فرهنگ الفبایی مهدویت :حرف ق
قائم
با مراجعه به روايات مربوط به حضرت مهديعليه السلام، ميتوان با صراحت تمام گفت: هيچ لقبي به اندازه لقب «قائم» براي آن حضرت استعمال نشده است. گويا از آنجايي که قيام حضرت مهديعليه السلام، درخشانترين فصل حيات آن حضرت است؛ اتصاف به اين صفت و لقب همواره در کلام معصومينعليهم السلام مورد تصريح قرار گرفته است.
بنابراين مهمترين علت ناميدن آن حضرت به «قائم»، آن است که وي در برابر اوضاع سياسي و انحرافات ديني و اجتماعي، بزرگترين قيام تاريخ انساني را رهبري خواهد کرد. (1).
البته ميتوان تمامي ائمه عليهم السلام را قائم دانست؛ اما ويژگيهاي قيام امام مهديعليه السلام، آن حضرت را از ديگر امامانعليهم السلام ممتاز ساخته است.
درباره وجه قائم ناميدن حضرت مهديعليه السلام به روايات زير نيز ميتوان اشاره کرد:
ابوحمزه ثمالي ميگويد: «از امام باقرعليه السلام سؤال کردم اي فرزند رسول خدا! آيا همه شما قائم [و به پا دارنده] حق نيستيد؟ فرمود: بلي؛ عرض کردم: چرا حضرت مهديعليه السلام را قائم ناميدهاند؟ فرمود: هنگامي که جد من حضرت سيدالشهداء حسين بن عليعليه السلام شهيد شد، ملائکه به درگاه خداوند ضجه و ناله نمودند و نزد پروردگار شکايت کردند... [تا آنکه فرمود] پس خداي عزوجل امامان از فرزندان حسينعليه السلام را به آنان نشان داد و ملائکه از ديدن آنها خوشحال شدند. در آن هنگام ديدند که يکي از ايشان در حال قيام است و نماز ميخواند. پس خداوند عزوجل فرمود: به وسيله اين قائم از آنان (قاتلان حسين) انتقام خواهم گرفت». (2).
از امام جوادعليه السلام پرسيده شد: چرا او را قائم نامند؟ فرمود: «لِاَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَاِرْتِدادِ اَکْثَرِ القائِلينَ بِاِمامَتِهِ (3)؛ »چون پس از آن قيام کند که از يادها رفته است و بيشتر معتقدان به امامتش برگشته اند.«.
اگرچه درپارهايازموارد لقب «قائم» به تنهايي به کار رفته؛ ولي در بعضي از موارد، به کلماتي ديگر اضافه شده که هر کدام گوياي معنايي خاصّ است.
1. قيام کننده از فرزندانم (القائِمُ مِنْ وُلْدي)
برخي از معصومين عليهم السلام اصرار داشته اند که آن قيام کننده را، از فرزندان خود معرفيکنند تاکسانيکهاز غيرائمهعليهم السلام خود را قائم معرفي ميکنند، رسوا شوند.
پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله فرمود: مَنْ اَنْکَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدي فِي زَمانِ غَيْبَتِهِ فَماتَ فَقَد ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً« (4)؛ »کسي که قائم از فرزندان مرا در زمان غيبتش انکار کند به مرگ جاهلي مرده است.«
امام صادقعليه السلام فرمود: «اَلقائِمُ مِنْ وُلدي يَعْمُرُ عُمْرَ خَليلِ الرَّحْمنِ...» (5)؛ «قائم از فرزندان من عمر ميکند، عمر خليل الرحمان را...».
2. قائم آنان (قائِمُهُم)
اغلب در کلام رسول گرامي اسلامصلي الله عليه وآله آن گاه که ائمهعليهم السلام را معرفي ميکند و سخن از حضرت مهديعليه السلام به ميان ميآورد - از آن حضرت با بيان قيام کننده آنان (اهل بيتعليهم السلام) ياد ميفرمايد. آن حضرت خطاب به حسين بن عليعليه السلام فرمود: «تو آقا فرزند آقا هستي. تو امام فرزند امام، حجّت فرزند حجّت و پدر حجّتهاي نهگانه هستي که نهمين آنان قائم ايشان است. (6).
گويا پيامبرصلي الله عليه وآله تنها قيام کننده فرزندان امام حسينعليه السلام را آخرين ايشان معرفي کرده و تنها قيام کننده راستين را از فرزندان امام حسين عليه السلام دانسته است.
3. قيام کننده براي حق از ما (قائِمٌ لِلْحَقِ مِنَّا)
رسول گرامي اسلامصلي الله عليه وآله در روايتي فرمود: «قيامت بر پا نميشود، مگر اينکه قيام کنندهاي براي حق از ما (اهل بيت) قيام نمايد». (7).
از حديث فوق به دست ميآيد که تنها قيام براي اقامه حق مطلوب است و نيز قيامي که به تمامي صالحان وعده داده شده، تنها به وسيله فردي از اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله تحقّق خواهد يافت.
4. قائم مااهلبيت (قائِمُنااَهْلَالبَيْتِ)
امام باقرعليه السلام فرمود: «بهترين لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است، مگر اينکه قائم ما اهل بيت آن گاه که قيام کند لباس عليعليه السلام را بر تن خواهد کرد و بر روش او حکومت خواهد نمود». (8).
5. قيام کننده از آل محمد (قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله)
امام رضاعليه السلام فرمود: «تَمامُ الاَمْرِ بِقائِمِ آلِ مُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله»؛ (9) «تمام امر به دست قائم آل محمد است».
نقلی دیگر
از القاب خاصه و مشهوره آن حضرت است و در «ذخیره» آمده که اسم آن حضرت است در زبور سیزدهم و در کتاب «برلیمودا».به معنای برپا شونده در فرمان حق تعالی است، زیرا آن حضرت پیوسته در شب و روز، مهیای فرمان الهی است که به محض اشاره ظهور نماید. امام رضا (ع) فرمود: «او را قائم نامیدند، برای آن که قیام به حق خواهد کرد.» (10)
ابوحمزه ثمالی می گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! آیا همه شما قائم بر حق نیستید؟ حضرت فرمودند: بلی، سئوال کردم: پس چرا حضرت قائم (ع) «قائم» نامیده شد. فرمودند: وقتی جدم امام حسین (ع) به شهادت رسید، ملائکه به سوی خداوند ناله و زاری نمودند تا آن جا که می فرماید خداوند ائمه معصومین (ع) را از نسل امام حسین (ع) به ایشان نشان دادند. ملائکه شادمان شدند، در این هنگام یکی از امامان ایستاده بودند و نماز می خواندند. خداوند فرمود: به واسطه این قائم از قاتلین امام حسین (ع) انتقام می کشم.(11)در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: همانا قائم، مهدی نامیده شد، چون مردم را به سوی امری که از آنان گم شده و کهنه شده است، هدایت می فرماید و قائم نامیده شده، چون قیام به حق می کند.(12)
امام جواد (ع) در جواب این پرسش که چرا او را قائم می نامند، فرمودند: زیرا بعد از آن که نامش از خاطره ها فراموش می شود و بیشتر معتقدان به اماتش، از دین خدا بر می گردند، قیام می کند. (13)یکی از اعمالی که در عصر امام صادق (ع) و در میان شیعیان مرسوم بوده و هست، این است که هنگام شنیدن نام «قائم» بلند می شوند. اگر چه دلیلی مسلم بر وجود قیام به هنگام ذکر این لقب حضرت نیست، اما این عمل در حقیقت، اظهار ادب و احترام به آن امام عزیز است. نقل شده که در حضور امام رضا (ع) کلمه «قائم» ذکر شد، حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: خداوندا! بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.(14) گفتنی است که منظور از «قائم» در بخشی از روایات، ظاهراً حضرت مهدی (ع) نیست، بلکه مراد قیام کننده به حق است. ثقه الاسلام کلینی در کافی، بابی را گشوده با این عنوان «فی ان الائمه (ع) کلهم قائمون بامرالله» (15) که بیانگر آن است که لفظ «قائم» مخصوص و منحصر به امام زمان (ع) نیست. از تعبیرهای «هو قائم اهل زمانه» (16) و «کلنا قائم بامرالله» (17) و ... در روایات هم استفاده می شود که لفظ «قائم» لزوماً ویژه حضرت مهدی (ع) نیتس و شامل هر قیام کننده ای می شود؛ هر کس که انقلاب کند و مردم را به قیام علیه ظلم و بیداد فرا خواند، «قائم» است.
قائم الزمان
از القاب حضرت شمرده شده است. در «کمال الدین» روایت است: «ازدی» در مسجد الحرام خدمت آن جناب رسید. حضرت، سنگی را برای او طلا کرد و در حق او دعا نمود و فرمود: «مرا می شناسی؟» گفت: نه!، فرمود: «منم مهدی! منم قائم الزمان!»
منابع
قابلۀ حضرت
قابله به زنی گویند که بچه می زایاند. قابله حضرت مهدی (ع)، حکیمه خاتون، دختر امام جواد، خواهر امام هادی و عمه امام عسکری (ع) بود که در هنگام ولادت به نرجس خاتون، مادر ارجمند امام مهدی (ع) رسیدگی کرد. 1وی پس از تولد یافتن حضرت به ولادت ایشان تصریح کرده است. 2 البته عده ای از زنان در کار قابلگی به وی کمک کردند که از جمله می توان از ماریه و نسیم،3خادمه امام عسکری (ع) و نیز کنیز ابوعلی خیزرانی که او را به امام عسکری (ع) هدیه کرد نام بُرد. همچنین تاریخ می نویسد که امام عسکری (ع) در شب میلاد حجت خدا، یک نفر قابله از زنان صالح غیر شیعه دعوت کرده بود، تا هنگام تولد آن حضرت حضور داشته باشد، مولود را به چشم خود ببیند و در میان افراد مورد اعتماد از غیر شیعه خبر را پخش کند؛ تا در میان اهل سنت هم جای شک و تردید نماند. 4
منابع
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص550
قادیانی
«میرزا غلام احمد قادیانی» بنیان گذار فرقه «احمدیه» یا «قادیانیه» بود. او مردی روحانی، اهل قصبۀ قادیان از شهرستان گرداس پور پنجاب بود که در پنجاه سالگی با استفاده از توجیه و تفسیر بعض احادیث شیعه که زمان ظهور مهدی (ع) را در قرن چهاردهم هجری پیش بینی کرده است دعوی نمود که مهدی موعود و مظهر رجعت، مسیح است. سپس در روز چهارم مارس 1889 م ادعا کرد که وحی بر او نازل شده و پیامبر است.
چون مردی عالم و زباندان بود، جمعی از مردم قادیان به او گرویدند که پیروان این مذهب نوپا را «قادیانی» یا «میرزایی» یا «احمدی» نام نهادند. غلام احمد در اثبات ادعای خود کتاب های چندی تألیف کرد که اهم آن ها: قصاید احمدیه (المسیح الموعود والمهدی الموعود)، مواهب الرحمن، حمامه البشری الی اهل مکه و صلحاء ام القری است. به علاوه یک مجله ماهیانه، به زبان انگلیسی از سال 1902 م در قادیان منتشر نمود که ارگان رسمی قادیان هاست و هووز هم مرتباً انتشار می یابد.
عقاید غلام احمد، کلاً مبتنی بر اصول اسلام و تشیع بود. فقط در سه اصل با سایر مسلمانان اختلاف داشت: جهاد، مسیح و مهدی. او درباره مسیح معتقد است پس از آن که به صلیب کشیده شد نمرد، بلکه او را به هندوستان و ایالت کشمیر بردند و در آن جا به تبلیغ کیش خود مشغول بود تا آن که در صد و بیست سالگی در گذشت و در شهر «سرینگر» مدفون گشت.
درباره امام مهدی (ع) می گوید: او مظهر مسیح و محمد (ص) و جلوه ای از «کریشنا» یکی از الهه های هندوان است و خود او همان مهدی موعود است که ظهور کرده است. پس از فوت غلام احمد، میرزا نورالدین به عنوان خلیفه اول او انتخاب گردید و بعد از او، میرزا بشیرالدین محمد احمد (پسر غلام احمد) با سمت خلیفه دوم به پیشوایی فرقه احمدیه برگزیده شد. بعد از مرگ نورالدین، بین فرقه احمدیه انشعاب پیدا شد. گروهی به ریاست مولانا محمد علی عقیده پیدا کردند که غلام احمد، نبی یا مهدی و یا مسیح نبوده، بلکه مبشرّ و مجدد اسلام بوده است. این گروه، انجمنی به نام «انجمن اشاعت اسلامی احمدیه» تشکیل دادند و به اعضای انجمن لاهور و مجددی، معروف گشتند. لیکن اکثریت قادیانی ها به ریاست میرزا بشیرالدین، بر عقیده نبوت و مهدویت و مسیحیت غلام احمد، باقی ماندند. هر دو گروه، مساجدی در نقاط مختلف بنا کرده، تبلیغات دامه داری را دنبال می کنند.
منابع
قاسم انوار
در دیوان قاسم انوار (متوفای 837 ق) متخلص به قاسمی، غزل بشارت انگیزی وجود دارد که رایحه مهدوی از ان به مشام می رسد:
موسی به کوه طور، به نور عیان رسید توفیق وصل یار، عنان بر عنان رسید
شادی اهل عالم و، هنگام شادی است کاندر زمانه، مهدی آخر زمان رسید
آسوده ایم و ظاهر ما شاد و خرم است چون فیض فضل یار، جهان در جهان رسید
منابع
سیمای مهدی موعود (ع) در آیینه شعر فارسی، محمد علی مجاهدی، ص 93قاسم بن علاء
از کارگزاران «حسین بن روح» بود که در آذربایجان فعالیت می کرد. «ابوحامد عمران بن مفلس» و «ابو علی حجدر» دو دستیار وی بودند. 1
او از زمان امام هادی (ع) وکیل این ناحیه بود. یکصد و هفده سال عمر کرد و هشتاد سال از سلامتی چشم برخوردار بوده و حضرت هادی و عسکری (ع) را زیارت کرده است. 2
امام زمان (ع) پیش از وفات او، هفت تکه پارچه برای کفن او فرستاد و به او خبر داد که چهل روز پس از رسیدن پارچه های کفن به او، فوت خواهد کرد و او در همان روز از دنیا رفت. 3
وی به هنگام وفاتش وصیت کرد که اگر از وارثان او کسی باتقوا نبود، از آن چه که او برای حضرت وقف کرده است محروم باشند، پس از وفاتش از سوی حضرت، توقیعی برای تسلیت به فرزندش صادر شده و در آن، این عبارت آمده است: پدرت را پیشوای تو، و کارهایش را الگوی تو قرار دادیم.4
منابع
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص552
قانون ارث
به فرموده امام کاظم (ع)، خداوند ارواح را دو هزار سال پیش از بدن ها آفرید. هر یک از آن ها که با دیگری در آسمان ها آشنا شد، در زمین نیز با هم آشنا خواهند بود و هر کدام که از دیگری بیگانه بوده است، در زمین نیز چنان خواهد بود. هنگامی که حضرت قائم (ع) قیام کند، به برادر دینی ارث می دهد و ارث برادر نسبی را قطع می کند و این است معنای قول خداوند در سوره مؤمنون: «فإذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم یومئذ ولا یتساءلون»1؛ پس هنگامی که در شیپور صور دمیده شود، هیچ نسبی بین آنان نخواهد بود و هرگز از علت آن جویا نخواهند شد. 2
امام صادق (ع) نیز می فرماید: «خداوند دو هزار سال پیش از آن که پیکرها را آفرید، بین ارواح برادری برقرار کرد. هنگامی که قائم ما اهل بیت قیام کند، برادرانی که بین شان برادری برقرار شده است، از یک دیگر ارث می برند و برادران نسبی که از یک پدر و مادر هستند از یک دیگر ارث نمی برند.» 3
منابع
قاهر بالله
از خلفای دوران غیبت صغری بود. اسم او محمد بن معتضد است. در سال 320 هجری قمری به خلافت رسید و در سال 322 چشمانش را میل کشیدند و کشتند. اخلاق او ثباتی نداشت و زود رنگ عوض می کرد. نیزه بزرگی داشت که هر وقت در خانه خود راه می رفت آن را به دست می گرفت و به هنگام نشتن جلو روی خود می گذاشت و هر کس را می خواست بکشد، با آن می زد. وی در کارهایش چندان دقت نمی کرد و رفتار او هول انگیز بود
منابع
زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، علی غفارزاده، ص 49قبیله کلب
سفیانی از طرف مادر از آن قبیله است. حدیثی تصریح می کند: مردی از قریش به وجود می آید که دایی هایش از قبیله کلب است. پس سپاهی را [به سوی حضرت مهدی] گسیل می دارد که سپاه اسلام بر آن ها پیروز می شود. حسرت و پشیمانی از آن کسی است که از غنایم کلب محروم باشد.
قبیله کلب، ظاهراً از ساکنان اردن می باشند که در عهد اموی، این قبیله در اردن سکونت داشتند.2
منابع
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص554
شب قدر
شب قدر، شب امام زمان (ع) است و ملائکه و روح بر آن حضرت نازل شده، تقدیر امور را در اختیار او می گذارند. پیشوایان معصوم (ع) در تفسیر سوره قدر فرموده اند: فرشتگان در این شب، مقدرات یک سال را نزد ولی مطلق زمان آورده، بر او عرضه و تسلیم می کنند. 1 در چنین شبی که به حضرت مهدی (ع) تعلق دارد، یاد جد بزرگوارش در دل ها زنده می شود، چرا که یکی از اعمال مستحبی شب قدر، زیارت امام حسین (ع) است. 2 هنگامی که درد زایمان نرجس خاتون شروع شد، امام عسکری (ع) به حکیمه خاتون فرمود: عمه جان! سوره «انا انزلناه» را بر او بخوان. حکیمه می گوید: من مشغول خواندن این سوره شدم، و می شنیدم که طفل داخل رحم نرجس نیز، همان که من می خوانم، می خواند. در حال تعجب بودم که امام عسکری (ع) با صدای بلند فرمود: عمه جان! از امر خدا تعجب مکن که خداوند، زبان ما را در کئودکی به حکمت باز کرده و در بزرگی، حجت خود در زمین قرار می دهد.3
در روایات آمده است که در شب قدر، دعا برای حضرت را باید بر دعا برای خود مقدم داشت و بهترین دعاها طلب نصرت و حفظ اوست و آن این است: «اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه...»4
منابع
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص555
قدرت حضرت
در باب قدرت حضرت صاحب الزمان (ع) روایات مختلفی آمده است. امام صادق (ع) می فرماید: قائم (ع) وقتی ظهور کند، آن چنان نیرومند خواهد بود که اگر قوی ترین درخت روی زمین را با دست مبارکش بکشد، از ریشه و بن بَر می کند، و اگر بر کوه ها بانگ بزند، سنگ هایش فرو می ریزد و اگر بنده ای را با دست مبارکش نوازش کند، قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می گردد. 1 با سپاهی حرکت می کند که اگر با کوه ها روبرو شوند، کوه ها را در هم می ریزند و از دل کوه ها راه بر می گزینند.2
منابع
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص555
قَذف
از نشانه های آخرالزمان و به معنای پرتاب چیزی از مکانی به مکانی است (مانند: بمباران، سنگباران، موشک های زمین به زمین و امثال آن ها).1
در روایتی از رسول خدا (ص) می خوانیم: در آخرالزمان خسف، قذف و مسخ واقع خواهد شد. 2 و نیز آمده است: در میان بنی اسرائیل هیچ حادثه ای روی نداده است، جز این که در میان امت من نیز نظیر آن روی خواهد داد، حتی خسف، قذف و مسخ. 3
منابع
موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص556
قرآن و بشارت موعود
سوره بقره
سوره آل عمران
سوره نساء
سوره انفال
سوره توبه
سوره هود
سوره ابراهیم
سوره حجر
سوره اسراء
سوره قصص
سوره سجده
سوره فتح
قرقیسیا
منبع
1.قاموس الاعلام ترکی، ج 5، ص 3615 (به نقل از روزگار رهایی، ج 2، ص 934) 2.بشاره الاسلام، ص 103؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 1109 3.بحارالانوار، ج 52، ص 237؛ مجمع البحرین، ج 4، ص 96 4.نشریه موعود، شماره 31، ص 51 و 52 موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص561