فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف ق

فرهنگ الفبایی مهدویت :‌حرف ق

قائم
به معنی رجوع کننده است. در «هدایه» و «مناقب» از القاب حضرت شمرده شده. ظاهر آن است که حضرت از عالم غیبت و استتار برمی گردد و جمعی از مردگان را بر می گرداند.

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ   ر   ز س ش

ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

قائم

با مراجعه به روايات مربوط به حضرت مهدي‏عليه السلام، مي‏توان با صراحت تمام گفت: هيچ لقبي به اندازه لقب «قائم» براي آن حضرت استعمال نشده است. گويا از آنجايي که قيام حضرت مهدي‏عليه السلام، درخشان‏ترين فصل حيات آن حضرت است؛ اتصاف به اين صفت و لقب همواره در کلام معصومين‏عليهم السلام مورد تصريح قرار گرفته است.

بنابراين مهمترين علت ناميدن آن حضرت به «قائم»، آن است که وي در برابر اوضاع سياسي و انحرافات ديني و اجتماعي، بزرگ‏ترين قيام تاريخ انساني را رهبري خواهد کرد. (1).

البته مي‏توان تمامي ائمه ‏عليهم السلام را قائم دانست؛ اما ويژگي‏هاي قيام امام مهدي‏عليه السلام، آن حضرت را از ديگر امامان‏عليهم السلام ممتاز ساخته است.

درباره وجه قائم ناميدن حضرت مهدي‏عليه السلام به روايات زير نيز مي‏توان اشاره کرد:

ابوحمزه ثمالي مي‏گويد: «از امام باقرعليه السلام سؤال کردم اي فرزند رسول خدا! آيا همه شما قائم [و به پا دارنده] حق نيستيد؟ فرمود: بلي؛ عرض کردم: چرا حضرت مهدي‏عليه السلام را قائم ناميده‏اند؟ فرمود: هنگامي که جد من حضرت سيدالشهداء حسين بن علي‏عليه السلام شهيد شد، ملائکه به درگاه خداوند ضجه و ناله نمودند و نزد پروردگار شکايت کردند... [تا آنکه فرمود] پس خداي عزوجل امامان از فرزندان حسين‏عليه السلام را به آنان نشان داد و ملائکه از ديدن آنها خوشحال شدند. در آن هنگام ديدند که يکي از ايشان در حال قيام است و نماز مي‏خواند. پس خداوند عزوجل فرمود: به وسيله اين قائم از آنان (قاتلان حسين) انتقام خواهم گرفت». (2).

از امام جوادعليه السلام پرسيده شد: چرا او را قائم نامند؟ فرمود: «لِاَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَاِرْتِدادِ اَکْثَرِ القائِلينَ بِاِمامَتِهِ (3)؛ »چون پس از آن قيام کند که از يادها رفته است و بيشتر معتقدان به امامتش برگشته‏ اند.«.

اگرچه درپاره‏اي‏ازموارد لقب «قائم» به تنهايي به کار رفته؛ ولي در بعضي از موارد، به کلماتي ديگر اضافه شده که هر کدام گوياي معنايي خاصّ است.

1. قيام کننده از فرزندانم (القائِمُ مِنْ وُلْدي)

برخي از معصومين‏ عليهم السلام اصرار داشته‏ اند که آن قيام کننده را، از فرزندان خود معرفي‏کنند تاکساني‏که‏از غيرائمه‏عليهم السلام خود را قائم معرفي مي‏کنند، رسوا شوند.

پيامبر اکرم‏ صلي الله عليه وآله فرمود: مَنْ اَنْکَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدي فِي زَمانِ غَيْبَتِهِ فَماتَ فَقَد ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً« (4)؛ »کسي که قائم از فرزندان مرا در زمان غيبتش انکار کند به مرگ جاهلي مرده است.«

امام صادق‏عليه السلام فرمود: «اَلقائِمُ مِنْ وُلدي يَعْمُرُ عُمْرَ خَليلِ الرَّحْمنِ...» (5)؛ «قائم از فرزندان من عمر مي‏کند، عمر خليل الرحمان را...».

2. قائم آنان (قائِمُهُم)

اغلب در کلام رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله آن گاه که ائمه‏عليهم السلام را معرفي مي‏کند و سخن از حضرت مهدي‏عليه السلام به ميان مي‏آورد - از آن حضرت با بيان قيام کننده آنان (اهل بيت‏عليهم السلام) ياد مي‏فرمايد. آن حضرت خطاب به حسين بن علي‏عليه السلام فرمود: «تو آقا فرزند آقا هستي. تو امام فرزند امام، حجّت فرزند حجّت و پدر حجّت‏هاي نه‏گانه هستي که نهمين آنان قائم ايشان است. (6).

گويا پيامبرصلي الله عليه وآله تنها قيام کننده فرزندان امام حسين‏عليه السلام را آخرين ايشان معرفي کرده و تنها قيام کننده راستين را از فرزندان امام حسين‏ عليه السلام دانسته است.

3. قيام کننده براي حق از ما (قائِمٌ لِلْحَقِ مِنَّا)

رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در روايتي فرمود: «قيامت بر پا نمي‏شود، مگر اينکه قيام کننده‏اي براي حق از ما (اهل بيت) قيام نمايد». (7).

از حديث فوق به دست مي‏آيد که تنها قيام براي اقامه حق مطلوب است و نيز قيامي که به تمامي صالحان وعده داده شده، تنها به وسيله فردي از اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله تحقّق خواهد يافت.

4. قائم مااهل‏بيت (قائِمُنااَهْلَ‏البَيْتِ)

امام باقرعليه السلام فرمود: «بهترين لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است، مگر اينکه قائم ما اهل بيت آن گاه که قيام کند لباس علي‏عليه السلام را بر تن خواهد کرد و بر روش او حکومت خواهد نمود». (8).

5. قيام کننده از آل محمد (قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله)

امام رضاعليه السلام فرمود: «تَمامُ الاَمْرِ بِقائِمِ آلِ مُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله»؛ (9) «تمام امر به دست قائم آل محمد است».

نقلی دیگر

از القاب خاصه و مشهوره آن حضرت است و در «ذخیره» آمده که اسم آن حضرت است در زبور سیزدهم و در کتاب «برلیمودا».به معنای برپا شونده در فرمان حق تعالی است، زیرا آن حضرت پیوسته در شب و روز، مهیای فرمان الهی است که به محض اشاره ظهور نماید. امام رضا (ع) فرمود: «او را قائم نامیدند، برای آن که قیام به حق خواهد کرد.» (10)

ابوحمزه ثمالی می گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! آیا همه شما قائم بر حق نیستید؟ حضرت فرمودند: بلی، سئوال کردم: پس چرا حضرت قائم (ع) «قائم» نامیده شد. فرمودند: وقتی جدم امام حسین (ع) به شهادت رسید، ملائکه به سوی خداوند ناله و زاری نمودند تا آن جا که می فرماید خداوند ائمه معصومین (ع) را از نسل امام حسین (ع) به ایشان نشان دادند. ملائکه شادمان شدند، در این هنگام یکی از امامان ایستاده بودند و نماز می خواندند. خداوند فرمود: به واسطه این قائم از قاتلین امام حسین (ع) انتقام می کشم.(11)در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: همانا قائم، مهدی نامیده شد، چون مردم را به سوی امری که از آنان گم شده و کهنه شده است، هدایت می فرماید و قائم نامیده شده، چون قیام به حق می کند.(12)

امام جواد (ع) در جواب این پرسش که چرا او را قائم می نامند، فرمودند: زیرا بعد از آن که نامش از خاطره ها فراموش می شود و بیشتر معتقدان به اماتش، از دین خدا بر می گردند، قیام می کند. (13)یکی از اعمالی که در عصر امام صادق (ع) و در میان شیعیان مرسوم بوده و هست، این است که هنگام شنیدن نام «قائم» بلند می شوند. اگر چه دلیلی مسلم بر وجود قیام به هنگام ذکر این لقب حضرت نیست، اما این عمل در حقیقت، اظهار ادب و احترام به آن امام عزیز است. نقل شده که در حضور امام رضا (ع) کلمه «قائم» ذکر شد، حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: خداوندا! بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.(14) گفتنی است که منظور از «قائم» در بخشی از روایات، ظاهراً حضرت مهدی (ع) نیست، بلکه مراد قیام کننده به حق است. ثقه الاسلام کلینی در کافی، بابی را گشوده با این عنوان «فی ان الائمه (ع) کلهم قائمون بامرالله» (15) که بیانگر آن است که لفظ «قائم» مخصوص و منحصر به امام زمان (ع) نیست. از تعبیرهای «هو قائم اهل زمانه» (16) و «کلنا قائم بامرالله» (17) و ... در روایات هم استفاده می شود که لفظ «قائم» لزوماً ویژه حضرت مهدی (ع) نیتس و شامل هر قیام کننده ای می شود؛ هر کس که انقلاب کند و مردم را به قیام علیه ظلم و بیداد فرا خواند، «قائم» است.

قائم الزمان

از القاب حضرت شمرده شده است. در «کمال الدین» روایت است: «ازدی» در مسجد الحرام خدمت آن جناب رسید. حضرت، سنگی را برای او طلا کرد و در حق او دعا نمود و فرمود: «مرا می شناسی؟» گفت: نه!، فرمود: «منم مهدی! منم قائم الزمان!»

منابع

(۱) الارشاد، ص 704، ح 2.
(2) دلائل الامامة، ص 239.
(3) کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 378، ح 3.
(4) کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، باب 39، ح 12.
(5) دلائل الامامة، ص 258؛ الغيبة، ص 189، ح 44.
(6) عيون اخبارالرضاعليه السلام، ج 2، ص 52، ح 17.
(7) همان، ج 2، ص 59، ح 230.
(8) الکافي، ج 1، ص 411.
 (9) شيخ صدوق، التوحيد، ص 232، ح 1.
(10) نجم الثاقب، باب دوم
(11) بحارالانوار، ج 51، ص 28
(12) بحارالانوار، ج 51، ص 30
(13) کمال الدین، ص 378
(14) بحارالانوار، ج 51، ص 30
(15) اصول کافی، ج 1، ص 536
(16) اصول کافی، ج 1، ص 537
(17)همان
(18)نجم الثاقب، باب دوم
فرهنگ نامه مهدویت،خدامراد سلیمیان/ ص288
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص549

قابلۀ حضرت

قابله به زنی گویند که بچه می زایاند. قابله حضرت مهدی (ع)، حکیمه خاتون، دختر امام جواد، خواهر امام هادی و عمه امام عسکری (ع) بود که در هنگام ولادت به نرجس خاتون، مادر ارجمند امام مهدی (ع) رسیدگی کرد. 1وی پس از تولد یافتن حضرت به ولادت ایشان تصریح کرده است. 2 البته عده ای از زنان در کار قابلگی به وی کمک کردند که از جمله می توان از ماریه و نسیم،3خادمه امام عسکری (ع) و نیز کنیز ابوعلی خیزرانی که او را به امام عسکری (ع) هدیه کرد نام بُرد. همچنین تاریخ می نویسد که امام عسکری (ع) در شب میلاد حجت خدا، یک نفر قابله از زنان صالح غیر شیعه دعوت کرده بود، تا هنگام تولد آن حضرت حضور داشته باشد، مولود را به چشم خود ببیند و در میان افراد مورد اعتماد از غیر شیعه خبر را پخش کند؛ تا در میان اهل سنت هم جای شک و تردید نماند. 4

منابع

1.کمال الدین، ج 2، ص 424
2.کمال الدین، ج 2، ص 433
3.کمال الدین، ج 2، ص 430
4.روزگار رهایی، ج 1، ص 149
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص550

قادیانی

«میرزا غلام احمد قادیانی» بنیان گذار فرقه «احمدیه» یا «قادیانیه» بود. او مردی روحانی، اهل قصبۀ قادیان از شهرستان گرداس پور پنجاب بود که در پنجاه سالگی با استفاده از توجیه و تفسیر بعض احادیث شیعه که زمان ظهور مهدی (ع) را در قرن چهاردهم هجری پیش بینی کرده است دعوی نمود که مهدی موعود و مظهر رجعت، مسیح است. سپس در روز چهارم مارس 1889 م ادعا کرد که وحی بر او نازل شده و پیامبر است.

چون مردی عالم و زباندان بود، جمعی از مردم قادیان به او گرویدند که پیروان این مذهب نوپا را «قادیانی» یا «میرزایی» یا «احمدی» نام نهادند. غلام احمد در اثبات ادعای خود کتاب های چندی تألیف کرد که اهم آن ها: قصاید احمدیه (المسیح الموعود والمهدی الموعود)، مواهب الرحمن، حمامه البشری الی اهل مکه و صلحاء ام القری است. به علاوه یک مجله ماهیانه، به زبان انگلیسی از سال 1902 م در قادیان منتشر نمود که ارگان رسمی قادیان هاست و هووز هم مرتباً انتشار می یابد.

عقاید غلام احمد، کلاً مبتنی بر اصول اسلام و تشیع بود. فقط در سه اصل با سایر مسلمانان اختلاف داشت: جهاد، مسیح و مهدی. او درباره مسیح معتقد است پس از آن که به صلیب کشیده شد نمرد، بلکه او را به هندوستان و ایالت کشمیر بردند و در آن جا به تبلیغ کیش خود مشغول بود تا آن که در صد و بیست سالگی در گذشت و در شهر «سرینگر» مدفون گشت.

درباره امام مهدی (ع) می گوید: او مظهر مسیح و محمد (ص) و جلوه ای از «کریشنا» یکی از الهه های هندوان است و خود او همان مهدی موعود است که ظهور کرده است. پس از فوت غلام احمد، میرزا نورالدین به عنوان خلیفه اول او انتخاب گردید و بعد از او، میرزا بشیرالدین محمد احمد (پسر غلام احمد) با سمت خلیفه دوم به پیشوایی فرقه احمدیه برگزیده شد. بعد از مرگ نورالدین، بین فرقه احمدیه انشعاب پیدا شد. گروهی به ریاست مولانا محمد علی عقیده پیدا کردند که غلام احمد، نبی یا مهدی و یا مسیح نبوده، بلکه مبشرّ و مجدد اسلام بوده است. این گروه، انجمنی به نام «انجمن اشاعت اسلامی احمدیه» تشکیل دادند و به اعضای انجمن لاهور و مجددی، معروف گشتند. لیکن اکثریت قادیانی ها به ریاست میرزا بشیرالدین، بر عقیده نبوت و مهدویت و مسیحیت غلام احمد، باقی ماندند. هر دو گروه، مساجدی در نقاط مختلف بنا کرده، تبلیغات دامه داری را دنبال می کنند. 

منابع

معارف و معاریف، ج 1، ص 607

قاسم انوار

در دیوان قاسم انوار (متوفای 837 ق) متخلص به قاسمی، غزل بشارت انگیزی وجود دارد که رایحه مهدوی از ان به مشام می رسد:

موسی به کوه طور، به نور عیان رسید توفیق وصل یار، عنان بر عنان رسید

شادی اهل عالم و، هنگام شادی است کاندر زمانه، مهدی آخر زمان رسید

آسوده ایم و ظاهر ما شاد و خرم است چون فیض فضل یار، جهان در جهان رسید

منابع

سیمای مهدی موعود (ع) در آیینه شعر فارسی، محمد علی مجاهدی، ص 93

قاسم بن علاء

از کارگزاران «حسین بن روح» بود که در آذربایجان فعالیت می کرد. «ابوحامد عمران بن مفلس» و «ابو علی حجدر» دو دستیار وی بودند. 1

او از زمان امام هادی (ع) وکیل این ناحیه بود. یکصد و هفده سال عمر کرد و هشتاد سال از سلامتی چشم برخوردار بوده و حضرت هادی و عسکری (ع) را زیارت کرده است. 2

امام زمان (ع) پیش از وفات او، هفت تکه پارچه برای کفن او فرستاد و به او خبر داد که چهل روز پس از رسیدن پارچه های کفن به او، فوت خواهد کرد و او در همان روز از دنیا رفت. 3

وی به هنگام وفاتش وصیت کرد که اگر از وارثان او کسی باتقوا نبود، از آن چه که او برای حضرت وقف کرده است محروم باشند، پس از وفاتش از سوی حضرت، توقیعی برای تسلیت به فرزندش صادر شده و در آن، این عبارت آمده است: پدرت را پیشوای تو، و کارهایش را الگوی تو قرار دادیم.4

منابع

1.تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (ع)، ص 197
2.غیبه طوسی، ص 188
3.غیبه طوسی، ص 188
4.آخرین امید، ص 118
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص552

قانون ارث

به فرموده امام کاظم (ع)، خداوند ارواح را دو هزار سال پیش از بدن ها آفرید. هر یک از آن ها که با دیگری در آسمان ها آشنا شد، در زمین نیز با هم آشنا خواهند بود و هر کدام که از دیگری بیگانه بوده است، در زمین نیز چنان خواهد بود. هنگامی که حضرت قائم (ع) قیام کند، به برادر دینی ارث می دهد و ارث برادر نسبی را قطع می کند و این است معنای قول خداوند در سوره مؤمنون: «فإذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم یومئذ ولا یتساءلون»1؛ پس هنگامی که در شیپور صور دمیده شود، هیچ نسبی بین آنان نخواهد بود و هرگز از علت آن جویا نخواهند شد. 2

امام صادق (ع) نیز می فرماید: «خداوند دو هزار سال پیش از آن که پیکرها را آفرید، بین ارواح برادری برقرار کرد. هنگامی که قائم ما اهل بیت قیام کند، برادرانی که بین شان برادری برقرار شده است، از یک دیگر ارث می برند و برادران نسبی که از یک پدر و مادر هستند از یک دیگر ارث نمی برند.» 3

منابع

1.سوره مومنون، 101
2.دلائل الامه، ص 260؛ تفسیر برهان، ج 3، ص 120
3.بحارالانوار، ج 6، ص 249؛ روضه المتقین، ج 11، ص 415
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص553

قاهر بالله

از خلفای دوران غیبت صغری بود. اسم او محمد بن معتضد است. در سال 320 هجری قمری به خلافت رسید و در سال 322 چشمانش را میل کشیدند و کشتند. اخلاق او ثباتی نداشت و زود رنگ عوض می کرد. نیزه بزرگی داشت که هر وقت در خانه خود راه می رفت آن را به دست می گرفت و به هنگام نشتن جلو روی خود می گذاشت و هر کس را می خواست بکشد، با آن می زد. وی در کارهایش چندان دقت نمی کرد و رفتار او هول انگیز بود

منابع

زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، علی غفارزاده، ص 49

قبیله کلب

سفیانی از طرف مادر از آن قبیله است. حدیثی تصریح می کند: مردی از قریش به وجود می آید که دایی هایش از قبیله کلب است. پس سپاهی را [به سوی حضرت مهدی] گسیل می دارد که سپاه اسلام بر آن ها پیروز می شود. حسرت و پشیمانی از آن کسی است که از غنایم کلب محروم باشد.

قبیله کلب، ظاهراً از ساکنان اردن می باشند که در عهد اموی، این قبیله در اردن سکونت داشتند.2

منابع

1.بحارالانوار، ج 51، ص 88؛ ینابیع الموده، ج 3، ص 87
2.روزگار رهایی، ج 2، ص 1084
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص554

شب قدر

شب قدر، شب امام زمان (ع) است و ملائکه و روح بر آن حضرت نازل شده، تقدیر امور را در اختیار او می گذارند. پیشوایان معصوم (ع) در تفسیر سوره قدر فرموده اند: فرشتگان در این شب، مقدرات یک سال را نزد ولی مطلق زمان آورده، بر او عرضه و تسلیم می کنند. 1 در چنین شبی که به حضرت مهدی (ع) تعلق دارد، یاد جد بزرگوارش در دل ها زنده می شود، چرا که یکی از اعمال مستحبی شب قدر، زیارت امام حسین (ع) است. 2 هنگامی که درد زایمان نرجس خاتون شروع شد، امام عسکری (ع) به حکیمه خاتون فرمود: عمه جان! سوره «انا انزلناه» را بر او بخوان. حکیمه می گوید: من مشغول خواندن این سوره شدم، و می شنیدم که طفل داخل رحم نرجس نیز، همان که من می خوانم، می خواند. در حال تعجب بودم که امام عسکری (ع) با صدای بلند فرمود: عمه جان! از امر خدا تعجب مکن که خداوند، زبان ما را در کئودکی به حکمت باز کرده و در بزرگی، حجت خود در زمین قرار می دهد.3

در روایات آمده است که در شب قدر، دعا برای حضرت را باید بر دعا برای خود مقدم داشت و بهترین دعاها طلب نصرت و حفظ اوست و آن این است: «اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه...»4

منابع

1.کافی، کتاب الحجه، باب فی شأن انا انزلناه
2.مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین (ع) در شب های قدر
3.بحارالانوار، ج 51، ص 13
4.نجم الثاقب، باب یازدهم
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص555

قدرت حضرت

در باب قدرت حضرت صاحب الزمان (ع) روایات مختلفی آمده است. امام صادق (ع) می فرماید: قائم (ع) وقتی ظهور کند، آن چنان نیرومند خواهد بود که اگر قوی ترین درخت روی زمین را با دست مبارکش بکشد، از ریشه و بن بَر می کند، و اگر بر کوه ها بانگ بزند، سنگ هایش فرو می ریزد و اگر بنده ای را با دست مبارکش نوازش کند، قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می گردد. 1 با سپاهی حرکت می کند که اگر با کوه ها روبرو شوند، کوه ها را در هم می ریزند و از دل کوه ها راه بر می گزینند.2

منابع

1.اعلام الوری، ص 407؛ بحارالانوار، ج 52، ص 322؛ منتخب الاثر، ص 221
2.کشف الغمه، ج 3، ص 314
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص555

قَذف

از نشانه های آخرالزمان و به معنای پرتاب چیزی از مکانی به مکانی است (مانند: بمباران، سنگباران، موشک های زمین به زمین و امثال آن ها).1

در روایتی از رسول خدا (ص) می خوانیم: در آخرالزمان خسف، قذف و مسخ واقع خواهد شد. 2 و نیز آمده است: در میان بنی اسرائیل هیچ حادثه ای روی نداده است، جز این که در میان امت من نیز نظیر آن روی خواهد داد، حتی خسف، قذف و مسخ. 3

منابع

1.روزگار رهایی، ج 2، ص 854
2.نهج الفصاحه، ج 2، ص 272؛ ینابیع الموده، ج 3، ص 146
3.بحارالانوار، ج 53، ص 131
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص556

قرآن و بشارت موعود

آیات متعددی در قرآن کریم وارد شده که پیشوایان دینی آن ها را به وجود مقدس حضرت مهدی (ع) و ظهور مبارک آن حضرت تفسیر و تأویل کرده اند. برخی کتب، نزدیک به یکصد و چهل آیه از قرآن کریم را به استناد احادیث فریقین، بر امام مهدی (ع) تطبیق کرده اند.[1]
ما در این جا تعدادی از آیات مهدی قرآن را می آوریم: 

سوره بقره

آیه 2 و 3: «هدی للمتقین * الذین یؤمنون بالغیب»
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمودند: متقین، شیعیان علی بن ابی طالب هستند وغیب، حجت غایب است. [2]
آیه 124: «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن»؛ یعنی: هنگامی که حضرت ابراهیم را پروردگارش به وسیله کلماتی آزمود، پس آن ها را به انجام رسانید. راوی می گوید: درباره این آیه مبارکه از امام صادق (ع) پرسش کردم، حضرت فرمود: «این همان کلماتی است که حضرت آدم (ع) از پروردگار خود دریافت نمود. پس توسط آن کلمات به پیشگاه پروردگار توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت.» جریان توبه چنین بود که حضرت آدم (ع) عرض کرد: «ای خدای من! از تو می خواهم که به واسطه محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) توبه مرا بپذیری! پس خداوند توبه او را پذیرفت که او بسیار توبه پذیر و مهربان است.»
راوی می گوید: پرسیدم مقصود از «فاتمهن» در آیه چیست؟ حضرت فرموئد: «مقصود این است که خداوند آن ها را تا قائم مهدی (ع) به اتمام رسانید و دوازده امام (ع) را که نه تن آنان از فرزندان حسین (ع) می باشند، برای او بیان فرمود. [3]
آیه 155: «ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع...»؛ یعنی: ما شما را به چیزهایی از قبیل ترس و گرسنگی و کاستی در اموال و جان ها و محصولات می آزماییم، و مژده بده به آن ها که شکیبا و ثابت قدم هستند. امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود: «پیش از آمدن قائم (ع) علامت هایی برای امتحان مؤمنین خواهد بود» عرض کردم آن علامت ها چیست؟ فرمود: «بیماری های گوناگون که سبب ترس و دلهره است و بالا رفتن نرخ ها که سبب گرسنگی است و کاهش در اموال و جان ها که قحطی و مرگ و میر فراوان است و نقص در محصولات که به نیامدن باران است. پس در آن موقع به آن ها که در عقیده به ما ثابت می مانند، مژده بده» آن گاه فرمود: «این تأویل آیه است و هیچ کس جز آن ها که راسخ در علم اند، تأویل آن را نمی دانند و ماییم راسخان در علم.» [4]

سوره آل عمران

آیه 83: «أ فغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السماوات...»؛ یعنی: آیا جز دین خدا را می جویند؟ با آن که آن چه در آسمان ها و زمین است، خواه و ناخواه تسلیم او هستند و به سوی او بازگردانیده می شوند.
امام کاظم (ع) فرمود: «این آیه درباره حضرت قائم (ع) نازل شده است. هنگامی که ظاهر شود، آیین مقدس اسلام را در شرق و غرب جهان، به یهود و نصاری و صائبان و ملحدان و مرتدان و کافران عرضه می دارد...»[5]

سوره نساء

آیه 159: «و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به قتل موته و ...»؛ یعنی: و هیچ یک از اهل کتاب نیست جز این که پیش از مرگ، به او ایمان می آورد. درباره ضمیر «موته» دو احتمال است؛ یکی این که به اهل کتاب برگردد و دیگر این که به حضرت عیسی (ع). بنابر احتمال اول، معنای آیه شریفه این است که «احدی از اهل کتاب نیست جز این که پیش از مرگ، به حضرت عیسی (ع) ایمان آورد» و بنابر احتمال دوم، معنای آیه چنین خواهد بود «احدی از اهل کتاب نیست جز این که پیش از مرگ حضرت عیسی (ع) به او ایمان خواهد آورد.» برخی از مفسران اهل سنت که احتمال اول را برگزیده اند ناچار شده اند که توجیهات عجیبی را در مورد آیه شریفه ملتزم شوند، ولی بنابر احتمال دوم، معنای آیه بسیار روشن است. چون طبق عقیده قطعی مسلمانان، حضرت عیسی (ع) هنوز زنده است و پس از ظهور حضرت بقیه الله او نیز از آسمان نازل شده و از یاران و اصحاب آن حضرت خواهد بود. [6] و چون به حضرتش اقتدا می نماید، نصاری نیز به جهت اقتدای حضرت عیسی (ع) به حضرت صاحب الامر (ع) در نماز، به آن حضرت ایمان می آورند و یهود نیز به حضرت مهدی (ع) می گروند.

سوره انفال

آیه 39: «و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه...»؛ با کافران بجنگید تا فتنه ای باقی نماند. امام محمد باقر (ع) فرمود: «تأویل این آیه هنوز نیامده است ... و این در زمان قیام قائم ما خواهد بود.» [7]

سوره توبه

آیه 33: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی...»؛ [8] او خداوندی است که پیامبرش را با هدایت و دینی حق فرستاد تا آن را بر تمام ادیان پیروز گرداند، اگر چه مشرکان ناخشنود باشند. امام باقر (ع) فرمود: «این آیه مبارکه به هنگام خروج مهدی آل محمد (ص) تحقق می یابد.» [9]

سوره هود

آیه 86: «بقیت الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین»؛ یکتا بازمانده خدا برای شما بهتر است، اگر مؤمن هستید. امام باقر (ع) در تأویل این آیه شریفه می فرماید: «هنگامی که مهدی ظاهر شود... اولین سخنی که بر زبان مبارکش جاری می شود این آیه شریفه است.» [10]

سوره ابراهیم

آیه 5: «ولقد ارسلنا موسی بآیاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله...»؛ همانا ما موسی را با آیات خود فرستادیم، که قوم خود را از تاریکی ها به سوی نور بیرون بیاور، و روزهای خدا «ایام الله» را به آن ها یادآوری کند. از امام باقر (ع) روایت است که فرمودند: روزهای خداوند سه روز است: روز قیام قائم (ع)، روز رجعت و روز قیامت. [11] 

سوره حجر

آیه 36-38: «قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون * قال فإنک من المنظرین * الی یوم الوقت المعلوم»، امام رضا (ع) فرمود: «وقت معلوم، روز قیام قائم ماست.» [12]

سوره اسراء

آیه 33: «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا...» امام باقر (ع) فرمود: «حسین (ع) مظلوم کشته شد و ما اولیاء وارث خون او هستیم، و قائم ما به خون خواهی حسین (ع) قیام خواهد کرد.» [13] امام صادق (ع) نیز فرمود: «منصور، قائم آل محمد (ع) است و چون ظهور نماید، اقدام به خون خواهی حسین (ع) می کند.»[14] 
سوره مریم
آیه 75: «حتی اذا رأوا ما یوعدون اما العذاب و اما الساعه...»؛ یعنی: تا وقتی آن چه به آنان وعده داده می شود: یا عذاب یا قیامت را ببینند. امام صادق (ع) فرمودند: «منظور از ساعه، قیام قائم است.» [15]

سوره قصص

آیه 5: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ...»؛ و ما اراده کرده ایم بر آنان که در روی زمین به ضعف کشیده شده اند، منت نهاده آن ها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم. امام باقر و امام صادق (ع) فرمودند: «این آیه مبارکه مخصوص صاحب الامری است که در آخرالزمان ظاهر می شود...» [16] 

سوره سجده

آیه 29: «قل یوم الفتح لا ینفع الذین کفروا ایمانهم ...»؛ بگو ای پیامبر! روز پیروزی، دیگر ایمان آوردن برای کافران سودی ندارد. امام جعفر صادق (ع) فرمود: «یوم الفتح، روزی است که دنیا به دست قائم (ع) فتح می شود....» [17]

سوره فتح

آیه 28: «لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیدا» امام صادق (ع) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «این آیه در حق قائم آل محمد (ص) نازل شده است..» [18]
ناگفته نماند، آیاتی که به وجود مقدس مهدی موعود (ع) و ظهور مبارک آن حضرت تأویل شده است فراوان است. کسانی که طالب تفاصیل بیشتری هستند می توانند به کتاب های «بحارالانوار، ج 51»، «الزام الناصب»، «موعود قرآن» و کتب تفاسیر مراجعه فرمایند.
پی نوشت: 
[1] سیمای امام زمان (ع) در آیینه قرآن، علی اکبر مهدی پور
[2] بحارالانوار، ج 51، ص 52
[3] تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 120؛ الزام الناصب، ج 1، ص 179
[4] ینابیع الموده، ج 3، ص 235
[5] المحجه، ص 50؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 549
[6] تفسیر در المنثور، ج 2، ص 427
[7] تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 834
[8] نیز در سوره فتح، آیه 28 و سوره صف، آیه 9 آمده است.
[9] تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 38
[10] بحارالانوار، ج 52، ص 192
[11] ینابیع الموده، ج 3، ص 242
[12] منتخب الاثر، ص 220؛ کمال الدین، ج 2، ص 371
[13] المحجه، ص 128
[14] کامل الزیارات، ص 63
[15] کافی، ج 1، ص 431؛ بحارالانوار، ج 51، ص 63
[16] تفسیر برهان، ج 3، ص 220
[17] منتخب الاثر، ص 470؛ المحجه، ص 174
[18] بحارالانوار، ج 51، ص 50؛ المحجه، ص 208

قرقیسیا

شهری در شمال سوریه است که در محل التقای رود خابور با فرات قرار گرفته است. این شهر در سال 19 هجری به دست مسلمانان فتح شد و «قرقیسیا» نامیده شد. این شهر مرکز تجارتی بوده و آوازه جهانی داشت.1 در روایات انقلاب ها و شورش های آخرالزمان آمده است: در قرقیسیا حادثه ای روی می دهد که هرگز از اول آفرینش جهان چنین حادثه ای روی نداده است و تا روزی که زمین و آسمان ها وجود دارد، چنین حادثه ای روی نخواهد داد. آن جا سفره گسترده الهی پهن می شود، و حوش و طیور برای خوردن گوشت جباران گرد می آیند، مرغان هوا و درندگان صحرا از آن می خورند و سیر می شوند.2
و در روایتی آمده که: برای اولاد عباس و مروان حادثه خونینی در قرقیسیا هست که جوان مقام را پیر می کند. 3
آنچنان که از روایات بر می آید، نبرد قرقیسیا بر سر گنجی است که در ناحیه فرات پیدا می شود. ابن حماد به نقل از پیامبر (ص) از این گنج چنین گزارش می دهد: فرات، از کوهی از طلا و نقره پرده بر می دارد. پس بر سر آن جنگ می شود، به طوری که از هر نفر، هفت نفر کشته می شود. پس هر گاه آن را درک کردید، به آن نزدیک نشوید. بنابر آن چه از روایات اهل سنت به دست می آید، طرفین درگیر در نبرد قرقیسیا، ترکان، رومیان و لشکر سفیانی هستند. و اما نبرد قرقیسیا، میان دو واقعه مهم صورتمی گیرد: اول، خروج سفیانی و دوم، ظهور امام مهدی (ع). 4

منبع

1.قاموس الاعلام ترکی، ج 5، ص 3615 (به نقل از روزگار رهایی، ج 2، ص 934) 2.بشاره الاسلام، ص 103؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 1109 3.بحارالانوار، ج 52، ص 237؛ مجمع البحرین، ج 4، ص 96 4.نشریه موعود، شماره 31، ص 51 و 52 موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص561