخن می گوید، کلام ها و جملات را درک می کند و ما را به عنوان پدر و مادر و معلم خویش می داند؛ 5. همراه کردن و مهیا کردن او برای ادای فریضه نماز (تهیه چادر نماز و سجاده کودکان) حتی اگر کلمات و جمله ها در اول کار غلط و نامفهوم باشد؛ 6. همراه بردن به مساجد و اماکن مذهبی برای آشنایی با نماز جماعت، جمعه و ... شناخت دعاهای مذهبی؛ 7. آموزش دعاها با ترجمه و خصوصاً شأن و جایگاه دعاها و فلسفه خواندن آن ها؛ 8. تهیه پاسخ های مناسب برای سئوالات کودکان قبل از این که کودک با سئوالات بدون پاسخ بزرگ شود؛ 9. سعی در تکمیل آگاهی و خواسته های مادی ومعنوی وی براساس تعالیم مبانی اسلامی (قبل از اینکه پاسخ های ناصحیحی از دیگران دریافت کند)؛ 10. همراه کردن وی در اعمال ماه محرم، بیان فلسفه قیام امام حسین (ع)، چگونگی شهادت وی و خاندانش، دلیل نیاز به زنده نگهداشتن فلسفه محرم و تبیین دلیل ریختن اشک در ماتم کربلا و کربلاییان؛ 11. همراه کردن کودک در اعمال ماه مبارک رمضان، و آشنایی با امام علی (ع) و فلسفه اعمال این ماه؛ 12. آشنا نموئن با زندگی پیامبران الهی و خصوصاً این که چرا آخرین پیامبر، کاملترین و برترین آنان است؛ 13. آشنا نمودن با زندگی امامان و معصومین دین اسلام (ع) و آموزش زندگی نامه و فلسفه مبارزان هر کدام از آنان؛ 14. آموزش عمل به احکام اسلامی در کلیه شئونات زندگی خویش در محیط منزل، مدرسه و جامعه؛ از جمله حجاب، رفتار و اخلاق اسلامی؛ 15. تشویق، ایجاد انگیزه، آموزش و افزایش آگاهی های مذهبی با شرکت در مسابقه های مذهبی در خانواده، مدرسه و مراکز مذهبی؛ 16. شرکت کردن در اعیاد و جشن های شادی مسلمین به عنوان الگوهای مناسب برگزاری جشن های سال؛ 17. مهم ترین آموزش زندگی وی باید آشنایی با نام حضرت مهدی (ع) باشد؛ 18. نام مهدی (ع) به عنوان آخرین امام، پیشوا و کامل کننده دین خدا و تنها امید باقیمانده مسلمین پس از خداوند آموزش داده شود؛ 19. به او آموزش دهیم چگونه شیفته حضور امامش باشد، فلسفه انتظار چیست و تا ظهور ایشان چه باید کرد؛ 20. امیدواریم با آماده ساختن فرزندانمان برای حضور آقای خویش، بتوانند از جمله خادمین مولای خویش باشند و بتوانند گوشه ای از این برکت را به وجود ما پدران و مادران تسری بخشند و بتوانند همچنان که ما و پیشینیان ما تلاش و همت کردند در تولد و پرورش کودکان صالح و منتظر تلاش نمایند. 

منبع

نشریه موعود، شماره 32، ص 51

فرشتگان

از روایات استفاده می شود که 313 نفر، فرماندهان لشکری و کشوری حضرت مهدی (ع) هستند که حضرت به وسیله آن ها و با تایید ملائکه و فرشتگان [1]، شرق و غرب جهان را می گشاید و وعده خدا را تحقق می بخشد و آیین حق را در زمین مستقر می کند. امام باقر (ع) فرمود: «هر گاه قائم ظهور کند، خداوند او را با فرشتگان نشان دار و ... مقرب یاری می کند. جبرئیل، پیشاپیش او و میکائیل از طرف راست و اسرافیل از طرف چپ او حرکت می کنند. ابهت و رعب و وحشت به فاصله یک ماه راه از جلو، عقب، چپ و راست او حرکت می کند و فرشتگان مقرب خدا خدمتگزاران او هستند...» [2] امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه «اتی امر الله فلا تستعجلوه» [3]؛ امر خدا فرا رسید، پس شتاب نکنید، فرمود: «آن امر ماست که خدا فرموده است نباید در آن شتاب شود. خداوند او را به وسیله سه سپاه یاری می کند؛ فرشتگان، مؤمنان و رعب و وحشت در دل دشمنان، و ظهور او مانند ظهور رسول اکرم است.» [4]

ابان بن تغلب می گوید که امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرمود: «سیزده هزار و صیصد و سیزده نفر از فرشتگان بر او نازل می شوند.» من عرض کردم: این همه فرشته بر او نازل می شود؟ حضرت فرمود: «آری! آن ها عبارتند از: همه فرشتگانی که با حضرت نوح در کشتی بودند، همه فرشتگانی که به هنگام افتادن ابراهیم (ع) در میان آتش با او بودند، همه فرشتگانی که به هنگام شکافتن رود نیل برای بنی اسرائیل با حضرت موسی (ع) بودند، همه فرشتگانی که به هنگام عروج حضرت عیسی (ع) با او بودند، چهار هزار فرشته نشان دار که در خدمت رسول اکرم (ص) بودند، هزار فرشته که پشت سر هم، برای یاری پیامبر اکرم (ص) فرود آمدند، سیصد و سیزده فرشته که در جنگ بدر حضور داشتند، چهار هزار فرشته که در روز عاشورا برای یاری امام حسین (ع) فرود آمدند و به آن ها اجازه پیکار داده نشد ... همه این فرشته ها هم اکنون در روی زمین هستند و انتظار قیام قائم (ع) را می کشند.» [5]

در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است: هنگامی که قائم آل محمد (ص) ظهور نماید، خداوند او را به وسیله گروه های فرشتگان نشاندار (مسومین)، پیاپی (مُردفین)، فرود آورده شده (منزلیبن) و مقرب (کروبین) یاری خواهد کرد. [6]

از این روایات استفاده می شود که فرشتگان مقرب الهی، خدمتگزار مهدی (ع) هستند و او را در تشکیل حکومت واحد جهانی یاری می دهند. 

منبع

[1] منتخب الاثر، ص 81
[2] غیبه نعمانی، ص 234
[3] سوره نحل، 1
[4] المحجه فیما نزل فی القائم، ص 115؛ غیبه نعمانی، ص 243
[5] کامل الزیارات، ص 130
[6] بحارالانوار، ج 52، ص 348؛ غیبه نعمانی، ص 234
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص537

فرماندهان سپاه حضرت

در روایات، نام افرادی را می بینیم که یا عملیات نظامی خاصی و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان به آنان نسبت داده شده است، که به نام و عملکرد برخی از آنان اشاره می کنیم:

 1. حضرت عیسی (ع): امیرمؤمنان علی (ع) در خطبه ای می فرماید: «... آن گاه مهدی (ع)، حضرت عیسی را به جانشینی خود، در عملیات تهاجمی علیه دجال بر می گزیند... عیسی (ع) در گردنه «هرشا» به او می رسد و فریادی هولناک بر او می کشد و ضربه ای سخت بر او فرود می آورد و او را در شعله های آتش ذوب می کندغ آن سان که سرب در آتش ذوب می شود.» [1]

2. شعیب بن صالح: شبلنجی می گوید: فرمانده لشکریان پیشرو حضرت مهدی (ع)، مردی از قبیله بنی تمیم است که محاسن کمی دارد و او را شعیب بن صالح می نامند. [2]

3. اسماعیل (فرزند امام صادق «ع») و عبدالله بن شریک: امام صادق (ع) می فرمود: «من از خدا خواستم که «فرزندم» اسماعیل را پس از من بر جای بگذارد؛ ولی خداوند نخواست و درباره او مقام دیگری به من بخشید؛ وی نخستین کسی است که با ده نفر از یارانش ظهور م کند و عبدالله بن شریک یکی از آن ده نفر است که پرچم دار اوست.» [3] امام باقر (ع) فرمود: «گویا عبدالله بن شریک عامری را می بینم که عمامه مشکی بر سر نهاده، دو طرف عمامه اش بین شانه هایش افتاده، با سپاهی چهار هزار نفری پیش روی قائم ما، از دامنه کوه بالا می روند و همواره تکبیر می گویند.» [4]

  4. عقیل و حارث: حضرت علی (ع) می گوید: «... حضرت مهدی (ع) لشکر را حرکت می دهد تا آن که وارد عراق می شود؛ در حالی که سپاهیان، پیشاپیش و پشت سر او حرکت می کنند و فرمانده نیروهای پیشرو، مردی به نام «عقیل» است و فرماندهی سپاهیان پشت سر را مردی به نام «حارث» عهده دار است.» [5]

5. جبیر بن خابور: امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین (ع) نقل فرموده است: این شخص جبیر در جبل الاهواز به همراه چهار هزار نفر منتظرند تا قائم اهل بیت ما ظهور کند.» [6]

6. مفضل بن عمر: امام صادق (ع) به مفضل فرمود: «تو با چهل و چهار نفر دیگر با حضرت قائم (ع) خواهید بود. تو در سمت راست حضرت، امر و نهی می کنی و مردم در آن زمان، بهتر از امروز از تو اطاعت می کنند.» [7]

7. اصحاب کهف: امیر مؤمنان (ع) فرمود: «اصحاب کهف برای یاری مهدی (ع) خواهند آمد.» [8]

منابع

[1] الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 167
[2] نورالابصار، ص 138؛ الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 211
[3] اختیار معرفه الرجال، ص 217؛ رجال ابن داود، ص 206
[4] بحارالانوار، ج 53، ص 67؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 561
[5] الشیعه و الرجله، ج 1، ص 158
[6] بحارالانوار، ج 41، ص 296؛ خرائج، ج 1، ص 185
[7] دلائل الامامه، ص 248؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 573
[8] ارشاد القلوب، ص 286 (به نقل از چشم اندازی به حکومت مهدی (ع)، طبسی، ص96)
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص539

فرود آمدن عیسی علیه السلام

یکی از عقاید قطعی همه مسلمانان و تمام طوایف اسلامی این است که حضرت عیسی (ع) در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) به روی زمین باز می گردد، و برخی از آیات قرآنی نیز بر آن دلالت می کند. در این باره صدها حدیث از طریق شیعه و سنی روایت شده است که از بازگشت آن حضرت سخن می گوید. اگر برخی از متعصبین اهل سنت به دلایلی در مورد حضرت مهدی (ع) می کنند، در مورد نزول حضرت عیسی (ع) هیچ تردید ندارند. از نظر شیعه نیز این مطلب قطعی است که حضرت عیسی (ع) از آسمان نازل می شود، در بیت المقدس پشت سر حضرت مهدی (ع) نماز می گزارد و او را تایید می کند و در ردیف یکی از معاونان آن حضرت قرار می گیرد. در این زمینه، روایات فراوانی در منابع حدیثی شیعه و سنی وارد شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم: در حدیثی از ابوسعید خدری روایت شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «آن کسی که عیسی بن مریم (ع) در پشت سر او نماز می خواند، از ماست. 1 در حدیثی از اهل سنت آمده است که: «عیسی (ع) در گردنه ای به نام «افیق» در سرزمین مقدس فرود می آید، وارد بیت المقدس می شود، در حالی که مردم برای نماز صبح صف کشیده باشند. پس امام (ع) (حضرت مهدی) عقب می رود، ولی عیسی (ع) او را جلو می اندازد و خود به او اقتدا کرده، پشت سرش طبق شریعت محمد نماز می خواند و می فرماید: «شما اهل بیتی هستید که احدی نمی تواند بر شما پیشی بگیرد.» 2

حضرت عیسی (ع) بر دروازه شرقی دمشق و کنار پل «بیضاء» به هنگامه سپیده سحر در حالی که بر ابر، سوار است و دست هایش بر شانه دو فرشته است و دو قطعه پارچه نفیس بر اندام اوست از آسمان به زمین فرود می آید و هنگامی که سر خم می کند نور و درخشندگی خاصی از چهره اش پرتو افکن است. نخست یهودیان بسوی او می شتابند و می گویند: «ای پیامبر خدا! ما یاران تو هستیم.» آن گاه حضرت به آنان پاسخ می دهد: «دروغ می گویید.» آن گاه مسیحیان به حضورش شتافته و می گویند: «ما یاران تو هستیم.» به آنان نیز می گوید: «شما نیز دروغ می گویید. یاران راستین من، مهاجران هستند، باقی مانده اصحاب حماسه.»

آن گاه مسلمانان به حضورش شرفیاب می گردند، در حالی که یهودیان و مسیحیان نیز آن جا هستند و عیسی  (ع)، امام و خلیفه راستین مسلمین (حضرت مهدی «ع») را در میان آنان می نگرد که مسلمانان به امامت او نماز می گذارند.

مسیح نیز با دیدن آن منظره برای اقتدای به امام مسلمین پشت سر آن حضرت قرار می گیرد که امام مهدی (ع) می گوید: «ای پیامبر خدا! شما برای ما نماز جماعت بخوانید.» مسیح پاسخ می دهد: «نه! هرگز! شما باید نماز را برای مردم بخوانید و همگی به شما اقتدا نمایند، چرا که شما بنده شایسته خدا و حجت او هستید و خدا از شما خشنود است و من به عنوان وزیر شما مبعوث شده ام و نه امیر.»

آن گاه خلیفه مهاجرین، امام مهدی (ع)، نماز می خواند و همگی از جمله حضرت مسیح (ع) بدان حضرت اقتدا می کنند. 3 از مجموع روایاتی که درباره فرود آمدن حضرت عیسی (ع) آمده است روشن می شود که: 1. نزول عیسی (ع) بعد از آن است که حضرت مهدی (ع) وارد قدس شده، از قدس خارج می شود؛ سپاه سفیانی را نابود کرده، با تمام یاران به سرزمین قدس باز می گردد. 2. نزول عیسی (ع) در بامداد روز جمعه، و به هنگام منظم شدن صف های مردم برای اقامه نماز صبح خواهد بود. 3. قسمت اعظم تورات و انجیل، در رابطه با نزول حضرت عیسی (ع) از تحریف مصون مانده است. 4

منابع

1.بحارالانوار، ج 51، ص 84؛ منتخب الاثر، فصل 2، ص 316
2.یوم الخلاص، ص 344
3.الملاحم و الفتن، ابن طاووس، باب 178؛ معجم احادیث امام مهدی (ع)، ج 1، ص 527
4.روزگار رهایی، ج 1، ص 556
منبع اصلی: 
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص540

الفصول العشره فی الغیبه

کتابی است از شیخ مفید که در آغاز آن چنین اشاره می کند: «... در این نوشته به ده پرسش درباره مهدی پاسخ می دهم... در این اثر، آن چه تمام خردمندان بدان نیاز دارند، آورده شده و به گونه ساده، در دسترس همگان قرار گرفته است. و امام پرسش های دهگانه: 1. آیا امام حسن عسکری (ع)، فرزندی به نام مهدی داشته است؟ آیا این را فقط شیعه باور دارد یا غیر شیعیان نیز بدان اعتراف دارند؟ 2. تکذیب وجود فرزند برای امام عسکری (ع)، از سوی جعفر بن علی (عموی امام زمان). 3. امام عسکری (ع) اگر فرزندی به نام مهدی داشت، چطور در وصیت خود از او نام نبرده و به مادرش وصیت کرده است؟ 4. دلیل بر ولادت مخفیانه و غیبت آن حضرت چیست؟ 5. غیبت طولانی خلاف عادت، پذیرفته نیست. چگونه می تواند فردی که در زمان های دور چشم به جهان گشوده، تا این زمان زنده باشد؟ 6. غیبت طولانی، با دست نیاییدن و مشخص نبودن محل سکونت وی، چگونه ممکن است؟ 7. بر فرض صحت غیبت، در صورت اجرا نکردن حدود، بیان نکردن احکام، هدایت نکردن گمراهان، اقامه نکردن امر به معروف و نهی از منکر و ... چه نفعی خواهد داشت؟ 8. به هر دلیلی که شیعه امامیه ادعاهای فطحیه، کیسانیه، ناووسیه و اسماعیلیه را در باب غیبت باطل می شمرد، به همان دلیل ادعای شیعه امامیه نیز، در غیبت حضرت مهدی باطل است. 9. شیعه امامیه بر این باور است که خداوند غیبت حضرت را لازم دانسته و چیزی را اراده نمی کند، مگر آن که دارای مصلحت باشد. از سوی دیگر معتقدند که در مشاهده آن حضرت و اخذ معارف دین از وی، مصلحت کامل بندگان وجود دارد، و با ظهور آن حضرت، همه مصالح تحقق می پذیرد. بنابراین چگونه خداوند، غیبت حضرت را اراده نموده است؟ 10. اگر امامیه بر غیبت امام عصر (ع) اصرار کند، باید در هنگام ظهور معتقد به معجزه باشد تا مردم او را بشناسند، در حالی که داشتن معجزه از ویژگی های پیامبران الهی است.

پس از طرح این پرسش ها، شیخ به یکایک آن به شرح پاسخ می دهد. این اثر با عنوان «المسائل العشره فی الغیبه و الاجوبه عن المسائل العشر» نیز چاپ شده است.1

منبع

چشم به راه مهدی، ص 452
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص541

فضل بن شاذان

فضل بن شاذان نیشابوری، از فقها و متکلمین امامیه است و یکصد و هشتاد کتاب نوشته که از جمله آن ها کتابی در احوال قائم آل محمد (ص) و غیبت است. شیخ طوسی در رجال خود، او را از جمله اصحاب امام هادی و امام عسکری (ع) شمرده است و می نویسد: فضل بن شاذان در سال 160 ق وفات کرد. شیخ آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه» می نویسد: کتاب غیبت فضل بن شاذان، نزد سید محمد بن محمد میرلوحی که هم عصر مجلسی بوده، موجود است.1

منابع

1.الذریعه، ج 16؛ رجال نجاشی، ص 235؛ رجال طوسی، ص 420

موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص542

فضل بن یحیی

«فضل بن یحیی بن مظفر طیبی» مؤلف: کتاب «الجزایر الخضراء» است. وی داستان جزیره خضراء را نخست در کربلا در (15 شعبان 699) از شمس الدین محمد بن بخیح حلی و جلال الدین عبداله حوام حلی شنیده و آن گاه رهسپار حله شد و داستان را بدون واسطه از «علی بن فاضل مازندرانی» بشنود و در کتاب خود فراهم آورد. «فضل بن یحیی» اهل کوفه و مقیم واسط بود و به شغل کتابت اشتغال داشت و جزء دوازده نفری است که «کشف الغمه» را در حضور مؤلفش فرا گرفتند. 1

علی بن عیسی اربلی (متوفی 692) کتاب پرارج خود «کشف الغمه» را در حضور دوازده تن از دانشمندان عصر خود قرائت کرد و آن ها آن را استماع کرده، برای خود استنساخ نمودند. مؤلف به همه آن دوازده نفر اجازه روایت داده است. در تمام جلساتی که کتاب قرائت می شده، کاتب جلسه «فضل بن یحیی» بوده و همه اجازات به خط او بوده است. «کشف الغمه» ای که به خط «فضل بن یحیی» بوده تا قرن یازدهم باقی مانده است. شیخ حر عاملی (صاحب وسائل) درباره وی می نویسد: «فضل بن یحیی، دانشمند جلیل القدری است که در اواسط به کار کتابت اشتغال داشت و در سال 691 کشف الغمه را در حضور مؤلفش خواند و نسخه اش را با نسخه مؤلف تطبیق کرد. 2 پدرش «یحیی بن مظفر» نیز دانشمند، ادیب شاعر بود و او نیز جزء دوازده نفری است که کشف الغمه را در حضور مؤلفش فرا گرفته اند. 3 تاریخ وفات «فضل بن یحیی» در دست نیست، فقط می دانیم که وی تا سال 699 زنده بوده است.

نکته دیگر این است که احتمال دارد «فضل بن یحیی» دو نفر باشند: 1. راوی داستان جزیره خضراء 2. کسی که «اربلی» به او اجازه حدیث داده است. احتمال دو نفر بودن از بیان میرزا عبدالله اصفهانی معروف به افندی معلوم می شود، او می گوید: «حق این است که هر دو یک نفرند.» 4 البته وی دلیل خود را بر آن چه آن را حق دانسته، بیان نکرده است. 5

منابع

1.الذریعه، ج 5، ص 106
2.امل الامل، ج 2، ص 217
3.همان، ص 348
4.ریاض العلماء، ج 4، ص 377
5.جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، طریقه دار، ص 128
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص543

فضیلت انتظار

در روایات، ارزش و فضیلت بسیاری برای «انتظار» شمرده شده است که برخی از آن ها را می آوریم. پیامبر گرامی اسلام (ص) برترین عبادت را انتظار فرج می داند. 1 و در جای دیگری می فرماید: برترین جهاد امت من انتظار فرج است. 2 حضرت علی (ع) نیز فرمود: منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید. به درستی که خوشایندترین اعمال نزد خداوند، انتظار فرج است. 3 امام صادق (ع) نیز فرمود: منتظر امر ما، به سان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد. 4 در روایتی مرحوم مجلسی از امام صادق (ع) نقل می کند: هر کس که بمیرد در حالی که منتظر این امر باشد، همانند کسی است که با حضرت قائم (ع) در خیمه اش بوده باشد. پس حضرت چند لحظه ای درنگ کرده، آن گاه فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند. سپس فرمود: نه، به خدا همچون کسی است که در پیشگاه رسول خدا (ص) شهید شده باشد. 5 و نیز در روایت دیگری می فرماید: بدانید کسی که منتظر ظهور حضرت مهدی (ع) باشد، پاداش کسی را دارد که شب ها را برای انجام عبادت بیدار و روزها روزه دار باشد. 6 و در ضمن حدیث مفصلی آمده است که آن حضرت فرمود: هر کس منتظر امر ما باشد و بر ترس و آزاری که از دشمنان ما می بیند صبر کند، فردای قیامت با ما خواهد بود. 7 پس انتظار، آدمی را متعهد می سازد که برای تحقق هدف های اسلامی و آرمان های انسانی، بدون هیچ گونه ضعف و یأس، تلاش کند و به سوی مقاصد متعالی اسلام گام بردارد و پیوسته مقام و استوار، به وظایف دینی و اسلامی خود عمل نماید. از همین جهت است که «انتظار» در روایات، عبادت شمرده شده و از بهترین و با ارزش ترین اعمال به شمار آمده است.

منابع

1.کمال الدین، ج 1، ص 287
2.بحارالانوار، ج 74، ص 143
3.بحارالانوار، ج 52، ص 123
4.کمال الدین، ج 2، ص 645
5.بحارالانوار، ج 52، ص 126
6.کافی، ج 2، ص 222
7.کافی، ج 1، ص 372
منبع اصلی: 
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص543

فطحیه

فرقه ای است که اعتقاد به امامت «عبدالله افطح» دارند و او را مهدی موعود می دانند. «عبدالله افطح» فرزند امام جعفر صادق (ع) بود. چون سر یا دو پای وی پهن بود، از این رو او را افطح و پیروانش را «افطحیه» یا «فطحیه» می نامند. 1

منابع

1.مهدی موعود، علی دوانی، ص 431
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص544

فطرت و مهدویت

از دیدگاه مذاهب و ادیان، عقیده به ظهور حضرت مهدی (ع) مسأله ای کاملاً فطری و طبیعی است که با سرشت آدمی آمیخته شده، و عمری به درازای عمر آفرینش انسان دارد. فطرت، همان الهام و درک درونی، خواست طبیعی و تمایلی باطنی انسانی است که نیاز به دلیل ندارد و هر انسانی بدون دلیل و برهان آن را می پذیرد و به آن ایمان دارد. وجود تشنگی و گرسنگی در نهاد آدمی، یک امر فطری و طبیعی است و نیاز به دلیل ندارد، پس اگر تشنه می شویم و احساس گرسنگی می کنیم و علاقه به آب و غذا داریم، دلیل بر آن است که آب و غذایی وجود دارد که در انتظار ظهور مصلح بزرگ جهانی به سر می برند و شبانه روز انتظارش را می کشند، دلیل بر آن منتهی شدن سیر جوامع بشری به سوی جامعه واحد، سعادت عمومی، تعاون و همکاری، امنیت و رفاه همگانی، حکومت حق و عدل و خلافت شایستگان و مؤمنان به رهبری موعود پیامبران و ادیان است و این همان چیزی است که مطلوب هر فطرت پاک و خواست طبیعی هر انسان سالم و وجدان بیدار است. به همین جهت است که هم ادیان و مذاهب مختلف و هم دین مبین اسلام به این میل باطنی و خواسته درونی ایجاد آرمان شهر حقیقی به دست منجی توجه خاصی مبذول داشته و ظهور رهبری الهی و منجی آسمانی را در پایان جهان به پیروان خود وعده داده اند.

منابع

ظهور مهدی از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، هاشمی شهیدی، ص 52

فقیه

از القاب حضرت حجت (ع) است. شیخ طوسی در «تهذیب» در باب حد حرم امام حسین (ع) از محمد عبدالله حمیری روایت کرد که گفت: نوشتم به فقیه (ع) و سئوال کردم از او که آیا جایز است که مرد تسبیح بفرستد به خاک قبر امام حسین (ع)؟ و آیا در او فضلی است؟ پس جواب داد و من آن توقیع را خواندم و از آن نسخه کردم: «تسبیح بفرست به آن...» و مراد از فقیه در این جا، یقیناً حضرت مهدی (ع) است. 1

منابع

نجم الثاقب، باب دوم
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص545

فقیهان

عالمان و فقیهان، حافظان دین خدا در روی زمین اند و راهنمایی و ارشاد مردم در دست آنان است. آنان با تحمل زحمات، مسائل دینی را از منابع شرعی استخراج کرده، در دسترس مردم قرار می دهند، ولی در آخر الزمان وضع دگرگون می شود و عالمان روزگار بدترین عالمان خواهند بود. رسول خدا (ص) در این باره می فرمایند: «فقیهان آن روزگار، بدترین فقهایی اند که در زیر آسمان به سر می برند. فتنه و آشوب، از آنان آغاز می شود و به آنان نیز باز می گردد.»1

منابع

بحارالانوار، ج 52، ص 190؛ ثواب الاعمال، ص 301
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص545

فلسفه انتظار

فلسفه انتظار، دمیدن روح امیدواری و پایداری است. انتظار و عقیده به ظهور مصلح، شیعه را در جریان زمان، برای مقاومت پرورش داد و جامعه شیعه را از زوال نگاه داشت و تا امروز، این عقیده، عامل بقای شیعه و پایداری اوست. شیعیانی که با وضعیت اسفبار حکومت بنی امیه و بنی عباس، روبه رو شده بودند، اگر منتظر و آینده بین نبودند و اعتقاد به پیروزی حق و عدالت نداشتند، هرگز برای شان حال مقاومت باقی نمی ماند و از دگرگون شدن اوضاع ناامید می شدند و ریشه هر حرکت و پایداری در آن ها خشک می شد. اما قرآن کریم بشارت داده و پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) نیز وعده داده اند که این دین، پایدار می ماند و همیشه، حق پیروز است. پس از رحلت رسول خدا (ص) تا به امروز، ریشه همه حرکت ها و نهضت های شیعه علیه باطل، همین فلسفه انتظار و عقیده به ادامه مبارزه حق و باطل بوده است. این همان فلسفه ای است که در ادیان گذشته نیز مایه امیدواری پیروان آن ها و مشوق آنان به پایداری بوده است. پس فلسفه انتظار، مانند یک عامل و ماده حیاتی مهم، در تمام ادیان آسمانی وجود داشته و رمز بقا و موجودیت آنان بوده است و اکنون هم از عوامل بقای جامعه مسلمانان است. 1

منابع

امامت و مهدویت، ج 1، ص 394

فلان

در روایات مهدی، از «فلان»، «بنی فلان»، «وُلدفلان» بسیار یاد شده است. در روایتی داریم: چون اولاد فلانی دچار اختلاف شدند، فرج نزدیک است. 1 در روایات دیگری می خوانیم: در بغداد هشتاد هزار نفر کشته می شوند که هشتاد تن از آن ها از اولاد فلانی است. 2 و نیز آمده است: این امر واقع نمی شود، مگر هنگامی که شمشیرهای بنی فلانی در میان خود به کار افتد و حلقه تنگ تر شود. 3 البته در شرح پاره ای احادیث، منظور از «فلان» ذکر شده است.

منابع

1.غیبه نعمانی، ص 135؛ بحارالانوار، ج 52، ص 231
2.الزام الناصب، ص 188
3.کشف الغمه، ج 3، ص 319؛ منتخب الاثر، ص 252

فلسفه غیبت

اامام صادق (ع) فرمود: «موضوع غیبت سری است از اسرار خداوند و غیبی است غاز غیوب الهی، چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود؛ گر چه تفصیلش برای ما مجهول باشد.» 1 از این حدیث به خوبی آشکار می شود که علت و فلسفه اصلی غیبت، جزء اسرار الهی است و جز ائمه اطهار (ع) کسی نمی داند؛ آن ها هم مأذون به بازگو کردن آن نبودند. ولی در پاره ای روایات، 2 بعضی از حکمت های آن بیان شده که به آن ها اشاره می کنیم:

1- آزمایش و امتحان: امام موسی بن جعفر (ع) می فرماید: «برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که گروهی از مؤمنین از عقیده بر می گردند. خدا به وسیله غیبت، بندگانش را امتحان می کند.» 3

2- بیعت نکردن با ستمکاران: علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: «گویا شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام عسکری «ع») در جست و جوی امام خود همه جا را می گردند، اما او را نمی یابند. عرض کردم برای چه؟ فرمود: برای این که امامشان غایب می شود. عرض کردم چرا غایب می شود؟ فرمود: برای این که وقتی با شمشیر قیام کرد، بیعت احدی در گردنش نباشد.» 4

3- نجات از قتل: زراره از امام باقر (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: قائم باید غایب شود، عرض کردم چرا؟ فرمود: از کشته شدن می ترسد...» 5

4- آمادگی پذیرش 6: برای تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبری شایسته، آمادگی عمومی نیز لازم است.

منابع

1.بحارالانوار، ج 52، ص 91
2.بحارالانوار، ج 52، باب عله الغیبه
3.بحارالانوار، ج 52، ص 113
4.بحارالانوار، ج 51، ص 152
5.همان
6.مهدی انقلابی بزرگ، آیت الله مکارم شیرازی، ص 240
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص546