فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف ک

فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف ک

کارّ
به معنی رجوع کننده است. در «هدایه» و «مناقب» از القاب حضرت شمرده شده. ظاهر آن است که حضرت از عالم غیبت و استتار برمی گردد و جمعی از مردگان را بر می گرداند

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ   ر   ز س ش

ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

کارّ

 به معنی رجوع کننده است. در «هدایه» و «مناقب» از القاب حضرت شمرده شده. ظاهر آن است که حضرت از عالم غیبت و استتار برمی گردد و جمعی از مردگان را بر می گرداند.

منابع

نجم الثاقب، باب دوم

کارگزاران حکومت مهدی علیه السلام

در حکومتی که امام مهدی (ع) رهبری آن را به عهده دارد، کارگزاران و مسئوولان حکومت نیز باید از بزرگان و نیکان امت باشند. روایات، ترکیب دولت امام مهدی (ع) را از پیامبران، جانشینان آنان، تقوا پیشگان و صالحان روزگار و امت های پیشین و از سران و بزرگان اصحاب پیامبر (ص) بیان می کند که نام برخی از آنان بدین گونه است: حضرت عیسی (ع)، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی (ع)، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابود جانه انصاری، مالک اشتر نخعی و قبیله همدان.1

منابع

بحارالانوار، ج 52، ص 346؛ عقدالدرر، ص 97؛ مجمع البیان، ج 2، ص 489

کاسر عینه

به معنای «چشم شکسته» است. عبید بن زراره می گوید: نزد امام صادق (ع) در مورد سفیانی سخن گفته شد. فرمود: او چگونه خروج کند در حالی که کاسر عینه در صنعاء هنوز خروج نکرده است.1

ممکن است چند احتمال در تفسیر «کاسر عینه» وجود داشته باشد که بهترین آن ها می تواند بیان رمزی از ناحیه امام صادق (ع) باشد که معنای آن جز در وقت خود آشکار نمی گردد. 2

منابع

1.بحارالانوار، ج 52، ص 245
2.عصر ظهور، علی کورانی، ص 162

کافی

از سخنرانان مخلصی بود که با تلاش های خالصانه خود به ترویج فرهنگ مهدویت پرداخت. مرحوم حاج شیخ احمد کافی در سال 1315 در شهر مشهد در خانواده ای مذهبی به جهان گشود. پدرش مرحوم میرزا محمد کافی، فرزند میرزا احمد کافی یزدی، یکی از روحانیان متقی و وارسته بود. مرحوم میرزا احمد کافی، جد پدری مرحوم کافی در تحصیل مدارج علمی و عملی بسیار کوشا و موفق بوده است و مرحوم کافی در دامان جدّ خویش در کمال دقت نظر تربیت یافت. وی از کودکی علاقه خویش را به حضور در مجالس اباعبدالله الحسین (ع) و ذکر مراثی آن حضرت نشان می داد که بسیار مورد تشویق مردم و به ویژه جد خویش واقع شد. با بروز این علاقه و استعداد، جدّ مرحوم کافی تصمیم به تربیت و آموزش مسائل دینی به وی را می گیرد، به طوری که در سنین هشت یا نُه سالگی، مرحوم حاج شیخ احمد کافی رسماً در حرم مطهر ثامن الحجج (ع) در شب های جمعه تشکیل جلسه می دهد. سپس به خواندن دروس حوزوی در مشهد می پردازد و سالیانی بعد راهی نجف اشرف گشته و مدت پنج سال در آن جا ادامه تحصیل و در کنار آن به منبر و موعظه برای مردم می پردازد. در 23 سالگی در شهر مقدس مشهد با بیت مرحوم آیت الله سید حسین شاهرودی که از زهاد و علماء معروف مشهد بود، وصلت می نماید و بعد از دو سال به جهت اصرار فوق العاده مردم و متدینین شهر تهران و ابراز نیاز تبلیغی شهر تهران در رژیم منحوس پهلوی، ایشان جهت ادای وظیفه شرعی به تهران کوچ می کند و در حقیقت، مشکلات کار خویش را آغاز می نماید. تا این که احساس نیاز به یک پایگاه مذهبی، ایشان را وادار به احداث مهدیه تهران می نماید که منشأ آثار خیری بوده و هست.

منابر ایشان در سراسر کشور و بعضی کشورها از قبیل: کویت، سوریه، عربستان، پاکستان و ... همچنین خدماتی از قبیل: تأسیس مدارس، مساجد، درمانگاه ها، مهدیه ها و ... که برخاسته از خلوص نیت و صفای باطن آن مرحوم بود، موجب شهرت و محبوبیت ایشان گردید. وی در اوج محبوبیت در روز میلاد معشوقش امام زمان (ع) نیمه شعبان در سال 1357 در 42 سالگی و در مسیر زیارت ثامن الحجج (ع) دار فانی را وداع و به سلف صالح پیوست.1هنوز نوارهای پر سوز و گداز وی در دست افراد جامعه می چرخد و صدا و سوز خالصانه اش، عطر نام و یاد مهدی (ع) را می پراکند.

منابع

نغمه هایی از بلبل بوستان حضرت مهدی (عج)، ج 1، ص 14
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای

کامل بن ابراهیم

«کامل بن ابراهیم مدنی» از جمله کسانی است که از تولد حضرت مهدی (ع) اطلاع یافته و از آن خبر داده است. 1گروهی از مفوضه او را به محضر امام حسن عسکری (ع) فرستادند تا سوالاتی از محضر امام بپرسد. وی وارد مجلس شد و در کنار دری که پرده ای بر آن آویخته بود، نشست. پیش از آن که سئوالاتش را مطرح کند، بادی وزید و پرده کنار رفت. حضرت مهدی (ع) که در آن جا بودند، پاسخ پرسشهای وی را ارائه فرمودند. کامل بن ابراهیم از برکت وجود حضرت، هدایت شد و از عقیده اش برگشت. وی جزو کسانی است که بر جنازه امام حسن عسکری (ع) نماز خوانده و در مراسم تشییع جنازه، حضرت مهدی (ع) را دیده اند. 

منابع

1.بحارالانوار، ج 51، ص 5؛ ارشاد مفید، ص 330[2] کشف الغمه، ج 2، ص 499
روزگار رهایی، ج 1، ص 160-165

کتاب حضرت

در حدیثی از امام جواد (ع) آمده است که: «کتاب مُهر کرده ای با حضرت است که تعداد یارانش با نام، شهر، نوع نژاد، مشخصات و کنیه آنان در آن نوشته شده است.» 1

از امام صادق (ع) نیز روایت شده که فرمود: هر یک از ما (امامان) صحیفه ای داریم که شرح وظائف مان تا آخر عمر در آن نوشته است. 2

امام باقر (ع) می فرماید: رسول اکرم (ص) در میان امتش به نرمش و ملاطفت مأمور بود... ولی قائم با منطق شمشیر سخن می گوید و از آن ها مطالبه توبه نمی کند... او در کتابی که نزد اوست، به چنین شیوه ای مأمور است. 3

منابع

1.عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 59؛ بحارالانوار، ج 52، ص 310
2.معارف و معاریف، ج 6، ص 656
3.غیبه نعمانی، ص 121؛ منتخب الاثر، ص 302
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص577

کتابنامه دعای ندبه

گروهی از دانشمندان درد آشنا و نویسندگان متعهد، به دفاع از حریم دعای ندبه پرداخته و در پاسخ به اشکال ها و اعتراض های بی اساس، پیرامون این دعای با صلابت، آثار ارزشمند را به تحریر در آورده اند که عناوین برخی از آن ها را می آوریم:


انوار الولایه (آیت اله صافی گلپایگانی)

به عشق مهدی (محمد شائق قمی)

ترجمه ی دعای ندبه (مولی رفیع گیلانی)

ترجمه وسیله القربه (علی بن علیرضا خوئی)

جمال حضور در آیینه غیبت (ید حسین خادمیان)

درس هایی از ولایت (شیخ محمد باقر صدیقینی)

دعای ندبه براساس قدیمی ترین نسخه ها (دکتر باقر قربانی زرّین)

سخنان نخبه (علی عطایی اصفهانی)

شرح دعای ندبه (محمد باقر شریعت پناه)

شفاء للامه (محمد جعفر شاملی)

فروغ ولایت و دعای ندبه (آیه الله لطف اله صافی گلپایگانی)

کشف الکربه فی شرح دعاء الندبه (سید جلال الدین محدث ارموی)

مدارک دعای شریف ندبه (جعفر صبوری قمی)

معالم القربه فی شرح دعاء الندبه (سید جمال الدین محدث ارموی)

النخبه فی شرح دعاء الندبه (سید محمود مرعشی)

ندبه و نشاط (احمد زمردیان)

نصره المؤمنین (عبدالرضا ابراهیمی)

نوید بامداد پیروزی (سید مصطفلی طباطبایی)

وظایف الشیعه (شیخ عباس علی ادیب اصفهانی)

هدیه مهدویه (صالحی کرمانی)

منابع

با دعای ندبه در پگاه جمعه، علی اکبر مهدی پور، ص 193

کتابنامۀ رجعت

چون مسئله رجعت یکی از اعتقادات ویژه شیعیان است و همواره مورد انتقام و تهاجم دشمنان بود، عالمای شیعه، کتاب های فراوانی پیرامون رجعت تألیف کرده اند که با گذشت زمان، و هجوم اشرار به منازل علمای شیعه در طول قرون و اعصار از بین رفته است. اینک اسامی تعدادی از کتاب هائی را که مستقلاً در موضوع رجعت تألیف شده است، می آوریم:1. آیات الحجه و الرجعه، از شیخ محمد علی حائری همدانی، متوفای 1378 هـ. شامل 313 آیه در پیرامون ظهور حضرت بقیه الله و رجعت ائمه اطهار (ع).1

2. آیات الرجعه، از حاج میرزا محسن عماد، مشهور به خوشنویس و متخلص به «اردبیلی» که به سال 1357 هـ در تهران به چاپ رسیده است.

3. آیات الظهور فی انتظار الفرج و الظهور، از عقیلی ناصر دهخوارقانی، که با استشهاد به 107 آیه، لزوم اعتقاد به رجعت را اثبات کرده است. این کتاب به سال 1350 هـ به چاپ رسیده است.

4. اثبات الرجعه، از علامه بزرگوار مولی محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 هـ که شامل چهارده حدیث در پیرامون رجعت و علائم ظهور می باشد.

شیخ حر عاملی و محدث نوری از آن «رساله فی الرجعه» تعبیر کرده اند، ولی صاحب «الذریعه» از ان «اثبات الرجعه» یاد نموده است. مصحح بحارالانوار در شرح حال مرحوم مجلسی می تویسد که این کتاب تاکنون به چاپ نرسیده است، در حالی که این کتاب به سال 1260 هـ در هندوستان به چاپ رسیده است.این کتاب به سال 1078 هـ تألیف شده و به سال 1260 هـ در هند به چاپ رسیده، و اخیراً با تحقیقات آقای ابوذر بیدار در 144 صفحه وزیری، تحت عنوان «رجعت» در تهران انتشار یافته است.

5. اثبات الرجعه، از آقا جمال خوانساری، متوفای 1225 هـ

6. اثبات الرجعه، از شیخ حسن بن سلیمان بن خالد حلّی، از علمای قرن هشتم که به سال 757 هـ از شهید اول اجازه دریافت کرده، و مؤلف «مختصر البصائر» می باشد.

7. اثبات الرجعه، از شیخ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، صاحب «شمع الیقین»، که آن را به فارسی نوشته است.

8. اثبات الرجعه، از حسن بن یوسف بن مطهر، مشهور به علامه حلی، متوفای 726 هـ که نسخه آن در کتابخانه فاضل خان مشهد موجود است.

9. اثبات الرجعه، از شیخ حیدر، به نقل پسرش اسد حیدر.

10. اثبات الرجعه، از شیخ سلیمان بن احمد قطینی، متوفای 1266 هـ که در «انوار البدرین» از آن یاد کرده است.

11. اثبات الرجعه، از شیخ شرف الدین یحیی بحرانی، شاگرد محقق کرکی و نائب او در یزد و صاحب کتاب «اسامی المشایخ» از منابع صاحب ریاض.

12. اثبات الرجعه، از علی بن حسین عبدالعالی، مشهور به محقق کرکی، و متوفای 1940 هـ.

13. اثبات الرجعه، از فضل بن شاذان ازدی، که از اصحاب امام رضا (ع) بود و تا سال 260 هـ.

می زیست و 180 جلد کتاب پر ارج از خود به یادگار نهاد، که سه جلد آن مربوط به رجعت است. از کتاب اثبات الرجعه ابن شاذان، تنها گزیده آن به نام «منتخب اثبات الرجعه» موجود است.

14. اثبات الرجعه، از مولی سلطان محمود بن غلامعلی طبسی، از شاگردان علامه مجلسی، و تلخیص کننده شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.

15. اثبات الرجعه، از شیخ محمدرضا طبسی، متوفای 1405 هـ که به سال 1354 هـ در نجف اشرف به چاپ رسیده و به عربی و اردو نیز ترجمه شده است.

16. اثبات الرجعه، از مفتی میر محمد عباس بن علی اکبر موسوی تستری، متوفای 1306هـ به نقل شاگردش در تجلیات.

17. اثبات الرجعه، از حاج میرزا ولی الله اشراقی سرابی، متوفای 1390 هـ که به سال 1363 هـ در تبریز چاپ شده است.

18. اثبات الرجعه و ظهور الحجه، از سید محمد مؤمن استرآبادی، که مقیم مکه معظمه بود و به سال 1088 هـ در مکه به شهادت رسید. و نسخه آن در کتاب خانه های قم (آقای مرعشی) و رشت (جمعیت نشر رشت) موجود است.

19. اثبات الرجعه و وجویها من التلاوت و السنه، که نسخه اش در کتابخانه مرحوم سماوی موجود است، ولی به جهت سقط اول آن مؤلفش شناخته نشد.

20. اثبات الرجعه و تفریج الکربه، از سید محمود بن فتح الله کاظمی، معاصر شیخ حرّ عاملی، که نسخه ای به خط مؤلف در کتابخانه مرحوم آخوند در همدان موجود است. و شیخ حر در مقدمه کتابش به آن اشاره نموده است.

21. احادیث الرجعه، از سید حسن صدر، متوفای 1354هـ

22. احیاء السنه و امانه البداعه، در اثبات رجعت از سید دلدار علی نصر آبادی نقوی، متوفای 1235 هـ که در هند به چاپ رسیده است.

23. ارشاد الجهله المصرین علی انکار الغیبه و الرجعه، احتمالاً از مولی محمد هاشم خراسانی، از علمای قرن دوازدهم.

24. الامامیه و الرجعه، از میرزا عبدالله رزاق همدانی، رد ردّ بر کتاب «اسلام و رجعت» از فرید تنکابنی، از شاگردان سنگلجی.

25. انیس المحجه فی کیفیه الرجعه، فارسی، از مرحوم میرزا محمد باقر بن شیخ حسینعلی فقیه ایمانی اصفهانی متوفای 1370هـ.

26. ایفاظ الامه من الضجعه فی اثبات الرجعه، از سید مهدی بن محمد موسوی خوانساری کاظمی، که به سال 1366 هـ در بغداد به چاپ رسیده است.

27. الایقاظ من الهجه، از شیخ حر عاملی، صاحب وسائل الشیعه، و متوفای 1104 هـ که مکرر به چاپ رسیده و مؤلف بیش از 600 حدیث در این کتاب گردآورده و بیش از 60 آیه در این رابطه یاد کرده است.

28. ایمان و رجعت، از حاج سید احمد زنجانی، متوفای 1393 هـ که به سال 1359 هـ تألیف کرده و یاوه گویی های فرید تنکابنی را پاسخ گفته است.

29. ایمان و رجعت، از سید جلال الدین محدث ارموی، متوفای 1399 هـ این کتاب در چهار مجله تألیف شده و هنوز به چاپ نرسیده است. نسخه خطی هر چهار مجلد در کتابخانه فرزند برومند مؤلف موجود است.

30. الایمان و الرجعه، از شیخ محمد علی بن محمد جواد شاه آبادی، که به سال 1368 هـ در تهران به چاپ رسیده است.

31. بشارت الرجعه، از ید هبه الله بهشتی، که در 176 صفحه وزیری، به سال 1354 ش. در تهران به چاپ ریسده است.

32. بشاره الفرج، از مولی محمد بن عاشور کرمانشاهی، مقیم تهران، و معاصر فتحعلی شاه، و صاحب کتاب «اعتذار الفقیر».

33. بیان الفرقان، از شیخ مجتبی قزوینی، متوفای 1387 هـ. که جلد پنجم آن را تحت عنوان «غیبت و رجعت» به مسئله رجعت اختصاص داده، شبهات مخالفان را پاسخ گفته است.

34. تحقیق الرجعه، که به دو زبان اردو و هندوستان به چاپ رسیده است.

35. تفریح الکربه، عن المنتقم لهم فی الرجعه، از سید محمود حسینی کاظمی، معاصر شیخ حرّ عاملی، که مرحوم شیخ حرّ در مقدمه الایقاظ به این کتاب اشاره می کند. نسخه ای از این کتاب به خط مؤلف، که تاریخ کتابت آن 29 شوال 1097 هـ می باشد، در کتابخانه آخوند همدانی در همدان موجود است.

36. ترجمه اثبات الرجعه، از شیخ محمد رضا طبسی، متوفای 1405 هـ که توسط سید علی بن سید محمد باقر رضوی کشمیری، به زبان اردو ترجمه شده است.

37. ترجمه الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، از حر عاملی، متوفای، 1104 هـ که توسط احمد جنتی به فارسی منتشر شده است.

38. تلازم بین رجعت و ولایت، از مؤلف ناشناخته، که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت الله گلپایگانی در قم موجود است.

39. تنبیه الامه فی اثبات الرجعه، از شیخ محمد رضا طبسی نجفی، متوفای 1405 هـ که به سال 1353 هـ در نجف اشرف به چاپ رسیده است.

40. تنبیه الامه فی اثبات الرجعه، (ترجمه عربی) از شیخ محمد رضا طبسی، که به سال 1354 هـ در نجف اشرف به چاپ رسیده است.

41. الجواهر المنضود فی اثبات الرجعه الموعود، از شیخ احمد بیان اصفهانی.

42. حذوالنعل بالنعل، از فضل بن شاذان، متوفای 260 هجری، صاحب اثبات الرجعه، از اصحاب امام هشتم (ع).

43. حذوالنعل بالنعل، از شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، متوفای 381 هـ شیخ صدوق و فضل بن شاذان عنوان کتاب را از احادیث معروف رسول اکرم (ص) گرفته اند که به طور متواتر از آن حضرت آمده است: «آن چه در امت های پیشین واقع شده در این امت نیز مو به مو روی خواهد داد.»

44. حیات الاموات بعد الموت، از شیخ احمد بحرانی، متوفای 1331 هـ که پسرش در لؤلؤه البحرین از آن یاد کرده است.

45. حیات الاموات، از آقا حسین، پسر آقا جمال خوانساری، متوفای 1131 هـ.

46. دحض البدعه، از شیخ محمد علی همدانی، متوفای 1378 هـ صاحب «خصایص الزهراء» که به سال 1354 هـ در نجف اشرف به طبع رسیده است.

47. دلائل الرجعه، از مرحوم شیخ علامی، که در رد «اسلام و رجعت» نوشته است و با نام مستعار «غلامعلی عقیقی کرمانشاهی» چاپ کرده است.

48. الرجعه، از محمد بن مسعود عیاشی، از بزرگان شیعه در قرن سوم هجری و صاحب تفسیر معروف عیاشی، که نجاشی با دو واسطه از مؤلف نقل می کند.

49. الرجعه، از احمد بن داود بن سعید فرازی جرجانی، از علمای شیعه در قرن سوم هجری، که برای ردّ یک حدیث در مورد خلیفه دوم، محمد بن طاهر خزاعی، والی خراسان دستور داد که او را هزار ضربه شلاق بزنند و سپس زبان و دست و پایش را قطع کنند و آن گاه به دار آویزند!

50. الرجعه، از حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی، از سران واقفیه که در عصر امام رضا (ع) می زیست.

51. الرجعه، از شیخ صدق، متوفای 381 هـ که نجاشی از او نقل کرده است.

52. الرجعه، از شیح احمد احسائی، متوفای 1241هـ که به سال 1392 هـ در کربلای مقدس به چاپ رسیده است.

53. رجعت، از سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، متوفای 1395 هـ که به سال 1397 هـ در تهران به چاپ رسیده است.

54. رجعت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث، از حسن طارمی، که به سال 1365 ش. در قم به چاپ رسیده است.

55. رجعت از نظر شیعه، از نجم الدین طبسی (معاصر) که در سال 1400 هـ در 142 صفحه چاپ رسیده است.

56. الرجعه و احادیثها، از فضل بن شاذان، متوفای 260 هـ که از شاگردان امام رضا (ع) می باشد و 180 جلد کتاب در دفاع از حریم تشیع نوشته است. این کتاب تا قرن یازدهم باقی بود و در دست میرلوحی بود. وی چهل حدیث از این کتاب برگزیده و آن را در «کفایه المهتدی» گرد آورده است.

57. الرجعه و احادیثها المنقوله عن اهل العصمه، از سید احمد بن حسن بن اسماعیل، که به سال 1277هـ تألیف شده و نسخه اش در تهران کتابخانه مرحوم محدث ارموی موجود است.

58. الرجعه و الرد علی اهل البدع، از شیخ حسن بن سلیمان بن خالد حلی، از علمای قرن هشتم، که کتابی از ایشان را به نام «اثبات الرجعه» نام بردیم. وی در آن کتاب احادیث سعد بن عبدالله را نیاورده و به کتاب «مختصر البصائر» ارجاع داده است. این کتاب در واقع همان کتاب است با ضمیمه احادیث سعد بن عبدالله.

59. رجعت یا حکومت اهل بیت رسول (ص)، که ترجمه کتاب حاضر به زبان اردوست که اخیراً در لاهور (پاکستان) چاپ شده است.

60. رساله در بیان رجعت ائمه (ع)، از حبیب الله کاشانی، متوفای 1340 هـ که به سال 1368 هـ به چاپ رسیده است.

61. رساله فی اثبات الرجعه، از شیخ محمد علی ربانی خوراسکانی، که به سال 1381هـ در نجف اشرف به چاپ رسیده است.

62. رساله فی اثبات الرجعه، از شیخ محمد بن هاشم سرابی تبریزی، که در سه جزء به چاپ رسیده است.

63. رساله فی اثبات الرجعه، از سلطان محمود بن غلامعلی طبسی، از شاگردان علامه مجلسی.

64. رساله فی علائم الظهور و اثبات الرجعه، از شیخ محمد حسین سمیسم، متوفای 1377 هـ.

65. رهبر گمشدگان، مرحوم فیض الاسلام، که به سال 1353 هـ در تهران چاپ شده است.

66. الشیعه و الرجعه، از شیخ محمدرضا طبسی نجفی، متوفای 1405 هـ که جلد اول و دوم آن چندین بار تجدید چاپ شده و جلد سوم آن هنوز به چاپ نرسیده است.

67. فی قتال اهل القبله و انکار الرجعه، از عبدالعزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی جلودی.

68. الکره و الرجعه، از سید صادق بن باقر موسوی هندی، که در نجف اشرف به چاپ رسیده است.

69. مسئله رجعت و ظهور در آئین زردشت، از صادق هدایت که سه بار چاپ شده است.

70. النجعه فی اثبات الرجعه، از سید علی نقی لکهنوی، متوفای 1409 هـ که به سال 1354 هـ در لکهنو، هند چاپ شده است.

71. النجعه فی الرجعه، ترجمه اثبات الرجعه طبسی، که توسط سید محسن نواب رضوی به عربی ترجمه شده است.

72. نورالابصار فی رجعه اهل بیت النبی المختار، از محمد بن عیسی بن محمد علی بن حیدر شروکی مجیراوی نجفی، متوفای 1333 هـ که به سال 1320 هـ به تألیف آن پرداخته است.

73. نورالانوار، در آثار ظهور و رجعت ائمه اطهار (ع) از علی اصغر بروجردی، متوفای حدود 1300 هـ که به سال 1347 هـ در تهران به چاپ رسیده است.

منابع

این کتابنامه از کتاب «رجعت» محمد خادمی شیرزای برداشت شده است

کتاب های غیبت

موضوع غایب شدن حضرت مهدی (ع) مطلب تازه ای نیست، بلکه از زمان پیامبر اکرم (ص) همواره مورد بحث و گفتگو بوده و آن حضرت به مردم خبر می داد که مهدی از اولاد من است و مدتی از نظر مردم مخفیط و غایب می گردد، سپس ظاهر می شود و جهان را اصلاح می کند. علی بن ابی طالب، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین و سایر ائمه (ع) و خاندان نبوت نیز هر یک در زمان خودشان راجع به غایب شدن مهدی موعود صحبت می کردند و از آن خبر می دادند. قبل از این که امام زمان (ع) به دنیا بیاید، کتاب هایی در خصوص غیبتف تألیف می شد. مخصوصاً از زمان موسی بن جعفر (ع) به بعد، کتاب هایی در غیبت نوشته شد و احادیث غیبت در آن ها ثبت گشت. از آن جمله است:

1. «علی بن حسن بن محمد طائی طاطری» یکی از اصحاب موسی بن جعفر (ع) است. کتابی در غیبت نوشته و مرد فقیه و مورد وثوقی بوده است. 2. «علی بن اعرج کوفی» از اصحاب موسی بن جعفر (ع) بوده و کتابی در غیبت نوشته است. 3. «ابراهیم بن صالح انمای کوفی» از اصحاب موسی بن جعفر (ع) بوده و به واسطه اخبار غیبت بود که کتابی در غیبت تألیف نموده است. 4. «حسن بن علی بن ابی حمزه» در عصر حضرت امام رضا (ع) زندگی می کرده و کتابی در غیبت تألیف نموده است. 5. «عباس بن هشام ناشری اسدی» کتابی در غیبت نوشته است. مرد جلیل القدر و موثقی بوده که در سال دویست و بیست هجری وفات نمود. شیخ طوسی او را از اصحاب حضرت رضا (ع) می شمارد. 6. «فضل بن شاذان نیشابوری» کتابی در احوال قائم آل محمد (ص) و غیبت او نوشته است. «نجاشی» او را توثیق نموده و می نویسد: از فقها و متکلمین امامیه است و احتیاجی به تعریف ندارد و یک صد و هشتاد کتاب نوشته که از جمله آن ها کتاب غیبت است. 7. ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی، نیز کتابی در غیبت نوشته است. قاسم بن محمد همدانی در سال دویست و شصت و نه از او حدیث شنیده است. طبرسی می نویسد: «اخبار غیبت ولی عصر قبل از تولد خودش و پدر و جدش صادر شده و محدثین شیعه آن ها را در اصول و کتاب هایی که در عصر امام باقر و امام صادق (ع) تألیف شده ضبط نموده اند. یکی از محدثین موثق، حسن بن محبوب است که در حدود صد سال قبل از زمان غیبت، کتاب «مشیخه» را تألیف نموده و اخبار غیبت را در آن ثبت کرده است.»

فرقه دوازده امامی و معتقدین به وجود امام حسن عسکری (ع)، در زمان غیبت صغری کاملاً در اقلیت بودند و بیش از حد تقیه و تحفظ می نمودند و بدین جهت، چندان مورد توجه واقع نمی شدند و بحث و انتقاد زیادی در عقیده شان به عمل نمی آمد.

کتاب الغیبه نعمانی که در آن زمان ها تألیف شده، ایراد و بحث های دامنه دار و مفصل در آن دیده نمی شود و در آن به ذکر روایاتی که دلالت دارند بر این که ائمه دوازده نفرند و زمین هرگز از امام خالی نمی شود و روایات غیبت اکتفا شده است. هر چه زمان غیبت طولانی تر می گردید؛ تعداد معتقدان به غیبت ولی عصر (ع) زیادتر می شد و دعوت شان علنی تر می گشت و دراظهار عقیده خودشان بیشتر پافشاری می کردند. به همین نسبت، تعداد مخالفان آن عقیده نیز افزایش می یافت و زبان طعن و انقاد و بحث و رد و ایرادشان بازتر می شد. به طوری که وقتی زمان شیخ صدوق فرا رسید دائره مباحث و رد و ایرادها توسعه یافته بود.

شیخ صدوق و مسأله غیبت؛ صدوق در اواخر زمان غیبت صغری تولد یافت و در سال 381 ق. وفات نمود. او کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» را در اواخر عمرش تألیف کرده است. اما علت تألیف کتاب یاد شده این بود که در آن عصر، از طرف فرقه اسماعیلیه که فرقه قابل توجهی بودند و فرقه زیدیه و طرفداران جعفر کذاب و اهل تسنن که اکثریت داشتند، ایرادات و اشکالاتی به فرقه امامیه وارد می شد و بدین وسیله اذهان مردم را مشوب می کردند. از این جهت شیخ صدوق (ره)، کتاب «کمال الدین» را تألیف نمود. در اول آن کتاب اشکالات مخالفان را نقل می کند و بدانها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع می کند و به تفصیل درباره قائم آل محمد (ص) بحث می کند.

شیخ مفید و مسأله غیبت؛ وقتی نوبت به شیخ مفید رسید باز هم دایره اشکالات توسعه یافته بود و مسأله امامت، یکی از مسائل قابل توجه شده بود. مفید در سال 336 ق. تولد یافت و در سال 413 ق. وفات نمود. موقعیت حساس و اهمیت مسأله امامت را از کتاب های زیادی که مفید در آن عصر، در آن باره تألیف نموده می توان یافت. نجاشی کتاب های زیر را از جمله کتاب های مفید می شمارد: کتاب الایضاح فی الامامه، کتاب النقض علی ابن عباد فی الامامه، کتاب المسائل العشره فی الغیبه، کتاب مختصر فی الغیبه، کتاب جوابات الفارقین فی الغیبه، کتاب نقض الامامه علی جعفر بن حرب، کتاب النقض علی الطلحی فی الغیبه، کتاب المسأله علی الزیدیه، کتاب نقض الامم فی الامه، النقض علی غلام العجرانی فی الامامه، کتاب النقض علی النصیبی فی الامامه، الرد علی لکرابیسی فی الامامه، کتاب الجوابات فی خروج المهدی، کتاب الرد علی ابن رشید فی الامامه، کتاب الرد علی بن الاخشید فی الامامه، کتاب العهد فی الامامه.

سید مرتضی و مسأله غیبت؛ سید مرتضی در سال 355 ق. تولد یافت و در سال 436 ق. وفات نمود. سید مرتضی از استادان شیخ طوسی بوده است. در آن عصر نیز دائره رد و ایراد باز هم تا حدودی توسعه یافته بود، لذا سید مرتضی قد علم کرد و کتاب بزرگی پیرامون امامت تألیف نمود به نام «الشافی» او در این کتاب تمام امامت را مورد بحث و بررسی قرار داده و اشکالات و ایرادات مخالفان را پاسخ داده و درباره امام غایب به تفصیل وارد بحث شده است. علاوه بر آن کتابی هم در خصوص غیبت تألیف نموده به نام: «المقنع»

شیخ طوسی و مسأله غیبت؛ سید مرتضی در سال 436 ق. در گذشت و منصب زعامت و ریاست امامیه به شیخ طوسی محول شد. شیخ نیز در باب غیبت کتاب های متعددی از جمله «الغیبه» را نگاشت. پس از شیخ طوسی نیز کتاب های بسیاری در موضوع غیبت نوشته شده است، ولی مندرجات آن ها، عمدتاً همان مطالبی است که شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و شیخ صدوق تحقیق کرده اند.

منابع

موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص584
نشریه موعود، شماره 16، ص 28

کسروی

سید احمد کسروی از نویسندگان و مورخان ایران است که در سال 1269 شمسی در تبریز متولد و در سال 1324 ه.ش در تهران به دست فدائیان اسلام به ضربت خنجر به قتل رسید. 1او مردی تنخو و نسبت به روحانیون سخت دشمن بود. او به ساحت مقدس ائمه اطهار (ع) و شخص پیامبر (ص) گستاخی کرد و جسارت ها به مذهب شیعه و اعتقاد به امامت مهدی موعود (ع) و غیبت آن حضرت نمود. در یکی از کتاب هایش می نویسد: «عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و ابوالحسن سیمری که ادعای نیابت امام ناپیدا کردند، افرادی گمنام بودند و کسی آن ها را نمی شناخت و خواسته اند، از این راه به ریاست برسند.» 2

منابع

1.فرهنگ معین، ج 6، ص 1577
2.مهدی موعود، پاورقی ص 516
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص587

کشاورزی در عصر ظهور

راز جمله ویژگی های دوران حکومت حضرت مهدی (ع) گسترش و رونق کشاورزی است. از آسمان بارانی می بارد که زمین محصول خود را آشکار می سازد و مردم از نعمتی برخوردار می شوند که هرگز مانند آن را ندیده اند. [1] در عصر حضرت، رودخانه ها پرآب می شود چشمه سارها جوشش می کند و زمین، چند بار محصول می دهد. [2] رسول خدا (ص) فرمود: «خوشا به زندگی، پس از آن دوران که مسیح (ع) دجال را می کشد، زیرا به آسمان اذن بارش و به زمین اجازه رویش داده می شود. اگر دانه ای بر روی کوه صفا گذارده شود، حتماً خواهد رویید.» [3] و نیز می فرماید: «آسمان، بارانش را پی در پی می فرستد و زمین نیز چیزی از گیاهان را در خود نگه نمی دارد، بلکه آن را بیرون می فرستد.» [4]بر طبق روایات، در عصر حضرت زمین همانند نقره ای که پس از جوشش آرام می گیرد آماده کشت می شود و گیاهانش را می رویاند، همچنان که در زمان حضرت آدم (ع) بود. [5]

زمین گیاهانش را می رویاند، به گونه ای که یک زن از عراق، پیاده به شام می رود و در سراسر راه جز بر سبزی و بوته گام نمی گذارد. [6] میان مکه و مدینه را درخت های خرما به هم متصل می کند. [7] و بالاخره نعمت و برکت، از زمین و آسمان می روید و می بارد.

منابع

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 345؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 524
[2] بحارالانوار، ج 52، ص 304
[3] فردوس الاخبار، ج 3، ص 24
[4] غیبه طوسی، ص 115؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 504
[5] ملاحم ابن طاووس، ص 152؛ فتن ابن حماد، ص 162
[6] تحف العقول، ص 115؛ بحارالانوار، ج 52، ص 316-345
[7] بحارالانوار، ج 51، ص 49؛ تفسیر قمی، ج 2، ص 346
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص588